گفتگوی "صبح امروز" با یکی از نویسندگان دفاع مقدس؛

خاطرات جاوید

مریم اصغری

سالها است که در جوامع ادبی و هنری کشور به مبحث دفاع مقدس توجه می­شود و در این زمینه آثار زیادی تالیف شده و نه تنها به صورت مکتوب، که با هنر تصویر و صنعت سینما نیز بارها به آن پرداخته شده­است. سال­های سیاه جنگ با کشور عراق، در بطن ذهنیات نسلی که در آن روزها با این حوادث در ارتباط بوده­اند نقش بسته است. اما برای حفظ این برهه تاریخی، نیاز به انتقال آن به نسل­های جوان نیز احساس می­شود. به همین بهانه دقایقی را با علیرضا میری، یکی از نویسندگان این زمینه به گفتگو پرداختیم که در ادامه بخشی از آن را می­خوانید.

از ورودتان به دنیای نویسندگی بگویید؟

ورود من به دنیای نویسندگی، اصلا به قصد تالیف کتاب نبود و تنها محتویات ذهنی­ام را به عنوان دلنوشته برای خودم ثبت می­کردم. تا اینکه در یک برهه زمانی خاص، در شرایطی قرار گرفتم که اطرافیانم اصرار به نوشتن من داشتند و می­خواستند از خاطراتی که در جاهای مختلف دارم بنویسم و انتشار دهم. کتاب «یکی از ما» اولین اثر من بود که از طریق حوزه هنری چاپ کردم. همچنین مجموعه «سیصد خاطره» به صورت داستان کوتاه مینیمال بود که در یک کتاب کوچک قطع جیبی چاپ شد. البته مینیمال نوشتن کار سختی است و به نسبت نقاشی، شبیه به کار مینیاتور است و باید تمام ظرافت ممکن را بکار برد تا بتوان در چند خط کوتاه مطلب را انتقال داد.

در رابطه با انتشار کتاب خاطرات جاوید توضیحی بفرمائید؟

بعد از آثار اولیه به دنبال جمع­آوری خاطرات رزمنده­ها و شهدا رفتم و همیشه این احساس را داشتم که ای کاش می­توانستم آن­ها را ارائه دهم. به واسطه سابقه حضور قبلی خودم در جبهه، می­توانستم اتفاقاتی که برای آن­ها افتاده بود را عمیقا درک کنم. با گفتگو و شنیدن خاطرات یکی از دوستان و به واسطه بیان خوب او احساس کردم این­ها به همین شکل معمولی هم شبیه یک کتاب است، اما نیاز بود که یک فضای داستانی به آن بدهیم تا به شکل رمان در آید، خواننده بتواند با آن ارتباط برقرار کند و با شخصیت­های داستان همزاد پنداری کند. این اتفاق به شکل نامحسوس افتاد و جلد اول آن با عنوان «خاطرات جاوید» منتشر شد . این کتاب خاطرات جواد نظام پور است که اسم شناسنامه او جاوید بود و ما این نام را برای کتاب انتخاب کردیم که به نوعی دو پهلو بود و معنای خاطرات ماندگار را به ذهن متبادر میکرد. از کتاب استقبال خوبی به عمل آمد و فکر می­کنم این استقبال بیشتر به این دلیل بود که در ابتدای داستان با یک عقبه ذهنی و اطلاعاتی که از مشهد قدیم جمع­آوری کرده بودم آغاز شد و نهایتا کتاب حدود پانصد صفحه شد و جلد اول آن منتشر شد.

چه میزان در روز مطالعه می­کنید؟

قبلا بطور متوسط روزی نیم ساعت مطالعه داشتم و کم بود. درحال حاضر اگر پژوهش و تحقیق را نیز به عنوان مطالعه محسوب کنیم، ساعت­ها در روز مطالعه می­کنم. شخصا سعی می­کنم صددرصد روزی یک ساعت مطالعه کنم. در حال حاضر در یک کانال فضای مجازی، داستان نویسنده­های خوب را به اشتراک می­گذاریم و طبیعتا همان­ها را هر شب باید بخوانم و ویرایش کنم. قاعدتا حتی ناخواسته در خط مطالعه قرار گرفته­ام. من بسیار به کتاب­های دفاع مقدس علاقه دارم و سعی می­کنم هر آنچه به دستم برسد را بخوانم، اما اخیرا به کتاب­های تاریخی هم علاقمند شدم.

استقبال مردم از کتاب­های دفاع مقدس و گرایش آن­ها به خرید این کتاب­ها چطور است؟

اگر کتاب خوبی در این زمینه ارائه شود، مردم بسیار مشتاق هستند. من این اشتیاق را در جوان­ها دیدم و خیلی­ها دنبال این کتاب­ها هستند و به نظرم کوتاهی از ما است که این کتاب­ها را به شکل خوبی ارائه نمی­دهیم. مثلا در نمایشگاه کتاب چند غرفه برای ارائه این کتاب­ها وجود دارد ؟ در کلیت، موضوع دفاع مقدس نه به شکل مناسبی ارائه و نه پوشش داده می­شود. به عقیده من، دفاع مقدس به عنوان یک برهه تاریخی از دوران ما باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد تا نسلهای بعد هم بشناسند و وظیفه ما این است که به صورت مکتوب این تاریخ را ثبت و ضبط کنیم.

با وجود دنیای مجازی اشتیاق مردم به دست گرفتن و خواندن کتاب چقدر است ؟

طبیعتا امروزه با هجوم داده­های مختلف که به آسانی در دسترس عموم قرار دارند مواجه هستیم. اینترنت و دنیای مجازی، بخشی از زمان مطالعه ما را فرا می­گیرد. اما باز هم لذت کتاب در دست گرفتن را نمی­توان با آن مقایسه کرد و به نظر من، مردم هنوز اشتیاقی به این­کار دارند که انکار نشدنی است. برای اثبات صحبت خود، شما را ارجاع می­دهم که سری به نمایشگاه کتاب یا کتاب فروشی­ها بزنید تا از صحت موضوع اطمینان حاصل کنید.

اما به نظر می­رسد در سال جاری فروش کتاب به مراتب کمتر از سال گذشته بوده­است؟

یکی از دلایل عمده این موضوع، افزایش قیمت کتاب است. چراکه در سال جاری قیمت کتاب حتی به سه برابر نیز رسیده است و عملا قشری از جامعه، دیگر توان خرید کتاب ندارند. بنابراین باید سیاست­هایی برای پرورش دادن قشر فرهنگی جامعه تعریف شود، تا بتوانیم نسل کتاب­خوان تربیت کنیم و قاعدتا برای این موضوع باید زیرساخت­های مورد نیاز فراهم شود.

و در پایان از دغدغه این روزهایتان بگویید؟

تلاش دارم که به کارهایم سر و سامان دهم و بیش از هر چیز به مطالعه می­اندیشم. در پایان به نظر انتقال داده ها و مفاهیم رسالت هر کسی که به نوعی قلم در دست دارد.

image_print
3 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *