1

شاهنامه به روایت امروزی

هنگامه طاهری:

نقد کتاب «شاهنامه به روایت سپیده» صبح امروز با حضور چند تن از اساتید برجسته رشته ادبیات و علاقمندان به این حوزه در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد.
?کتاب مذکور که به کوشش سپیده دولتشاه به نثر در آمده روایتی قابل درک به زبان امروزی ست تا به گفته خودش با بیان ادبیات کهن سرزمین مان کودکان فلسفه تاریخ کهن ایران را بشناسند.
سپیده دولتشاهی اظهار داشت: من متوجه شدم زبان ارتباطی گذشتگان با مخاطب ،نمی تواند همان زبان امروزی ما با کودکان باشد.از این رو متوجه شدم اصلا این کتاب را باید برای والدین بنویسم چرا که بیان آن برای کودکان قالب ذهنی آنها را شکل می دهد بنابراین اگر مادر و پدر نتوانند داستانهای کهن را که سینه به سینه نقل شده تا با ما رسیده به همان شکل انتقال بدهند پس باید بتوانند خوب کتاب بخوانند. اما این کتابخوانی نباید صرفا روخوانی باشد بلکه باید روایتگری باشد.لذا کتابی نوشتم که از کودک ۹ ساله تا یک فرد سالمند بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
وی ادامه داد: سعی کردم شخصیت ها را باز کنم تا خواننده متوجه شخصیت رستم بشود؛ از این جهت که رستم هم مانند همه انسانها دارای خوی های انسانی بود و باید طوری مینوشتم که هر کس کتاب را خواند بفهمد این آدم از عقلش استفاده کرده یا دارد ضربه می زند.
او بیان کرد:همانطور که مهم ترین نکته ای که فردوسی در شاهنامه دارد این است که انسان را بین عقل و درایت و احساسات قرار می دهد و یادآور می شود جایی ممکن است انسان از عقل و درایتش استفاده نکند.
?دکتر محمد جعفر یاحقی دکترای ادبیات فارسی و از اساتید دانشگاه فردوسی مشهد نیز در باره این کتاب تصریح کرد:شاهنامه اثری کلاسیک است که بیش از هزار سال از قدمتش می گذرد و به حق می توان گفت آنچه فردوسی نوشته روایتی از ابومنصور ، از گذشتگان آن دوره بوده که برای روزگار خودش قابل فهم بوده است.اما آنچه فردوسی انجام داده نه تنها برای دوران خودش که برای روزگاران پس از خودش هم مفهوم است.این در واقع کار بزرگی است که جریانی سیال برای یک روایت ایجاد کرده که در همه دوران آن روایت را گویا کرده است.
وی افزود: فردوسی در واقع روایت های خشن آن زمان را چنان نرم و لطیف بیان کرده که ما حتی امروز هم از آن لذت می بریم.
دکتر یا حقی تاکید کرد:متن شاهنامه فردوسی هرگز متن ابومنصور نیست که اگر بود فراموش میشد. لذا فردوسی روحی در آن دمیده که راویت متناسب شده با هر سلیقه ای تا به امروز که به ما رسیده است.لذا برای ماندگاری روایت باید امروز هم همان کار انجام میشد و این همان کاریست که در کتاب خانم دولتشاهی انجام شده است.
او در خصوص روایت فردوسی با زبان نقالی هم گفت:به نظر من نقالی های امروز لثر فرهنگی عمیقی ندارند لذا حتی در شیوه نقالی هم باید تجدید نظر شود و از ابزارهایی استفاده شود که زبان گویای ارزشهای امروز باشد.
?دکتر حمید طبسی دکترای ادبیات فارسی و استاد دانشگاه هم اظهار داشت:هر کاری برای شناساندن شاهنامه به مردم پسندیده است گرچه بازنویسی ها میتوانند مفید باشند ولی چون نگاهم به متون کلاسیک ایده عالی است با بازنویسی این قبیل داستانها موافق نیستم. چرا که ما در واقع باید ذائقه ادبی مردم را بالا ببریم تا مستقیما از این آبشخورها استفاده کنند.
وی اظهار کرد: نمی شود صرفا بخاطر اینکه بچه ها نمیتوانند با آن ارتباط برقرار کنند خودمان را محق در بازنویسی بدانیم.
او افزود: برخی ادبیات هستند که ما هر قدر هم خودمان را چیره بر زبان ادبیات فارسی بدانیم باز هم نمیتوانیم آنها را باز نویسی کنیم . چنانچه حتی در کتاب خانم دولتشاه هم میبینیم که در بعضی جاها ایشان هم از آنها گذشته است.
وی خاطر نشان کرد:یکی از ملزومات بازنویسی یک متن این است که به کنه آن پی ببریم .با اینکه سپیده دولتشاه در این خصوص تمام تلاشش را کرده اما هر از گاهی لغزشهایی داشته لذا از نظر من کتاب ایشان نیاز به پروراندن بیشتری دارد.