” خانه زپای بست ویران است خواجه در فکر نقش ایوان است”
محمد علایی: به نوروز نزدیک می شویم. شهرداری گرامی مشهد، کار شستن جدول ها، نرده ها، تابلوها و پیاده روها را آغاز کرده است.
مردم هم کم کم برای این جشن کهن و زیبا آماده می شوند. بیایید نوروز امسال” چشم ها را هم بشوییم” و بدیدن
آب که بیمارش کرده و نفس هایش را بشماره انداخته ایم برویم و روی زخم های بیشمار ریشش مرهم بگذاریم.
تعادل آبی دشت مشهد در سال 1347 بر هم خورده و دشت را برای برداشت آب بیشتر ممنوع کرده اند. همانکه دشت
را ممنوع کرده سه سد بزرگ کارده، طرق و ارداک بر روی رودخانه هایی که آنرا تغذیه می کرد ساختی و گلوی دشت را
محکم در دست گرفت. سپس در آن چند هزار حلقه چاه حفر کرد و می کند و از آن ها آب می کشد. سطح آب زیرزمینی
هر سال فرو می نشیند و حجمی از آبخوان، بزرگ ترین سرمایه ملی بی جایگزین، برای همیشه نابود می شود. چشمه ها،
کاریزها و چاه ها خشک می شوند، آب شور می شود و خاک را هم شور می کند.
بجای درمان، هر سال چاه هایی با ژرفای بیشتر می کنیم تا نه آب که خون زمین را از دل ریشش با انرژی یارانه ای
و ارزان بیرون بکشیم و با آن به شیوه هزاران سال پیش کشاورزی کنیم، آن را در کارخانه ها آلوده سازیم و پسابش را به
جان زمین بریزیم و کالنشهر مشهد را بی برنامه گسترش می دهیم.
بهای آب را چنان کم کرده ایم که نمی توانیم زیرساخت های شبکه های پخش آب آشامیدنی و بهداشتی را بروز کنیم
تا هدررفتش کم شود و مردم انگیزه ای برای مصرف بهینه آن داشته باشند. در خانه ها با آب پاک و پاالیش شده و گران،
با بهای ارزان، توالت و سرسرا و خودرو می شوییم و در زیردوش ابوعطا می خوانیم. ویال می سازیم و گشاددستانه آبرا در
استخر، آبفشان، سونا، جکوزی و … هدر می دهیم. در شهر پیاده رو و تابلو و نرده ها را با خون زمین می شویم. زمین فرو
می نشیند و شکاف می خورد و زیر پای راه آهن، پل ها، فرودگاه ها، خط های جابجایی انرژی و آب، آرامگاه فردوسی، حرم
مطهر رضوی، باغ نادری، بیمارستان، دانشگاه، خانه و دکانمان خالی می شود و اینها دیر یا زود بر سرمان آوار و زمین های
کشاورزی و باغ های سرسبز و بوستان های زیبای ملت و ملی و … خشک و کویر خواهند شد. بیش از 85 درصد دشت
مشهد نشست می کند و ما بر روی چنین دشت بی فردایی سر بهوا کارخانه و برج و بوستان می سازیم و نرده های پلها،
پیاده روها و سرسرای خانه هایی که فرو می نشیند و ویران خواهد شد را با خون زمین می شوییم.
ما را چه شده که چون کنه به جان زمین، زندگی و فردا افتاده ایم، خونش را می مکیم و هدرش می دهیم. کارمان از”
بر سر شاخ نشستن و بن بریدن”،گذشته داریم آینده این سرزمین را برای همیشه نابود می کنیم.
جناب آقای دکتر مظفری، استاندار خردمند، معاونان و فرمانداران گرامی بیش از من می دانید در دنیا اگر نشست سطح
زمین در دشتی به یک میلیمتر در سال برسد، شرایط اضطراری اعالم می کنند تا دشت بقرار آید. نشست دشت های مشهد،
نیشابور، بردسکن، خواف، فریمان، تایباد، کاشمر، جوین و … به بیش از 25 سانتیمتر در سال، 250 برابر آن، رسیده است.
شرق کشور و ایران مرکزی نابود می شود.
بسیار سپاسگزارم که نماینده عالی دولت و معاونان گرامی تان برای نخستین بار ورشکستگی آبی را بزرگ ترین چالش
پیشروی استان می دانید و در پی درمان و رهایی استان از ورشکستگی آب هستید. بیایید به مردم بگوییم در 55 سال
گذشته با آب چه کرده و می کنیم و این کجراهه ما را به چه سرزمین سوخته و ناکجا آبادی خواهد برد. در استان شرایط
اضطراری اعالم کنید. با اجرای سند سازگاری با کم آبی استان مردم، همه و نه تنها کشاورزان، را به میدان بیاورید تا در
اجرای بند “ز” ماده 29 قانون آب حجم آب برداشتی برای کشاورزی، آشامیدن و بهداشت و صنعت را دادگرانه و آشکار با
کمک مالکان آب کم کنیم. شرکت های آب پلیس آب راه بیندازند و شستن نرده، جدول، پیاده رو، تابلو، خودرو، سرسرای
خانه را، که به فرمایش قرآن و پیامبر و اخالق، اسراف و از گناهان کبیره و زشت و ناپسند است، را جرم اعالم کنید. بگذارید
نام نیکتان در تاریخ جاودانه شود.
تاریخ می گوید هر جا فرمانروایان پاکنهاد و کاردان و دلسوز و آینده نگر با مردم روراست بوده اند، مردم بزرگ ترین
چالش های آب و خاکشان را بخوبی مدیریت کرده اند.
” در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست”
دوم اسفند 1403
مدیرعامل پیشین شرکت آب خراسان رضوی و رییس کمیسیون آب و محیط زیست اتاق بازرگانی استان