1

برنامه ها و اقتصاد هوای پاک؛ شعار یا تعهدی به اصلاح؟

 

✍️مهدی کلاهی،دکترای جامعه شناسی محیط زیست

 

فرا رسیدن 29 دی، روز هوای پاک، بهانه‌ای است تا بار دیگر به مسئله‌ای بپردازیم که زندگی و سلامت میلیون‌ها ایرانی را به خطر انداخته است. ولی سوالی مهم مطرح می‌شود: آیا این برنامه‌ها، شعار است یا تعهدی به اصلاح؟ آلودگی هوا در ایران، به‌ویژه در کلان‌شهرهایی مانند تهران و مشهد، از مرزهای بحران گذشته و به یک فاجعه محیط‌زیستی و اجتماعی تبدیل شده است. با غلبه سیاهی مرگ دود بر شهرها و کشور، سرفه‌های مزمن، مرگ‌ومیرها، و ازدحام به مراکز درمانی به شکل قابل ملاحظه‌ای افزایش یافته است. در سال جاری، تهران تنها حدود 5 روز و مشهد حدود 15 روز هوای پاک داشته‌اند، در حالی که بسیاری از روزها در شرایط ناسالم برای گروه‌های حساس یا کل جامعه سپری شده است. این وضعیت به‌خوبی نشان‌دهنده شکست سیاست‌گذاری‌ها و اجرای ناکارآمد قانون هوای پاک است.

♦️قانون هوای پاک، متنی زیبا اما بی اثر

قانون هوای پاک که در سال ۱۳۹۶ به تصویب رسید، دربردارنده بندها و تکالیف متعددی برای نهادها و سازمان‌های مختلف بود. از معاینه فنی خودروها و بهینه‌سازی سوخت گرفته تا توسعه حمل‌ونقل عمومی و مقابله با منابع آلاینده صنعتی. بااین‌حال، به نظر می‌رسد که این قانون بیش از آن‌که به مرحله اجرا برسد، به یک بیانیه نمادین تبدیل شده است.
بر اساس گزارش‌های رسمی، تاکنون بخش عمده‌ای از وظایف تعیین‌شده در این قانون یا اجرا نشده یا با تأخیرهای گسترده مواجه بوده است. مثلاً:
– حمل‌ونقل عمومی: سیستم حمل‌ونقل عمومی در کلان‌شهرها به‌شدت ناکارآمد است. توسعه مترو و اتوبوس‌های برقی یا هیبریدی به‌کندی پیش می‌رود و ناوگان موجود نیز به دلیل فرسودگی به یکی از منابع اصلی آلودگی تبدیل شده است.
– کنترل صنعتی: صنایع بزرگ و کوچک هنوز از فناوری‌های قدیمی و پرآلاینده استفاده می‌کنند و نظارت بر خروجی‌های آن‌ها بسیار محدود است.
– سوخت: کیفیت سوخت‌های عرضه‌شده همچنان با استانداردهای جهانی فاصله دارد و سهم سوخت‌های پاک در سبد انرژی بسیار اندک است.

♦️نقد فلسفی،سیاسی و اجتماعی ناترازی ها از سیاست تا جامعه

آلودگی هوا در ایران، نه فقط نتیجه یک عامل خاص، بلکه محصول ورشکستگی‌ها و ناترازی‌های مختلف در سطح سیاست‌گذاری، اقتصاد و جامعه است. برای نقد وضعیت کنونی اجرای قانون هوای پاک در ایران، می‌توان از دیدگاه‌های مختلف جامعه‌شناسی و فلسفه سیاسی، مانند شش نظریه زیر، بهره گرفت:
۱. تقسیم عملیاتی ماکس وبر (Bureaucracy Theory): ماکس وبر، جامعه‌شناس برجسته، در تئوری‌های خود بر اهمیت ساختارهای بوروکراتیک و کارآمدی دولت تأکید می‌کند. از دید وبر، دولت باید وظایف خود را به‌طور دقیق و منظم اجرا کند و پاسخگوی نیازهای جامعه باشد. در مورد قانون هوای پاک، عدم توانایی دولت در اجرای بندهای این قانون نشان‌دهنده ضعف بوروکراسی و نبود شفافیت در تقسیم مسئولیت‌هاست. به‌عبارت دیگر، نهادهای مختلف از جمله سازمان حفاظت محیط‌زیست، وزارت صمت، وزارت نیرو و شهرداری‌ها به جای همکاری عملیاتی، درگیر ناکارآمدی ساختارهای بوروکراتیک هستند.
۲. نظریه انتخاب عمومی (Public Choice Theory): این نظریه با تمرکز بر تقاضای عمومی در سیستم‌های دموکراتیک، بر این باور است که سیاست‌گذاران باید به خواسته‌های عمومی پاسخ دهند و منافع عمومی را در اولویت قرار دهند. با این حال، در ایران به نظر می‌رسد که سیاست‌گذاران اغلب به جای پاسخ به نیازهای عمومی، تحت تأثیر فشارهای گروه‌های قدرتمند یا منافع کوتاه‌مدت اقتصادی قرار می‌گیرند. در نتیجه، بودجه و سرمایه‌گذاری لازم برای کاهش آلودگی هوا تأمین نمی‌شود، و صنایع آلاینده همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهند.
3. نظریه تضاد اجتماعی (Social Conflict Theory): از دیدگاه این نظریه، آلودگی هوا نتیجه تضاد منافع میان گروه‌های مختلف جامعه است. دولت و صنایع بزرگ، که عمدتاً به دنبال افزایش سود و کاهش هزینه‌ها هستند، در برابر سیاست‌های محیط‌زیستی مقاومت می‌کنند. به عبارت دیگر، ساختارهای قدرت و اقتصاد سرمایه‌داری اغلب به ضرر طبقات کم‌درآمد عمل می‌کنند. این در حالی است که گروه‌های آسیب‌پذیر جامعه، از جمله کودکان، سالمندان و بیماران، بیشترین هزینه را بابت این تضاد می‌پردازند. طبقات ضعیف جامعه که اغلب در مناطق پرتراکم و نزدیک به منابع آلاینده زندگی می‌کنند، بیشترین آسیب را از آلودگی هوا می‌بینند. در مقابل، اقشار ثروتمند به دلیل دسترسی به امکانات بهتر، مناطق کم‌تراکم‌تر و حتی دستگاه‌های تصفیه هوا، کمتر در معرض خطر قرار دارند. این وضعیت به تعمیق نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی منجر می‌شود.