1

از دورهمی تا دور از همی

مریم اصغری

در سال‌های اخیر، نفوذ شبکه‌های اجتماعی در زندگی روزمره خانواده‌ها به شکل بی‌سابقه‌ای گسترش یافته است. این پدیده که بخشی از تحول فرهنگ دیجیتال به شمار می‌رود، ساختار و کارکردهای سنتی خانواده را دستخوش تحولات بنیادین کرده است. آنچه امروز بیش از پیش توجه جامعه‌شناسان را به خود جلب کرده، پیامدهای روانی، اجتماعی و فرهنگی این ابزارهای نوظهور بر روابط خانوادگی و انسجام درونی آن است.

روابط خانوادگی که به عنوان بنیادی‌ترین نهاد اجتماعی نقش مهمی در بازتولید سرمایه فرهنگی و انسانی ایفا می‌کنند، اکنون با چالش‌هایی مواجه‌اند که منبعث از وضعیت فضای مجازی است. شبکه‌های اجتماعی با فراهم آوردن امکان ارتباطات سریع و گسترده، باعث پدید آمدن شکل جدیدی از تعاملات شده‌اند که به «تعاملات دیجیتال» شهرت یافته‌اند. اما این تعاملات، آیا می‌توانند جایگزین ارتباطات رودررو، همدلانه و عمیق در خانواده شوند؟ بررسی‌های میدانی و نظری نشان می‌دهد که این پرسش پاسخی پیچیده دارد.

از یکسو، شبکه‌های اجتماعی به خانواده ها امکان داده‌اند که حتی در شرایط پراکندگی جغرافیایی، ارتباطات خود را حفظ کنند؛ اما از سوی دیگر، این ابزارها خلق فضای دوگانه‌ای کرده‌اند که می‌تواند منجر به “فقدان حضور واقعی” در تعاملات خانوادگی شود. حضور فیزیکی اعضای خانواده در یک مکان، با استفاده همزمان از تلفن‌های همراه و شبکه‌های اجتماعی گاهی به معنای حضور فیزیکی بدون «حضور ذهنی» است؛ پدیده‌ای که در ادبیات جامعه‌شناسی به آن «تنهایی جمعی» گفته می‌شود.

به علاوه، فضای شبکه‌های اجتماعی، قواعد و موازینی دارد که با قواعد تعاملات سنتی خانوادگی در تضاد است. سرعت انتقال پیام‌ها، تعداد مخاطبان گسترده و قابلیت‌های چندرسانه‌ای، همه و همه باعث شده‌اند که تجربه‌های تعاملی در خانواده تغییر کند. به طور ملموس، کاهش زمان گفتگوی رودررو، افزایش سوءتفاهم‌ها و حتی شکست‌های ارتباطی بین نسل‌ها موضوعاتی هستند که پژوهش‌های مختلف به آن اشاره دارند.

تعاملات دیجیتال همچنین می‌تواند به ایجاد نوعی «شکاف نسلی» میان والدین و فرزندان منجر شود. فرزندان که از نسل دیجیتال محسوب می‌شوند، با زبان، علایق و شیوه‌های جدیدی در تعامل اجتماعی رشد کرده‌اند که گاه والدین قادر به درک کامل آن نیستند. این امر می‌تواند به اختلافات فرهنگی و تعارضات هنجاری در داخل خانواده دامن بزند.

از منظر روانشناسی اجتماعی، میزان رضایت از روابط خانوادگی نیز تحت تاثیر شبکه‌های اجتماعی تغییر یافته است. تکیه بر این فضاها برای کسب تایید اجتماعی گاه باعث می‌شود اعضای خانواده از یکدیگر غافل شده و نیازهای عاطفی واقعی‌شان کمتر پاسخ داده شود. تحلیل‌های روانشناختی بیانگر اینست که این روند می‌تواند به کاهش احساس تعلق و امنیت روانی در فضای خانواده منجر شود.

با این حال، نباید شبکه‌های اجتماعی را صرفاً عامل اختلال در روابط خانوادگی دانست. این ابزارها فرصت‌هایی برای تعامل، حمایت اجتماعی، و حتی آموزش مهارت‌های ارتباطی فراهم می‌آورند. نکته کلیدی، نوع و میزان استفاده از این فضاهاست که می‌تواند تعیین‌کننده اثرات آن بر انسجام و پویایی خانواده باشد.

در نهایت، از چشم‌انداز جامعه‌شناسی، ضرورت شناخت و تحلیل دقیق این پدیده نوظهور روشن است تا بتوان سیاست‌ها و راهکارهای فرهنگی مناسبی را طراحی کرد که خانواده‌ها را در برابر تهدیدات فضای مجازی مصون نگه دارد و در عین حال از مزایای آن بهره‌مند سازد. آموزش سواد رسانه‌ای، ایجاد توافق‌های خانوادگی در نحوه استفاده از شبکه‌ها، و تقویت تعاملات حضوری از جمله راهکارهایی است که می‌تواند نقش اصلی در این زمینه ایفا کند.

به طور خلاصه، شبکه‌های اجتماعی بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی معاصر شده‌اند و ساختار خانواده‌ها را دگرگون کرده‌اند، اما آینده این تغییرات بستگی به تصمیم و آگاهی خود اعضای خانواده دارد که چگونه این ابزارها را مدیریت کنند تا نه تنها ارتباط خود را حفظ کنند، بلکه روابط‌شان را عمیق‌تر و مستحکم‌تر سازند.