«استارتآپ» از ایده تا سازمان
از «کشورهای توسعه یافته تا ایران» و از «تهران تا مشهد» فاصله زیادی در حمایت باقی است
«استارتآپ» از کلیدواژههایی است که تب و تاب آن نسل جوان و متفکر را به تکاپو انداخته است.
در تعریف عام اگرچه مفهوم startup company یا startup (استارتآپ) به هر کسب و کار نوپایی اطلاق میشود، اما در مفهوم خاص و رایج آن برای کسب و کاری که با سه خصوصیت نوپایی، نوآوری و استفاده از فناوری همراه باشد، اطلاق میشود
به گونهای که مبتنی بر ایدهای خاص باشد و از خطرپذیری و سهولت نسبی برخوردار باشد.البته در کنار همه این ویژگیها باید قابلیت گسترش و رشد سریع داشته باشد. داشتن مجموع این ویژگیها در استارتاپهای داخلی کمتر به چشم خورده است و غفلت از این اصول زیربنایی باعث شده که عمر استارتاپها در ایران حتی کوتاهتر از نمونههای مشابهاش باشد.
رشد استارتآپها درایران به صورت عجیبی در سالهای اخیر رخ داده است. اگر دانش، زیرساختها و فضای لازم برای آنها فراهم نشود این خطر وجود دارد که در ادامه راه، این ظرفیت اقتصادی به یک فرصت سوزی منجر شود.
«بررسی چالشها و فرصتهای استارتآپی» در ایران و به طور ویژه در مشهد را در گفتوگو با مادر و دختری که در این عرصه فعال هستند، پیگیری کردیم. مهندس مریم اسلامی یکی از کارشناسان و مدیران اقتصادی باسابقه استان است و فرزندش سیده مهسا سیادت از فعالین عرصه «استارتآپ» در مشهد که مدیریت اپلیکیشن «یارینو» را در کارنامه خود دارد.مصاحبه ما درباره چالشهای اجرایی و مقایسه ایران با دنیا، مشهد با تهران، و روالی که باید در فضای استارتآپ اصلاح شود را در ادامه این مطلب بخوانید
«استارتآپ» چیست؟
اسلامی: استارتآپها سازمانهای کوچکی هستند که عمر کوتاهی دارند و دلیل این کوتاهی عمر این است که باید سریعتر خود را به سهم بازار برسانند. در تمام دنیا «استارتآپها» سازمانهای دارای ایدهای هستند که توسط افراد ایدهپرداز راهحلهای عملیاتی برای مشکلات دنیای صنعتی و روابط اجتماعی امروزی ارائه میدهند.
سیادت: در ایران این طرز فکر که استارتآپ معادل ساخت یک اپلیکیشن است به اشتباه رایج شده است. در این چندسالی که در حوزه استارت آپ فعالیت داشتم با افراد زیادی مواجه شدم که سرمایهای 100 یا 200 میلیون تومانی فراهم کرده بودند و سوال میکردند که میتوانند این پول را سرمایه یک اپلیکیشن و آغاز یک استارتآپ کنند؟ استارت آپ میتواند از زمینههای صنعتی و یا هر زمینه دیگری باشد. از طرفی سرمایهگذاری در این گونه فعالیتها بسیار مبالغ بیشتری را طلب میکند.
«ایده» و «اجرا» چگونه به سازمان میرسند؟
سیادت: به نکته خوبی اشاره کردید. در مراسمهایی که جوانان ایدهپرور را دعوت میکنند هیچکس به این نکته اشاره نمیکنند که آغاز واقعی کار یعنی پیدا کردن سرمایهگذار. به نظر من پنج درصد ارزش یک استارتآپ به ایده، 50 درصد به سرمایه و مابقی وابسته به تیمسازی است. زمانی به یک فعالیت اقتصادی نوین استارتآپ میگویند که ظرف 24 تا 36 ماه آنقدر «آورده» داشته باشد که تبدیل به یک سازمان شود.
اکثرا به این نکته نیز آگاه نیستند که از استارتآپ باید یک سازمان تولید کرد. حال این سازمان میتواند با تعداد کمی نیرو شکل گرفته باشد اما تحلیل فرآیندها باید دقیق و مشخص شده باشد. متاسفانه به این موارد مهم در مجامع استارتآپی اشاره نمیشود و ضعف اطلاعرسانی شدیدی در این بعد داریم.
به نظر شما دولت باید با استارتآپها چه کند؟
اسلامی: جامعه ما امروز نیازمند است که منابع مالی بخش دولتی در ایجاد زیرساختها، سرمایهانسانی و سرمایهگذاری متمرکز شود. من پیشنهاد میکنم که بر اساس مزیتهای هر منطقه مراکز رشدی در اتاقهای بازرگانی ایجاد کنیم و بهکار گرفتن دانشگاهها و استفاده از امکانات دولتی بر عهده این نهاد باشد. از طرفی شهرداریها نیز کمک کنند تا امکانات برای ایدهپردازان در شهر فراهم شود. اگر این اتفاق رخ دهد سرمایهگذار به استارتآپ نزدیکتر میشود و اتصال این دو به هم بسیار راحتتر میشود.
البته این مساله چالشهایی نیز دارد اگر این کار توسط دولت انجام شود با تغییر دولتها و مدیرها، ممکن است این فعالیتها دچار اختلال شوند اما اگر نهادی مثل اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران به عنوان تنها سازمان مردم نهادی که در قانون اساسی به ثبت رسیده است، متولی این امر شود به دلیل ثبات رویه میتواند به رشد استارتآپها کمک کند.
چالشهای حمایت از استارتآپ چیست؟
اسلامی: ایجاد این زیرساختها در تمام دنیا بر عهده سه ارگان است؛ دولت، اتاق بازرگانی و دانشگاهها. اتاق بازرگانی، صنایع معادن و کشاورزی ایران به عنوان نماینده بخش خصوصی و دانشگاه به عنوان محلی برای تهیه امکانات و آموزش تکنولوژی روزکه نماینده خود را به تیم این استارتآپها اضافه میکنند.
در حال حاضر مرکز رشدی در دانشگاه فردوسی مستقر است و ارزیابهای آن کارمندان دانشگاه فردوسی هستند، اما چالش این است که زمانی که استارتآپ وارد این مرکز میشود تنها توسط بخش علمی و اجرایی مورد ارزیابی قرار میگیرد واین روال صحیح نیست.
مرکز رشد باید توسط بخش خصوصی و افرادی که تجربه این کار را داشتهاند شکل بگیرد و کسانی در آن فعالیت کنند که بر اساس تجربه بدانند و بتوانند که در برخی قسمتها برای کم شدن هزینهها از دولت کمک بگیرند و در برخی بخشها برای کسب درآمد با سرمایهگذار ارتباط برقرار کنند. متاسفانه ما چنین بخشهایی نداریم و به همین دلیل تمام امکانات فیزیکی که در فعالیتهای دهه هفتاد ایجاد کردیم پایدار نماند.
ایران در مقایسه با کشورهای دیگر چه کرده است؟
اسلامی: در تمام جوامع شتابدهندهها در قالب بخش خصوصی برای کمک به این بنگاههای اقتصادی کوچک وارد عمل میشوند. یعنی این شرکتها متخصصین یک بخش خاص را به کار میگیرند و با استفاده از آنها بررسی میکند که چگونه میتوان به رشد استارتآپهای مختلف با ایدههای متفاوت کمک کرد.
در ایران یک واحد کوچک استارتآپ باید پس از ایدهپردازی به دنبال جذب سرمایه، پیگیر اخذ مجوزهای مختلف، یافتن افراد باتجربه، یافتن برنامهنویسهای حرفهای و بسیاری مسائل دیگر باشد که از توان آنها خارج است و این دلیل اصلی عمر بسیار کوتاه استارتآپهای ایرانی نسبت به دنیا است.
نقش شتابدهندهها چیست؟
اسلامی: در جوامع توسعه یافته تمام این کارها و بررسیها توسط شتابدهندهها صورت میگیرد چرا که تجربه کافی دارند که چگونه یک فعالیت نوین باید کار کند و سهم خود را در بازار پیدا کند. حال این بررسیها میتواند نظر مثبت یا منفی نسبت به این کسبوکار را همراه داشته باشد. این اختلاف اساسی و ریشهای ما با دنیای امروز است.
شتابدهنده پس از بررسی و تایید عملی بودن ایده چند فرد با تجربه را به عنوان هدایتگر در اختیار تیم استارتآپی قرار میدهد تا مسیر صحیح کار را به آنها نشان دهند و آنها را به افراد فنی مثل برنامهنویسهای متخصص معرفی میکنند. در واقع خود این افراد هدایتگر شرکتهای بخش خصوصی هستند که پیمانکار بخش خصوصی شدهاند.
سیادت: مساله اصلی که موجب قدرت گرفتن استارتآپها میشود سرمایهگذاری است، اما سرمایهگذاران مشهدی در این خصوص توجیه نشدهاند. تهران چند شتابدهنده بسیار خوب دارد که رابط بین سرمایهگذارها و فعالان استارتآپی هستند اما در مشهد اصلا شتابدهنده خوبی نداریم. شتابدهندهها شرکتهایی هستند که همزمان به خواستههای استارتآپ و سرمایهگذار آگاه است و توان برقراری ارتباط مناسب بین این دو را دارد.
از چه زمانی دولت به فکر حمایت افتاد؟ متولی استارتآپ کیست؟
اسلامی: در دوره اصلاحات، فردی که در silicon valley(دره سیلیکون در لس انجلس آمریکا) کار میکرد به ایران دعوت شد و به عنوان معاون فناوری شهرکهای صنعتی ایران از وی خواسته شد مزیتهای ایران در منطقه آسیا را برای گسترده کردن فعالیت مورد بررسی قرار دهد. ایشان پس از مطالعات بسیار به این نتیجه رسید که دو پارک تکنولوژی در دو رشته «صنایع غذایی و بیو تکنولوژی» و «صنایع قطعهسازی» که ایران دارای مزیت است به ترتیب در دو شهر مشهد و تبریز تاسیس شود.
هدف از این کار این بود که خدمات فنیمهندسی را به فعالانی که در صنایع غذایی ایدههای نوین دارند ارائه دهیم. به این ترتیب که دولت شهرکی را ایجاد کند، کسانی که ایده دارند در این شهرک مستقر شوند و از امکانات آن استفاده کنند تا بتوانند رشد کنند.این پروژه پیشرفتهای خوبی داشت اما متاسفانه با تغییر دولت همه چیز دگرگون شد و از طرفی بین نمایندگان مجلس درگیری ایجاد شد که چرا تنها مشهد و تبریز باید دارای این مزیت باشند.
با وجود این که دکتر رضوی بارها تاکید کردند که این دو پارک پایلوت (نمونه اولیه) هستند و باید پس از تکمیل و استفاده از تجربه ایرانی شده آنها، در دیگر استانها اجرایی شود اما افراد سیاسی غیر متخصص تمام مراکز پژوهشی علمی و صنعتی کشور را به شهرکهای فناوری تبدیل کردند.
به این ترتیب با گذشت زمان شهرک فناوری صنایع غذایی و بیوتکنولوژی در مشهد تبدیل به سازمان صنایع کوچک شد. پس از مدتی و روی کار آمدن استارتآپها و فناوریهایی بر پایهIT در جهان، نهادی به نام دفتر فناوریهای ریاست جمهوری برای کار در این زمینه ایجاد شد و چون تفکر همه این بود که پایه این فعالیتها IT است یک متولی در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات نیز شکل گرفت.
اسلامی ادامه داد: به این ترتیب با وجود «وزارت صنایع»، «وزارت علوم»، «وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات» و «دفتر فناوریهای ریاست جمهوری» چهار متولی در این بخش ایجاد شد. طبیعی است وقتی چند متولی وجود داشته باشد و جزیرهای عمل شود زمان و سرمایه را هدر میدهیم. معمولا در دنیا مرسوم است شهرداریها متولی این موضوع باشند.
شرایط در مشهد با پایتخت چه تفاوتهایی دارد؟
سیادت: در مشهد چند استارتآپ موفق در حوزههای گردشگری، هتلداری و تاکسیهای اینترنتی و پیام رسانهای داخلی داریم اما خراسان رضوی فضای همدل و همگنی برای فعالیت و پیشرفت استارتآپها نیست. نمونه این موضوع مراسم اخیر شهرداری بود که تعدادی از مشاهیر استارتآپ تهران حضور داشتند اما حتی یک نمونه مشهدی را دعوت نکردند تا برای جوانان مشهد الگو قرار بگیرد.
برعکس شهر و استان ما، فعالان استارتآپ در فضای تهران بسیار همدل و همراه فعالیت میکنند و مورد توجه نیز قرار میگیرند. این موضوع ناراحتکنندهای است که همه چیز در تهران متمرکز میشود و برای پیشرفت در فعالیتی باید از پایتخت شروع کرد.
سازمانهای تهران و دیگر استانها هماهنگ نیستند. نمونه بارز این موضوع درگیری ما برای گرفتن مجوز یک اپلیکیشن است که از اتاق اصناف مشهد مجوز صادر میشود اما اداره اماکن خواستار مجوز از اتاق اصناف تهران است. اتاق اصناف تهران برای مجوز دادن از اداره دارایی خراسان مفاصا حساب طلب میکند اما اداره دارایی مشهد تنها برای مشهد آن را صادر میکند!
آنها در تهران دارای مزیتهایی هستند که در مشهد نمیتوان از آنها بهره برد. برای مثال استارتآپهای تهران تحت حمایت اتحادیه کشوری کسبوکارهای مجازی در چهار هفته مجوز دریافت میکنند اما این پروسه برای ما در مشهد بیشتر از هشت ماه زمان برد. اگر در این مسیر راهنمای درستی میداشتیم این مدت زمان بسیار کمتر میشد.
از زمانی که اتحادیه کشوری کسبوکار مجازی در کشور راهاندازی شد و اتحاد بین فعالان این حوزه زیاد شد، کارها بسیار بهتر برای استارتآپها پیش رفت و تعامل با اتاق اصناف، دولت و مجلس بسیار بیشتر شد. ما نیز در مشهد به چنین فضایی نیازمندیم اما متاسفانه با وجود استارتآپهای خوب و موفق، چنین اتحادی دیده نمیشود. مشهد برنامهنویس و افراد فنی بسیار خوبی دارد اما متاسفانه در معرفی خود به بازار کشور بسیار ضعیف عمل میکنند.
به فضای همدلی اشاره کردید، آیا دانش و تجربیات بومی را به درستی منتقل کردهایم؟
سیادت: آمار نشان میدهد 90 درصد استارتآپها در دنیا با شکست مواجه میشوند اما 10 درصدی که موفق میشوند در واقع کسانی هستند که چندین بار شکست را تجربه کردهاند. استارتآپ فقط برنامه نویسی خوب نیست بلکه تحلیل فرآیندها، نحوه معرفی محصول و خدمات به سرمایهگذار، شناخت بازار و هدفگذاری نیز در پروسه آن بسیار مهم و حیاتی است.
متاسفانه بسیاری از کسانی که در مشهد کلاسهای استارتآپی برگزار میکنند خود هیچ فعالیتی حتی شکست خورده هم در این زمینه نداشتهاند که بتوانند راهکارهای مناسب بنا بر تجربه را به افراد ارائه دهند. این گونه فعالیتها نیاز به تجربه دارد چرا که حتی شرایط برای کار در خراسان با تهران متفاوت است. باید افراد از فضای آموزشی خارج شوند و مشکلات فضای اجرایی و مسیرهای اشتباه را به افراد علاقمند نشان دهند.
این که مردم خارجی پسند هستند، را تایید میکنید؟
سیادت: پروژهای که شرکت ما به تازگی روی آن کار میکند طرح بازار آنلاين خدمات است که ایده اوليه ازبنده بود و با تيم اجرايي كامل شد. این طرح ارائه خدمات در منزل و در محل خدمت دهنده است ما در اين اپليكيشن مشكل اصلي مشتري در حوزه خدمات كه حضور فردي مورد اعتماد از نظر فني و شخصي در منزلشان است را با دريافت مدارک خدمتدهندهها و نظرات کسانی که از خدمات این فرد استفاده کردهاند را روی اپ قرار میدهیم حل كرديم. این کار نوعی شفافسازی در بازار خدمات ایجاد میکند که فرد بتواند قیمت و کیفیت خدمات را نسبت به بازار مقایسه و انتخاب کند، موضوعی که در بازار حقیقی رخ نمیدهد و خدمات در قیمتها و کیفیتهای مختلف ارائه میشوند.
شما در «یارینو» چه مسیری را طی کردید؟
سیادت: پروژهای که شرکت ما به تازگی روی آن کار میکند طرح ارائه خدمات است که ایده من بود. این طرح ارائه یک سری خدمات در منزل است اما چون مردم بسیار سخت به حضور کسی در منزل اعتماد میکنند ما مدارک خدمتدهندهها و نظرات کسانی که از خدمات این فرد استفاده کردهاند را روی اپ قرار میدهیم. این کار نوعی شفافسازی در بازار خدمات ایجاد میکند که فرد بتواند قیمت و کیفیت خدمات را نسبت به بازار مقایسه و انتخاب کند، موضوعی که در بازار حقیقی رخ نمیدهد و خدمات در قیمتها و کیفیتهای مختلف ارائه میشوند.
انتهای خبر/انسیه علویون
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.