اسطوره‌‌‌های خاکستری بهرام بیضایی

جلسه تحلیلی «بازتاب اسطوره در آثار بهرام بیضایی» از سلسله نشست‌ها‌ی ادبیات و هنر در تالار کتابخانه قطب علمی فردوسی و شاهنامه دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد.

در این جلسه که دکتر فاطمه ماهوان مدیر جلسات ادبیات و هنر، دکتر مهدخت پورخالقی چترودی و دانشجویان و علاقه‌مندان زبان و ادب فارسی حضور داشتند. امیرحسین عبادی نویسنده و کارگردان درباره شیوه اسطوره پردازی در آثار بهرام بیضایی آغازگر این نشست مطالعاتی بود.

 

اسطوره، مادرزاد نیست

عبادی با طرح چیستی و چرایی اسطوره‌ها به این نکته اشاره کرد و افزود: بیضایی مخالف هرگونه اسطوره مادرزاد یا قهرمان مادرزاد است. در آثار او اسطوره‌ها در اثر یک کنش و واکنش تبدیل به اسطوره می‌شوند، به‌طور مثال ضحاک نمی‌خواهد تبدیل به دیو شود ولی می‌شود، یا اینکه آرش یک چوپان است و سپس به قهرمان تبدیل می‌شود.

این نویسنده و کارگردان تئاتر در ادامه سخنان خود به اسطوره آرش اشاره کرد و اظهار داشت: آرش در آثار بیضایی قهرمانی است که از مرحله چوپانی به قهرمانی رسیده است. او چوپان است و با طبیعت انس دارد، از مهر سرشار است اما از خرد نه. بنابراین بیضایی شخصیت کشواد را که نماینده خرد است با او همراه می‌کند، کشواد همه چیزهایی که لازم است، به آرش می‌گوید، دیالوگ‌ها و پندهای کشواد، عامل انتقال خرد به آرش است. اینکه چگونه یک چوپان به اسطوره تبدیل می‌شود، این اندیشه را در ما به وجود می‌آورد که آیا ما باید یک قهرمان داشته باشیم یا یک قهرمان جمعی.

وی اسطوره‌های بیضایی را اسطوره‌هایی خاکستری عنوان کرد که خیر مطلق و شر مطلق نیستند،آن‌ها خاکستری و متمایل به روشنی هستند. وی در ادامه از اسطوره آژی دهاک در یکی از آثار بیضایی با همین عنوان سخن گفت و اینکه ضحاک یک ستوربان بوده و آنچه او را به دیو تبدیل کرده، کینه ورزی اوست. به این ترتیب، داشتن مهر، آرش را که چوپان است به قهرمان تبدیل می‌کند و کینه ورزی، ضحاک را به دیو.

عبادی سپس به این نکته پرداخت که بیضایی اسطوره‌ها را به شکلی امروزی ارائه می‌کند، طوری که دربردارنده نیاز مردم امروز باشد. وی ادامه داد که برخی از اسطوره‌ها در آثار بیضایی حتی به مسخره گرفته شده است، به‌طور مثال در مرگ یزدگرد، پادشاه که اسطوره‌ای مقدس است، در مقابل رعیت خود این قداست را از دست می‌دهد و به او نیازمند می‌شود.

وی پس از بحث درباره اسطوره‌های مختلف در آثار بیضایی این نتیجه را ارائه داد که اسطوره‌ها تغییر نمی‌کنند، فقط به شکل‌های مختلف ارائه می‌شوند. وی ادامه داد: آرش در پایان داستان بیضایی نیز تیر را پرتاب می‌کند و به قهرمان تبدیل می‌شود.

 

الگوی سفر قهرمان

دکتر مهدخت پورخالقی چترودی نیز پس از توضیح درباره اسطوره آرش، او را مصداق الگوی سفر قهرمان عنوان کرد و افزود: آرش از چوپانی به قهرمانی رسیده است. خوانش یک متن می‌تواند برداشت‌های متفاوتی را ایجاد کند. البته باید به نمادها، اهداف نویسنده، محیط جغرافیایی و همه مسائل برون متنی توجه داشت، پس از آن نیز نکته مهم، ادبیات متن است و در نهایت می‌توان برداشت‌های متعددی از یک متن داشت.

پورخالقی تأکید کرد: برداشت‌ها از یک متن ادبی با یک فیلم متفاوت است، چراکه کارگردان یک فیلم نیز در داستان دخالت هایی می‌کند که برداشت مخاطب را تغییر می‌دهد.

در پایان عبادی خاطرنشان کرد: اسطوره در آثار بیضایی، برای بیدار کردن مردمی است که در خواب هستند، مردمی که نیاز به تلنگری برای بیداری دارند. همچنین شکسته شدن چیزهایی که در ذهن مردم به بت تبدیل شده است. مثل اسطوره پادشاه در ذهن آسیابان.

 

 

گزارشی از مرجان فرهمند

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *