سردرگمی جریان اصلاحات در انتخاب نامزد مناسب برای انتخابات
حداکثریِ فاقد صلاحیت یا حداقلیِ با صلاحیت؟
علی روغنگران
در شرایطی که تا برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ 28 خرداد 1400 تنها 8 ماه باقی مانده است، اصلاح طلبان که به واسطه عملکرد دولت روحانی جایگاه مناسبی در افکار عمومی نداشته و به تایید صلاحیت برخی از نامزدهای احتمالی خود نیز چندان امیدوار نیستند، به همان نسبت بی برنامه و سردرگم به نظر می رسند، به گونه ای که تا این لحظه شاهد ارائه برنامه یا رویکرد مشخصی از جانب آنها نبوده ایم. جریان اصلاحات در شرایط فعلی چند گزینه پیش رو دارد؛ تحریم انتخابات، ائتلاف با اصولگرایان میانه (مثلا حمایت از لاریجانی)، معرفی گزینهای که از فیلتر شورای نگهبان بگذرد (مثلا حمایت از عارف) و در نهایت معرفی کاندیدای حداکثری ولو آنکه رد صلاحیت شود (مثلا معرفی محمدرضا خاتمی). محسن میردامادی معاون سیاسی حزب اتحاد ملت درباره انتخابات پیش رو گفته “نظر دوستان این است که اصلاحطلبان باید در انتخابات ریاست جمهوری بنا را بر حضور فعال با کاندیدای مطلوب داشته و در این راستا برنامه ریزی کنند. حال اگر در آستانه انتخابات ریاست جمهوری باز هم فضا به سمت شرایطی مثل انتخابات مجلس سوق پیدا کرد و امکان حضور از اصلاحطلبان گرفته شد، این دیگران بودهاند که این امکان را سلب کردهاند. در این فرض، اصلاحطلبان برنامهریزیها و تلاش خود را به خرج دادهاند و اگر فضای لازم برای یک انتخابات رقابتی با کاندیداهای قابل قبول برای آنها مهیا نشد، کوتاهی در انجام وظایف ملیشان رخ نداده است.” میردامادی همچنین گفته است: “اصلاحطلبان باید در شرایط فعلی، فرض را بر حضور و مشارکت در انتخابات بگذارند، مگر اینکه راهشان در طول مسیر پیش رو، سد شود. بر همین اساس با توجه به تجربیات ادوار گذشته به نظرم، دوره داشتن نامزد نیابتی برای اصلاحطلبان به پایان رسیده و نمیتوان مردم را با چنین گزینهای پای صندوق رای آورد.”
به نظر نمی رسد که اصلاح طلبان بتوانند در چند ماه باقیمانده به انتخابات بر سر معرفی یک نامزد واحد به توافق برسند. اختلاف نظر اصلی شاید در این مورد خاص باشد که بسیاری از اصلاح طلبانِ سرشناس ترجیح می دهند که این جریان، قید نامزد حداقلی و یا اجاره ای که صلاحیت او یقینا تایید خواهد شد را بزند و به سراغ گزینه حداکثری برود ولو اینکه مطمئن باشند که تایید صلاحیت نمی شود
‘نکته دیگر مهم در این دوره انتخابات این است که اصلاحطلبان باید به جای معرفی یک نفر، یک تیم را به افکار عمومی معرفی کنند. در حقیقت، فردی به عنوان نامزد و تیمی، مثلا ده نفره که در صورت انتخاب، عناصر اصلی دولت جدید را تشکیل خواهند داد. به عنوان نمونه، جایگاههایی نظیر معاون اول، رئیس سازمان برنامه و بودجه و موارد دیگری از این نوع، باید در این تیم به مردم معرفی شوند. امری که میتواند در کنار برنامه نامزد انتخاباتی، تا حد زیادی رویکرد او را برای مردم روشن کرده و رغبت افکار عمومی را نسبت به نامزد مورد نظر اصلاحطلبان بیشتر کند.
اگرچه بحث اصلاح طلبان فعلا پیدا کردن استراتژی و تاکتیک مناسب است، اما چهرههایی هم هستند که زودتر از موعد در حال فعالیت انتخاباتی هستند؛ چهرههایی همچون عباس آخوندی که شنیده شده تحرکات انتخاباتی خود را آغاز کرده است. البته کاندیداتوری احتمالی عباس آخوندی انتقاداتی هم در پیش داشته است؛ روزنامه خراسان در مطلبی نوشته چندی قبل بود که تسنیم به سراغ کاندیداهای احتمالی ریاست جمهوری رفته بود و در این میان آخوندی درپاسخ به این سوال که آیا نامزد خواهد شد یا خیر قاطعانه از آمدنش خبرداده بود. او پیش از این نیز تلویحا به حضور در انتخابات 1400 اشاره کرده بود و با بیان این که گزینههای دیگری که اسمشان برای کاندیداتوری مطرح است: «هیچ کدام چنگی به دل نمیزنند چون هیچ ایدهای برای اداره دولت در این شرایط ندارند.» از ایده خود برای ریاست جمهوری سخن به میان آورده بود: «بحث «ایده ایران» را که خود من مطرح میکنم یک ایده جدید است و با این ایده در ایران، یک گفتمان جدید میتواند شکل بگیرد.»
این روزنامه عباس آخوندی را رکورددار استیضاح معرفی کرده و از قول بعضی چهرههای اصلاح طلب مثل قوامی و صوفی، از آخوندی انتقاد کرده است. عباس آخوندی البته با پیش بردن عملیاتی ایده ایرانشهری سیدجواد طباطبایی تلاش میکند لیبرالیسم نو محافظهکار را در ایران اجرایی کند. به همین دلیل بود که سیاستهای او در دوران وزارت مسکن بیش از آنکه به درد تودههای مردم بخورد، به کام پیمانکاران بود. او نه مسکن مهر را ادامه داد نه توانست طرح مسکن اجتماعی را عملی کند. با این سابقه، آخوندی راه دشواری در پیش دارد. اما از میان احزاب اصلاح طلب، سه حزب اتحاد ملت، کارگزاران سازندگی و اعتماد ملی بیش از سایر احزاب توان و تاثیر دارند. دیدگاه اتحاد ملت فعلا توسط میردامادی مطرح شده، بعید به نظر میرسد تا زمان تایید صلاحیتها، این سیاست تغییری کند. کارگزاران نیز در حال بررسی شرایط است اما اخبار جسته گریخته نشان میدهد بیتمایل نیست که از لاریجانی حمایت کند. در حزب اعتماد ملی ظاهرا قرار است فعلا گزینه حزبی معرفی کنند. اسماعیل گرامیمقدم سخنگوی این حزب گفته «در دفتر سیاسی تاکید داشته و مصوب شده که حزب اعتماد ملی در انتخابات 1400کاندیدای حزبی خواهد داشت.»
او گفته «همه شخصیتهایی که الان مطرح میشوند یا گفتوشنودها از آنها خبر میدهند، مورد احترام این حزب هستند و ما نمیتوانیم بگوییم کدامیک به ما نزدیک یا کدامیک از ما دور هستند چون الان به این نظر رسیدیم که کاندیدای اختصاصی و حزبی داشته باشیم، کاندیدای حزبی که معرفی خواهیم کرد بر اساس معیارها و مصادیقی است که در قانون به آن تاکید شده و باید شرایط رئیسجمهورشدن را داشته باشد. وقتی ما کاندیدای حزبی میدهیم یعنی او شرایط رئیسجمهورشدن را خواهد داشت.»
در این میان برخی اصلاح طلبان به سراغ گزینههای تکنوکرات میانه رفتهاند و البته جواب منفی گرفتهاند. بیژن زنگنه یکی از همان گزینههایی است که از او درخواست شده در انتخابات حضور یابد. او البته پاسخ داده «با خودم عهد کردهام دیگر وارد کار دولتی نشوم. البته بازنشستگی برای سیاستمدار معنا ندارد، اما حضور من در این دوره دولت تمام شود دیگر انشاءالله هرگز وارد کار دولتی نمیشوم.»
اصولگرایان زنگنه را عامل قرارداد کرسنت و البته قراردادهای شائبهدار توتال میدانند و کاندیداتوری او حتی در حد حرف، توپخانه اخبارآن ها را به سمت زنگنه خواهد چرخاند. زنگنه البته برای برخی سوالات پاسخی دقیق نداشته و ابهامات هنوز باقی است. با این شرایط بعید است در این سالها بخواهد خود را به یک هدف حمله تبدیل کند. از دیگر گزینههایی که نامش بیش از سایرین شنیده میشد، رضا اردکانیان وزیر نیرو در دولت روحانی است. یکی دو ماه گذشته با طرح شعار «برق رایگان» تبلیغات تلویحی برای اردکانیان انجام شد اما او نیز گفته قرار نیست فعالیتی کند: «من هم این بحثها را هر از گاهی شنیدهام. ولی این اولینباری است که توسط یکی از همکاران رسانهای مورد سوال واقع میشوم. آخرین باری هم خواهد بود که به این سوال جواب میدهم. به این معنا که اگر احیانا باز هم مورد سوال واقع شوم، در جواب، به همین پاسخی ارجاع خواهم داد که الان خدمت شما عرض میکنم. ابتدا چند نکته را عرض میکنم. اول اینکه در کشور ما متاسفانه به دلیل عدم کارکرد مستمر و غیرفصلی احزاب، سیستمهای ارزیابی عملکرد متداول و مستمری نیست که بر اساس مترهای مورد قبول جامعه، کارکردها را ارزیابی کنند. لذا ممکن است گاهی افرادی از عملکرد فرد یا دستگاهی احساس رضایت کنند، بعد شیوهای که برای ابراز رضایتشان انتخاب میکنند این طور است که آن فرد را به عنوان کاندیدای منصبی معرفی میکنند. بنابراین تلقی من و برخی همکارانم این است که برخی از این گمانهزنیها، صرفا به منزله ابراز رضایت نسبی از کار وزارت نیرو است.»
محمدرضا عارف نیز از چهرههایی است که شنیده شده به همراه جهانگیری رایزنیهایی را آغاز کردهاند. البته او گفته اگر شخص قویتری پیدا شود در انتخابات حضور نخواهد یافت. احتمالا معنای این جمله در سال آینده این است که شخص قویتری از من حضور پیدا نکرد. عارف گفته «من اگر باید بیایم راحت میآیم و اگر نباید بیایم تا براساس خرد جمعی شخص بهتری بیاید، نمیآیم. من همیشه در ذهنم این بوده که اگر فردی مناسبتر از خودم پیدا کردم، بکشم کنار؛ بنابراین من از حالا نمیتوانم بگویم که برای 9 ماه دیگر چه کار میخواهم بکنم. من برای خودم در هر دوره از انتخابات یک راهبردی را مشخص کردهام و به نظرم مهمترین راهبرد همه جریانهای سیاسی کشور برای انتخابات آتی ریاست جمهوری مسئله مشارکت در انتخابات است. اگر خدای ناکرده مشارکت 40 درصدی در انتخابات مجلس به طور مثال به 37 درصد برسد، برای کشور فاجعه است؛ بنابراین راهبردی که من شخصا در نظر دارم حضور مردم و پس از آن حضور جدی اصلاحطلبان در انتخابات است. البته برای اصلاحطلبان انتخابات شوراها از اهمیت بالایی برخوردار است و کمتر از ریاستجمهوری نیست. در این مسیر اگر من باید به میدان بیایم راحت به میدان میآیم و اگر هم نباید بیایم بر اساس خرد جمعی عمل خواهم کرد.»
البته عارف یک بار در سال 92 نشان داده به قواعد تشکیلاتی پایبند است و چهرهها و رسانههای نزدیک به او نوشتند عارف در آن سال فداکاری کرده است. حالا بعید نیست که در جریان انتخابات ریاست جمهوری 1400 به دنبال پاسخ به آن فداکاری باشد.
گزینه دیگر اما گزینه حزب نداست. حزب ندای ایرانیان در میان جناح چپ اصلاح طلب، حزب محبوبی نیست، دبیرکل آن نیز همچنین. اما این حزب بیتوجه به مخالفتها فعالیت خود را ادامه میدهد و آنها میگویند بهترین گزینه برای ریاست جمهوری، صادق خرازی دبیرکل حزب ندای ایرانیان است. برخی از چهرههای اصلاح طلب گفتهاند اگر او در انتخابات حاضر شود، ماموریت انحرافی دارد. انتقادها از خرازی زیاد است اما با تمام انتقادات، حزب او هم مثل تمام احزاب حق دارد گزینه معرفی کند. عیسی چمبر عضو شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان گفته یکی از گزینههای احتمالی حزب، آقای خرازی هستند و اگر جمعبندی ایشان بر این باشد که اعلام کاندیداتوری کند، حزب ندا با تمام امکانات از ایشان حمایت خواهد کرد. چمبر در پاسخ به این سوال که آیا اگر جریان اصلاحات در جمعبندی خود به گزینه دیگری برسد، باز هم حزب ندا از آقای خرازی حمایت خواهد کرد، گفته فکر میکنم اساسا معنای حزب همین باشد که پشت گزینه مورد نظر خود بایستد. البته تلاش ما این است که در راستای حمایت از گزینه حزبی خود، در جریان اصلاحات نیز اجماع سازی کنیم. یکی دیگر از گزینه های مطرح، محمدجواد ظریف وزیر خارجه دولت فعلی است که بر خلاف بسیاری دیگر از اعضای کابینه روحانی و حتی شخص رئیس جمهور، از محبوبیت بالایی برخوردار است. برخی به دنبال آن هستند که ظریف به عرصه انتخابات ریاست جمهوری پا بگذارد. با این حال خود ظریف در گفتوگویی با روزنامه کارگر به صراحت عنوان کرده که به عنوان نامزد ریاست جمهوری در انتخابات شرکت نخواهد کرد. با این اوصاف به نظر نمی رسد که اصلاح طلبان بتوانند در چند ماه باقیمانده به انتخابات بر سر معرفی یک نامزد واحد به توافق برسند. اختلاف نظر اصلی شاید در این مورد خاص باشد که بسیاری از اصلاح طلبان سرشناس ترجیح می دهند که این جریان قید نامزد حداقلی و یا اجاره ای که صلاحیت او یقینا تایید خواهد شد را بزند و به سراغ گزینه حداکثری برود ولو اینکه مطمئن باشند که تایید صلاحیت نمی شود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.