ثروت در عصر بیثباتی؛
چرا آینده متعلق به افرادی است که هوش مالی دارند، نه سرمایه زیاد؟
مجتبی شاطرآقاییزاده | مدیرعامل و موسس صندوق خانوادگی اوارد
در اقتصادی که هر روز با موجهای تازهای از تورم، نوسان قیمتها و عدم قطعیت روبهرو است، بسیاری از مردم تصور میکنند تنها راه نجات، داشتن سرمایههای بزرگ یا دسترسی به منابع ویژه است. اما تجربه جهانی بارها نشان داده است که «ثروتمند شدن» بیش از آنکه به مقدار پول وابسته باشد، به «هوش مالی» وابسته است؛ یعنی توانایی فهمیدن رفتار پول، انتخابهای درست، مدیریت ریسک و تصمیمگیری آگاهانه در زمانهای حساس.
در کشورهای توسعهیافته، آموزش هوش مالی از سنین کودکی آغاز میشود. نوجوانها یاد میگیرند چگونه بودجهبندی کنند، سرمایهگذاری را بفهمند، با بدهی هوشمندانه برخورد کنند و ارزش پول را در بلندمدت درک کنند. اما در ایران، مردم غالباً در طوفان اقتصادی بهدنبال حفظ داراییهایشاناند؛ بدون اینکه ابزارهای ذهنی لازم برای مقابله با تغییرات را داشته باشند.
در چنین شرایطی، هوش مالی نه یک مهارت لوکس، بلکه یک ضرورت برای بقا است. فردی که این هوش را دارد، حتی با درآمد متوسط هم میتواند آیندهای قابلپیشبینی و امن برای خود ایجاد کند. او یاد گرفته است که:
- تصمیمهای لحظهای نگیرد،
- به جای هیجان، تحلیل کند،
- فرصتها را در دل بحرانها ببیند،
- و بداند سرمایههای کوچک اگر درست مدیریت شوند، بزرگ میشوند.
یکی از مظاهر این تغییر نگرش، رشد الگوهای «همکاری مالی» در جهان است؛ ساختارهایی که بر پایه مشارکت، انضباط و اعتماد شکل میگیرند. این مدلها سالهاست در اروپا، ژاپن و حتی آمریکای شمالی بهعنوان یک ابزار جدی برای توانمندسازی اقتصادی مردم شناخته میشوند. دلیل موفقیتشان نیز روشن است: سرمایههای جمعی، اگر هوشمندانه هدایت شوند، قدرتی دارند که از توان فردی فراتر میرود.
در ایران نیز طی سالهای اخیر، نمونههای موفقی از این الگوی مشارکتی در حال شکلگیری است. یکی از این نمونهها «صندوق خانوادگی آوارد» است؛ ساختاری که تلاش میکند هوش مالی را از سطح نظری به سطح تجربه روزمره منتقل کند. آوارد با ایجاد یک بستر قانونمند و شفاف، نشان داده است که میتوان سرمایههای خرد را به چرخهای پایدار، پویا و آموزشی تبدیل کرد. در این صندوق، مشارکت مالی صرفاً یک اقدام اقتصادی نیست؛ تمرینی است برای رشد ذهنی، انضباط مالی، تقویت اعتماد اجتماعی و خروج از نگاه کوتاهمدت.
آوارد بر مبنای اصولی طراحی شده است که در اقتصادهای پیشرفته بهعنوان «Social Finance» شناخته میشود؛ یعنی مالی که هدفش تنها سود نیست، بلکه ساختن یک فرهنگ اقتصادی سالم و پایدار است. نظم، قانونپذیری، شفافیت، مشارکت آگاهانه و مسئولیتپذیری جمعی پنج رکن اساسی این مدلاند؛ ارکانی که بدون آنها هیچ سازوکار مالی—even رسمیترینشان—دوامی نخواهد داشت.
اقتصاد ایران امروز بیش از هر زمان دیگری به چنین مدلهایی نیاز دارد؛ مدلهایی که علاوه بر پاسخ به نیازهای اقتصادی، یک «شکل تازه از رابطه مردم با پول» را آموزش میدهند. در دنیایی که سرمایههای بزرگ هم در برابر طوفانهای اقتصادی آسیبپذیرند، تنها کسانی دوام میآورند که ذهنشان انعطافپذیر، رویکردشان بلندمدت و تصمیمهایشان مبتنی بر هوش مالی باشد.
آینده اقتصاد، نه برای پولدارها، بلکه برای «باهوشها»ست؛ برای کسانی که قدرت تحلیل، توان مدیریت و شجاعت ساختن را دارند. و شاید مهمتر از همه، برای کسانی که ارزش همکاری و همافزایی را درک کردهاند.



