1

در تنگنای اقتصادی و فراتر از آمار

مهناز اصغری

به عنوان یک خبرنگار اقتصادی، هر روز با اعداد و ارقامی سروکار دارم که در نگاه اول، خشک و بی‌روح به نظر می‌رسند. اما پشت هر درصد تورم، هر نوسان نرخ ارز، و هر گزارشِ نزولیِ قدرت خرید، داستانی از زندگیِ واقعیِ مردم نهفته است؛ داستانی که در این روز، بیش از همیشه، اهمیتِ دوچندان پیدا می‌کند. روز خبرنگار، برای امثال من، یادآوریِ سنگینیِ همین مسئولیت است.

ما در اقتصادی نفس می‌کشیم که تورم، قدرت خرید را به شدت کاهش داده و سفره خانوارها را کوچک‌تر کرده است. گرانی کالاها، از اقلام اساسی گرفته تا نیازهای اولیه، دیگر تنها یک خبر اقتصادی نیست؛ بلکه داستانی روزمره از تقلا برای بقاست. وقتی مردم مجبورند بین هزینه‌های ضروری، مانند خوراک و پوشاک، اولویت‌بندی کنند، یا وقتی هزینه تحصیل و درمان به چالشی غیرقابل تحمل تبدیل می‌شود، درکِ مفهوم «کاهش تاب‌آوری» دیگر انتزاعی نیست؛ بلکه واقعیتی تلخ و ملموس است. و اینجاست که باید با صدای بلند از مسئولین پرسید: چرا حمایت از کسب‌وکارهای خرد و کلان، که شریان‌های حیاتیِ اشتغال‌زایی در جامعه هستند، به اولویتی چندفوریتی تبدیل نمی‌شود؟ چرا سیاست‌های اقتصادی به گونه‌ای تدوین نمی‌شوند که انگیزه و فرصتِ کارآفرینی و اشتغال برای جوانان بیش از پیش فراهم شود تا شاهدِ مهاجرتِ نخبگان و سرمایه‌های انسانی کشور نباشیم؟

اما در این بین رسالت ما خبرنگاران اقتصادی چیست؟ آیا صرفاً باید به گزارشِ روند صعودی قیمت‌ها، تحلیلِ دلایلِ نرخ ارز، یا تشریحِ سیاست‌های پولی بسنده کنیم؟ اگرچه این‌ها پایه‌های کار ما هستند، اما حقیقتِ تلخ این است که پشت هر رقمِ اقتصادی، داستانِ زندگیِ یک انسان نهفته است. پشتِ هر نمودارِ نزولیِ قدرت خرید، سفره‌های خالی‌تری وجود دارد و پشتِ هر سیاستِ اقتصادیِ ناکارآمد، آرزوهای بر باد رفته‌ای. بی شک بخشی از واقعیت این است که اگر شغل و درآمدِ پایدار وجود داشته باشد، بسیاری از مشکلاتِ دیگر، از جمله معیشت و تأمینِ مسکنِ مناسب، دسترسی به خدماتِ درمانیِ باکیفیت، و امکانِ تحصیلِ ایده‌آل برای فرزندان، خودبه‌خود هموارتر خواهند شد. و قطعا نادیده گرفتنِ این اولویتِ اساسی، یعنی تداومِ چرخه معیوبِ مشکلات!

در این میان وظیفه ما اهالی رسانه که در حوزه اقتصاد قلم می‌زنیم و می‌خوانیم و می‌نویسیم، این است که  موضوعات و چالش‌های اقتصادی را، با زبانی کارشناسانه اما قابل فهم برای عموم، روایت کنیم. باید بتوانیم نشان دهیم که چگونه تصمیمات اقتصادی، حتی آن‌هایی که در اتاق‌های فکرِ بسته گرفته می‌شوند، مستقیماً بر معیشتِ تک‌تکِ شهروندان تأثیر می‌گذارند. باید پرسید: چگونه می‌توانیم با شفافیتِ بیشتر، مردم را در جریانِ پیچیدگی‌های اقتصادی قرار دهیم، بدون آنکه آن‌ها را در گردابِ ناامیدی فرو ببریم؟ چگونه می‌توانیم با ارائه تحلیل‌های کارشناسانه، راهکارهای عملی و قابل اجرا را برجسته کنیم، نه صرفاً مشکلات را؟

در شرایطی که «امنیت روانی» جامعه به شدت تحت تأثیرِ فشارهای اقتصادی قرار گرفته، نقش رسانه به عنوان یک «عامل ثبات‌بخش» یا دست‌کم «بازتاب‌دهنده واقع‌بینانه امید»، حیاتی است. این به معنای نادیده گرفتنِ واقعیت‌ها یا تبلیغِ امیدِ واهی نیست؛ بلکه به معنای جستجویِ راه‌هایی برای عبور از بحران، برجسته کردنِ ظرفیت‌هایِ تولیدی و اشتغال‌زاییِ پنهان، و گوش دادنِ عمیق به صدایِ مردمی است که در صفِ نانوایی یا در بازار، دغدغه‌هایشان را فریاد می‌زنند.

رسالت ما این است که در روز خبرنگار، بار دیگر عهد ببندیم که نه تنها گزارشگرِ اعداد و ارقام، بلکه راویِ رنج‌ها و امیدهایِ مردم باشیم؛ حافظِ «شفافیتِ اقتصادی» و بازتاب‌دهنده «تاب‌آوری» جامعه در برابرِ سختی‌ها. قلمِ ما باید پلی باشد میانِ مردم و مسئولین، پلی که بر آن، صدایِ دردها شنیده شود و راهِ چاره اندیشیده گردد.