هنر، آذوقه‌رسان امید

هنر از منظر رومانتیک به دنیایی اشاره دارد که زیبایی در آن گوهری کم‌یاب و بلکه نایاب است. از این حیث لحظه‌های شکوه‌مندی از زندگی، طبیعت و به طور کلی جهان پیرامون به شکلی غالباً اغراق آمیز به تصویر کشیده می‌شود تا خلاء وجود این زیبایی‌ها را برای مخاطبان غمگینی که این لحظه‌های ناب را آرزو دارند به تصویر بکشد.

در واقع اگر هنر رومانتیک تا این اندازه لطیف، جذاب و اغراق آمیز است به این خاطر است تا بتواند فقدان این دنیای زیبا در زندگی انسان مدرن را جبران کند. پس ما به زیبایی‌های هنر از دریچه هنر رومانتیک نیازمندیم چون دنیای واقعی‌مان آنطور که می‌خواهیم زیبا نیست!

آلن دوباتن و جان آرمسترانگ در کتاب «هنر همچون درمان» می‌نویسند: «هنر راهی است برای حفظ تجربیاتی که مثال‌های گذرا و زیبای فراوانی از آن وجود دارد و ما برای نگه داشتن‌شان نیاز به کمک داریم… یک روز بادی فروردین ماه را در پارک تصور کنید. به ابرها نگاه می‌کنیم و تحت تأثیر زیبایی و ظرافتشان قرار می‌گیریم. جدایی‌شان از هیاهوی زندگی روزمره ما لذت بخش است. ذهن‌مان را به ابرها می‌سپاریم و و برای مدتی از دغدغه‌های مان رها می‌شویم و در فضای وسیع‌تری قرار می‌گیریم که شکوه‌های بی‌پایان منیت‌مان را آرام می‌کند… هنر از پیچیدگی‌ها می‌کاهد و به ما کمک می‌کند که هر چند مختصر، بر معنادارترین جنبه‌ها تمرکز کنیم.» آنها سپس فواید هنر را به قرار زیر فهرست می‌کنند:

  1. اصلاح‌کننده حافظه: حفظ تجارب مهم اما گریزان که معمولا فراموش می‌شوند. به این منظور هنر اصلاح‌کننده حافظه ضعیف است و حاصل تجربه را به یاد پذیر و تجدیدپذیر می‌کند.
  2. آذوقه رسان امید: تمایل به از دست دادن امید و گرایش به سمت سویه‌های بد وجودی باعث می‌شودچیزی به عنوان‌ آذوقه‌رسان امید بخواهیم. هنر چیزهای خوشایند را جلوی چشممان می‌آورد.
  3. سرچشمه اندوه عالی‌رتبه: تمایل به حس انزوا و زجرکشی و اینکه این زجر کشیدن شأن و احترامی ندارد سرچشمه‌ای برای اندوه عالی‌رتبه ایجاد می‌کند. هنر جایگاه راستین اندوه در یک زندگی خوب را به ما یادآور می‌شود.
  4. عامل متعادل‌کننده: تعادل نداریم و هنر عصاره ویژگی‌های خودبمان را با وضوحی غیرمعمول به رمز در می‌آورد و در طیف متنوعی از رسانه‌ها آن را جلوی چشممان می‌آورد.
  5. راهنمای خودشناسی: هنر به مثابه نوعی راهنمای خودشناسی عمل می‌کند و کمک می‌کند مرکزیت خود را تشخیص دهیم. بیشتر چیزهای انسانی به راحتی در دسترس زبان نیستند، می‌شود اشیاء هنری را در دست بگیریم و در حالی که گیج شده‌ایم بگوییم «این منم».
  6. راهنمای توسعه تجربیات: هنر ذخیره‌ای از تجربیات دیگران است و از فرهنگ‌های دیگر می‌گوید. همه چیزی که لازم است تا فرد دیگری باشیم غیر از هنر همیشه فراهم نیست. هنر امکان فرد بهتری بودن را فراهم می‌کند.
  7. ابزار احساس‌سازی: هنر باعث می‌شود پوست‌اندازی کنیم و ما را از بی‌اعتنایی لوس و همیشگی خود نسبت به آنچه در اطرافمان می‌گذرد، نجات می‌دهد؛ حساسیتمان را دوباره به دست آوریم و به چیزهای قدیمی به شیوه‌ای جدید نگاه کنیم.

 

 

نقد و نظری از نوید موسوی

image_print
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *