1

»قهوه ترک« قهرمانش را لایق بدترین سرنوشت ها نمی داند؛ مهره اصلی بازی برای نسل جوان!

حبیب قاآنی

یکی از مضامین اصلی ســریال قهوه ترک ســاخته علیرضــا امینی و تهیه کنندگی محمد شایسته بحث مهاجرت و نگاه به علت های مهاجرت به ویژه در نسل جوان است. به گــزارش روزنامه »صبح امروز ،بــه همین بهانه نگاه دکتر اعظم راودراد، اســتاد علــوم ارتباطات اجتماعی را بــه این مقولــه در ادامه می خوانیم؛ »مهاجرت« در دو رسانه شبکه خانگی و تلویزیون نکته ای کــه در همان ابتــدای امر و تماشای نخســت سریال »قهوه ترک« به کارگردانــی آقــای علیرضا امینی توجه من را به خود جلب کرد، مقایسه نــگاه به مقوله مهاجرت در دو رســانه شــبکه خانگی و تلویزیون است. روال تلویزیون تقریبا بر این اساس بوده که مقوله مهاجرت یک پدیده منفی است و فرد مهاجر هم یک گمراه اســت که خبر ندارد بر اثر مهاجرت به چه بالها و مصیبت هایی گرفتار خواهد شد. طبیعتــا با چنین رویکــردی می توان انتظار داشــت که در طول داســتان فیلم یا ســریال با موضــوع مهاجرت، شــاهد انواع بالهایی باشیم که بر سر شــخصیت مرکزی داستان می آید به حدی که او را بــه نابودی هدایت می کند. نمونه مشخص این نگاه جانبدارانه را می توان در ســریال مرگ تدریجی یک رویا ساخته آقای فریدون جیرانی و محصول ۱۳۸۵ شــبکه دو مشاهده کرد که از همان نام گذاری سریال می توان تشخیص داد با چگونه اثری روبه رو خواهیم بود. رویایی که فرد مهاجر در سر می پرود به تدریج مرده و با کابوسی جایگزین می شود که زندگی او را به باد خواهد داد. گویی فیلم ساز رویای جور دیگر زندگی کردن و مهاجرت را اساسا نوعی مرگ تلقی کرده و بنابراین آن را محکوم می کند. این در حالی است که در واقعیت افراد بسیاری به دالیل مختلف از کشور خود مهاجرت کرده اند و برخی از آنها شکســت خورده و برخی دیگر موفق شده اند که زندگی خود را در سرزمینی دیگر بازســازی کنند. اما در فیلم های تلویزیــون ایــران همــواره آن بخش شکست خورده موضوع فیلم و سریال است و نمایش داده می شود. با گذشــت هشت قســمت از پخش ســریال قهوه ترک و تا اینجای ماجرا من چنین رویکــردی را در برخورد با مقوله مهاجرت ندیدم. اتفاقا برعکس، در رویکردی متفاوت با خوانش رسمی، در اینجا با شخصیتی روبه رو هستیم که با اینکه به دلیل مهاجرت غیرقانونی از مرز و خطاهای دیگری که از او در فیلم می بینیم، نگاه فیلم به او چندان مثبت نیست ولی این نگاه فرد را یکسره خالف کار و الیق بدترین سرنوشــت ها نمی داند. به همین دلیل در طرح فیلمنامه کارگردانی اثر، تخطئه شخصیت مرکزی سریال اولویت ندارد. برعکس مخاطب با شــخصیتی فعال و کنشــگر مواجه می شود که در برابر مسائل و مشکالت پیش آمده مقاومت می کند، در جســتجوی راه حل است، به دل خطر می زند تا شــرایط خود را تغییر دهد و همواره هم موفق می شود خود را از خطرات مصون نگه دارد. البته گاه شانس می آورد و گاه شبکه روابط اجتماعی که در همین مدت کوتاه در اطراف خود ایجاد کرده است به او کمک می کند. یک شخصیت خاکستری او همچون یک فرد شکســت خورده منزوی نمی شــود و زانــوی غم بغل نمی گیرد. اگرچه به دلیل عدم شرایط مطلوب در زندگی خصوصی و اجتماعی خــود در ایران دســت بــه مهاجرت غیرقانونی می زند ولــی در مواجهه با تبعات مهاجــرت غیرقانونی حضوری کنشگر و فعال دارد. می توان گفت این یک شخصیت خاکستری است که ابعاد منفی و مثبــت دارد و به همین دلیل هم جذاب اســت. نکتــه مهم تر اینکه این شخصیت یک دختر جوان است و بنابراین ســریال از نظر نوع نگاه به زن نیز با رویکرد رسمی تلویزیون متفاوت است. این نوع نگاه به زن یکی از نقاط قوت ســریال قهوه ترک است. طراحی شخصیت ترانه با بازی سارا رسول زاده طوری است که سریال از موضع انفعالی به او نگاه نمی کند. ترانه وقتی وارد شهر استانبول می شود و خود را تنها می یابد و پسری که برای او دست به این سفر خطرناک زده است را در آنجا نمی یابد به جای اینکه مانند بســیاری از شخصیت های زن منفعل در فیلم ها و ســریال های تلویزیونی، دست روی دست بگذارد و گریه و زاری سردهد، شروع به جستجو و پی بردن به علت این اتفاق ها می کند. نکته جالب تر اینکه شخصیت ترانه نه تنها مقتدرانه بــه خودش کمک می کند و از پا نمی نشــیند، بلکه در مواجهــه با آدمهایی کــه در اطرافش وجــود دارند هم به عنوان یک حامی ظاهر می شود، نمونه مشخص آن کمک به آن خانواده کرد در قسمت ششم و کمک های دیگری است که به افراد مختلف می کند. یکی از نکاتی که برای من جالب توجه بود حضور خانــم نغمه ثمینی و آقای محمد رضایی راد بــه عنوان فیلمنامه نویسان سریال »قهوه ترک« بود، حضور همین دو نفر به عنوان طراح قصه سبب شده تا درام حالتی مطلق گرایانه پیدا نکند و داســتان طوری پیش برود که مخاطب به جــای قضاوت کردن ترانه، با تالش هایش برای رسیدن به هدف همداستان شــود. گویی ترانه قهرمانی اســت که در برابر آزمون های سخت قرار گرفته و قرار اســت که با عبور از هفت خان رستم، مرحله به مرحله رشد کند، بزرگتر و پخته تر شــود و به بلوغ ذهنی برسد. چه در وطن و چه بیرون از وطن! از نگاه نشانه شناسانه هم نکته مهمی در طرح داســتان وجود دارد که اثر را از داستان محدود دختری که مهاجرت غیرقانونی می کند فراتر برده و به ابعاد ســرزمینی و میهنی پیونــد می زند. اســتفاده از دو خواهر دوقلوی همسان و مقایسه سرنوشت آن دو نشانه وجود یک علقه خانوادگی و میهنی میان همه افرادی است که ایرانی هستند، چه در وطــن و چه بیرون از وطــن. از این دو دختر دوقلو، یکــی معتقد به ماندن و ســاختن زندگی در ایران و مراقبت از پدر و به خاطر شــغل معلمی که دارد، خدمت به فرزندان این خاک اســت و دومی مصمم به رفتن حتی به صورت غیرقانونی و ســاختن زندگی در جایی دیگر است. قــرار دادن دوقلوهای همســان در دو موقعیــت جغرافیایــی مختلف با یک تاریخچه زیســتی مشــترک می تواند نشــان دهنده دو نوع نــگاه و دو نوع سرنوشت متناسب با هر نگاه باشد. حتی فیلمنامه نویسان از ایده های خالقه ای مثل واکنــش هر دو نفر به یک رویداد استفاده کرده اند تا نشان دهند که حتی با وجود دوری جغرافیایی و سرزمینی، این دو خواهر ارتباط عمیق عاطفی با یکدیگر را حفظ کرده اند که می تواند نشانه همبستگی افراد ایرانی با هم در هر جای دنیا با هم باشد. مصداق این ارتباط عاطفی یا وابستگی روحی به عنوان مثال در سکانس انفجار انتحاری در استانبول است که در یک تدوین موازی شخصیت خواهر دوقلو در تهران هم به آن واکنش نشان می دهد. همین ایده های بصری و روایی سریال را وارد سطح دیگری می کند که به نظرم آن را از یک داســتان محدود مهاجرت یک فــرد، به یک موضــوع عمیق تر انسانی پیوند می زند. این موضوع عمیق تر این است که ما در خانواده و جامعه به هم وابســته هستیم و انتخاب های هر یک از ما در باره شــیوه زندگی نه تنها بر سرنوشت خود، که بر سرنوشت اطرافیان و هــم وطنانمان هم اثرگذار است. در باره این اثرات بسیار می توان سخن گفت لیک در این مطلب کوتاه مجالی برای آن نیست. در مجموع معتقدم ســاخت ســریال هایی مانند »قهوه ترک« که نگاه مطلق نگر را کنار گذاشــته و به موضوعات و مسائل با رویکردی تکثرگرایانه بپردازد و شخصیت های خاکستری را به نمایش بگذارد که همانند هر انســان دیگری، ابعاد مثبت و منفــی دارند و بنابراین باورپذیرتر هســتند، می تواند به فهم متقابل گروه های اجتماعی از یکدیگر و بنابراین توسعه همدلی و همبستگی اجتماعی کمک کند.