دروغهای شیرین؛ نوازندگان اشتباه
در 15 جلسه تضمینی نوازنده شوید
رائین امان الهی
داستان از جایی شروع شد که چند تراکت تبلیغاتی مبنی بر اینکه در 15 جلسه نوازنده شوید در خانهام افتاد. همین نقطه عطفی بود تا بتوانم سوژه یک گزارش خوب را پیدا کنم. چطور میشود در 15 جلسه نوازنده شد؟ طبق اطلاعات من حداقل دو سال زمان نیاز است تا یک هنرجوی معمولی بتواند یک آهنگ در سطح متوسط را درست بنوازد.
داستان از جایی شروع شد که چند تراکت تبلیغاتی مبنی بر اینکه در 15 جلسه نوازنده شوید به دستمان رسید و همین موضوع نقطه عطفی بود تا بتوانیم سوژه یک گزارش خوب را پیگیری کنیم. چطور میشود در 15 جلسه نوازنده شد؟ طبق اطلاعاتی که در دست داشتیم حداقل دو سال زمان نیاز است تا یک هنرجوی معمولی بتواند یک آهنگ در سطح متوسط را درست بنوازد.
گفت و گو با دونوازنده
علیرضا عمادی، نوازنده پیانو است. او بالغبر هشت سال است که برای این فراگیری این ساز به کلاس میرود و میگوید: هنوز نمیتوانم ادعا کنم در نواختن پیانو به درجه استادی رسیدم.
مژگان رک هم که در نواختن سهتار مهارت دارد میگوید: بعد از گذشت هفت سال از اینکه این ساز را مینوازم هنوز در برخی نکات دچار مشکل هستم و باید به استاد دیگر برای رفع مشکل رجوع کنم. با توجه شنیدن سخنان این دو نوازنده و برای یافتن پاسخ سؤالاتم به سراغ چند آموزشگاه رفتم تا بتوانم اصل ماجرا را جویا شوم. ابتدا اساتید جوابگو نبودند، اما با اصرار و پافشاری بالاخره به آماری از چگونگی روند کار دسترسی پیدا کردیم.
تست گرفتن مهمترین اتفاق ورود یک هنرجو به عرصه موسیقی
استاد محمد رئوف، در مورد روش انتخاب اصولی و آکادمیک یک نوازنده برای نواختن ساز گفت: ابتدا باید از هر هنرجو یک تست کامل شامل بررسی علاقه، میزان اطلاعات موسیقایی و نحوه اجرای ریتمهای ساده گرفته شود. سپس او وارد مرحله استعدادیابی میشود. بعد بر اساس توانایی، میتوان حدس زد که آیا او مناسب نواختن ساز موردنظر هست یا خیر. در مرحله دوم یک نوازنده باید هر ریتم را درست اجرا کند. ما از هنرجو پنج ریتم را به شکل تکرار کردن بعد از استاد، امتحان میگیریم، او بعدازاین تستها میتواند وارد مرحله نهایی شود. در این مرحله هنرجو میتواند ساز موردعلاقهاش را نسبت به تواناییاش انتخاب کند.
در پانزده جلسه نوازنده شدن یک شوخی است
استاد محمدرضا آیتی، با حداقل 40سال سابقه تدریس دراینباره میگوید: اینکه بگوییم در 15 جلسه نوازنده میشویم یک شوخی است، این موضوع به چند مسئله برمیگردد: یکی اینکه هنرجو چقدر علاقه و پشتکار داشته باشد، دیگری اینکه مدرس چقدر سابقه کار داشته باشد و چطور بتواند علم موسیقی را انتقال دهد. طبیعی است هرچه استاد بیشتر سابقه کار داشته باشد بهتر میتواند این علم را انتقال دهد و هنرجو خیلی راضیتر خواهد بود. یعنی این موضوع هم میتواند به هزینهها و هم به زمانی که یک شخص میتواند در این راه بگذارد تأثیرگذار باشد.
او ادامه میدهد: اگر استاد خوب انتخاب شود طبیعتاً هزینهها و ترمهایی که یک نوآموز باید اختصاص دهد کمتر میشود.
نت و سلفژ مهمترین رکن یادگیری موسیقی
آیتی در مورد اینکه اکثر آموزشگاهها به هنرجوهای موسیقی توصیه میکنند که وقت خودشان را با یادگیری نت و سلفژ هدر ندهند میگوید: این درست نیست، تئوری و سلفژ مسئلهای است که پایههای شروع و بنیان یک نوازنده را قوی میکند. چطور میتوان ساز زد زمانی که ریتم را بلد نیستیم؟ یا چطور میتوان ساز زد وقتیکه نمیتوانیم ریز را بنوازیم؟ اینها همه نیازمند این است که ما از قبل تئوری و سلفژ را بیاموزیم. هر هنرجو باید بر این بدیهیات تسلط یابد که بتواند حتی قطعات ساده را انجام دهد.
تئوری و آکادمیک توأم با یکدیگر
وی در مورد نوازندگانی که بهصورت گوشی و بدون فراگرفتن نت و سلفژ اقدام به نوازندگی میکنند و اینکه آیا این قبیل نوازندگان زمانی که در محیط آکادمیک شروع به یادگیری میکنند، آیا شامل آن دسته از کسانی میشوند که میتوانند به گفته برخی از معلمان در 15 جلسه نوازنده شوند گفت: مسلماً نه، با توجه به اینکه گوش بسیار موضوع قابلتأملی در موسیقی است و اینکه شاید 50 تا60 درصد به شخص کمک میکند که بتواند راحتتر موسیقی را درک و دریافت کند، اما بازهم اینهمه داستان نیست. شما نوازندهای را تصور کنید که نمیداند فلان قطعه را با مضراب چپ اجرا کند یا راست؟ یا نمیداند «ریزها» چقدر به ازای هر نت باید به طول بیانجامد، به نظر من اگر این دست از نوازندهها نتوانند موسیقی را آنطور که باید بر پایه و اساس تئوری یاد بگیرند، هیچگاه به درجات عالی موسیقی نمیرسند.
نحوه انتخاب استاد
وی در پاسخ اینکه سطح کیفی یک استاد، یا اینکه از کجا میتوانیم بفهمیم استاد، استاد خوبی است یا خیر ابراز کرد: در درجه اول باید در نظر بگیریم که در حال حاضر خیلیها اقدام به تدریس و آموزش میکنند، اما استادی قابلقبول است که سابقه کار بیشتر، و قدرت انتقال بیشتری داشته باشد. البته نباید از مقدار علم و تحصیلات موسیقی بهراحتی گذر کرد. اگر تألیفاتی هم درزمینه موسیقی داشته باشد که خیلی بهتر است و طبیعتاً هنرجوهای بهتری را آموزش میدهد. پس در یک جمعبندی کلی کسی بهتر آموزش میدهد که سابقه بیشتر، تألیفهای بیشتر و هنرجویهای بیشتری را تربیتکرده باشد. اساتیدی که با پنج یا شش سال سابقه تدریس مشغول به آموزش میشوند طبیعی است که چیزی برای ارائه ندارند، ولی متأسفانه آموزشگاهها این اساتید را به کار میگیرند و نتیجه خوبی هم در پی ندارد.
او اضافه میکند: اگر کسی به دنبال آموزش صحیح باشد بهطور پیشفرض سراغ تحصیل بیشتر میرود و نمیگذارد هنرجو در این امر از او پیشی بگیرد.
ساده نگیریم
همه ما در اطرافمان اشخاصی را داریم که در گوشه خانهشان یک ساز خاکخورده وجود دارد که بعد از صحبت با او متوجه میشویم بعد از چند جلسه کلاس آموزشی نواختن آن را رها کرده و تنها دلیل این اتفاق تبلیغات دروغ مانند یادگیری پانزده جلسهای است، وقتی هنرجو نمیتواند بعد زمان معین شده به درجه مورد نظر برسد، دلسرد میشود و ساز راکنار میگذارد البته در این فرایند نباید انتخاب استاد اشتباه را هم نادیده گرفت.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.