1

قلب تو قلب پرنده … پوستت اما «پوست شیر»

مریم اصغری

محال است سریال بازها چیزی از «پوست شیر» برادران محمودی ندانند و آن را دنبال نکرده باشند و محال‌تر این است که حتی اگر این سریال را هم ندیده باشید، در صفحات مجازی همچون اینستاگرام بارها و بارها با بخش‎ها و نقدها و شخصیت پردازی و داستان آن مواجه نشده باشید.

به گزارش روزنامه «صبح امروز» امروز قسمت پایانی از فصل آخر این سریال پرمخاطب روانه فیلم نت می‌شود و همزمان نیز چندین سینما آن را پخش می‌کنند و در تهران، اکران با حضور عوامل هم گذاشته‌اند. چرا که این اثر یکی از پرمخاطب ترین سریال‌های شبکه نمایش خانگی است که علی‌الخصوص در یکی از قسمت‌ها رکورد تماشا را جابجا کرد! و امشب هم خیلی‌ها منتظر نتیجه‌اند تا بدانند آخر این همه کش و قوس قرار است به کجا ختم شود و نویسنده و کارگردان چطور می‌خواهند به اینهمه پرسشی که در طول سریال در ذهن مخاطب ایجاد کردند، پاسخ دهند.

هرچند از آنجایی که شبکه نمایش خانگی در واقع از سینما تبعیت می‌کند، در فرم و اجرا آزادتر است و پرداختن به یک پی‌رنگ قوی درباره جنایتی هولناک از یک دختر نوجوان چندان موضوع خاصی نیست، اما به درستی پرداختن به آن نکته‌ای است که این سریال را از آثار مشابه متمایز کرده و همچنان 24 قسمت مخاطب را پا به پای خود همراه کرده و به امروز رسانده است. در این بین نگاه به سریال «پوست شیر» بدون توجه به گروه بازیگران آن ممکن نیست. چرا که گروه بازیگران آن یکی از گروه‌های قوی بازیگری در سریال‌های جدید شبکه نمایش خانگی است و بدون اغراق هم هرکدام در نقش خود خوب ظاهر شدند. از شهاب حسینی و هادی حجازی فر گرفته تا پردیس احمدیه و مجتبی پیرزاده؛ ما نیز در ادامه نگاهی به برخی از کاراکترهای اثرگذار این مجموعه داریم.

رضا پروانه

بدون شک علیرضا کمالی یکی از شخصیت‌های محبوب این مجموعه است که با تم شخصیتی با مرام و مردانه‌ای که دارد، خیلی خوب توانسته برای خود هوادار بخرد. او در کنار گریم جانانه‌ای که دارد، به درستی از ادای لحن هم برآمده و کار به جایی رسیده که «این روزها همه دوست دارند یک رفیق مثل رضا پروانه داشته باشند»

مژگان

یکی از پدیده‌های این سریال را می‌توان ژیلا شاهی دانست که اجرای بی‌نقصی داشت. او به درستی توانست هم عاشق بودن را نشان دهد و هم مستاصل بودن را؛ هم آشفتگی و خستگی را و هم ذوق… مژگان «پوست شیر» نماد زنی است که با موی آشفته نه دنبال زیبایی است و نه زن بودن به معنای آنچه که این روزها تعبیر می‌شود. او خوب جنگیدن را بلد است…

ساحل

پردیس احمدیه چیزی فرای از «نوبت لیلی» را به نمایش گذاشت. آنجا که درست در آغوش مادر و پدر بیتاب بود و قبل و بعد ربوده شدنش را به درستی به مخاطب القا می‌کرد.

منصور

مجتبی پیرزاده که با فیلم فروشنده در سال 1394 دیده شد و با سریال «سایه بان» سال 1396 به شهرت رسید در «پوست شیر» با گریمی جالب، چشم‌هایی ترسناک، میمیک چهره متناسب با کاراکتر و خنده‌های هیستیریک و روان پریشانه در کنار دیالوگ‌های غالبا کوتاه و نگاه خونسرد و خشمگین، به درستی توانست از پس ایفای نقش یک قاتل (احتمالا) برآید و بیننده را همانقدر که از خود متنفر می‌کند، همراه هم بکند.

صدرا

هرچند داستان فلش بک‌ها، گاهی کلیشه‌ای شده بود، اما آنچه که مهرداد صدیقیان می‌خواست از خود نشان دهد، یک عاشق تمام عیار بودکه متاسفانه نتوانست مخاطب را با تاملات روحی کسی که معشوق خود را از دست داده، نزدیک کند. البته که این می‌تواند ضعف نویسنده و کارگردان هم باشد که به درستی به آن نپرداخته‌اند. شاید سکانس‌های بازی صدیقیان در کنار هادی حجازی فر را بتوان بهتر و باورپذیرتر دانست.

سرگرد محب مشکات

اصلا گویا شهاب حسینی باید از اول هم کاراگاه می‌شد تا بازیگر؛ این یعنی اینکه بیش از اندازه به نقش یک بازرس می‌آید. کلوزآپ اخم صورتش در کنار فرم ریش نامرتب و چروک‌های نه چندان عمیق صورت و شم خوبی که نویسنده و کارگردان به این کاراکتر اضافه کرده بودند، از شهاب حسینی بازیگری دیگر ساخت. هرچند که از او فقط می‌توان توقع بازیگری سطح بالا داشت و لاغیر!

نعیم مولایی

پدری بیتاب که آماده انتقام گرفتن از هر بنی بشری است که در قتل دخترش دست داشته؛ این خلاصه‌ای است از شخصیت هادی حجازی‌فر در «پوست شیر». هرچند شخصیت درونگرا و کله خراب و نترس این بازیگر را پیش تر در «لاتاری» و «ماجرای نیمروز» هم دیده بودیم اما حالا پدری است که خستگی و کلافگی را در صدا و چهره‌اش بیشتر نمایش داده به واسطه گریم 10سالی پیرتر و شکست خورده‌تر از آن که باید باشد، به نظر می‌رسد.

لیلا برزگر

بازیگر زن اصلی «پوست شیر» پانته‌آ بهرام است که در قامت زنی که دخترش را از دست داده، نقش‌ موفقی را بازی کرده است. هرچند قدرت بازی او پیش از این هم ثابت شده بود و می‌توان او را یکی از بهترین بازیگران این تیم دانست.

بابک کریمی

شاید کاراکتر همسر مادر ساحل را بتوان گره کوری در داستان «پوست شیر» دانست که ایفای آن بر عهده بهزاد صحرایی بود و هنوز هم که به قسمت آخر رسیدیم کسی نمی‌داند چه شد که این شد؟ باید منتظر بمانیم تا ببینیم محمودی‌ها چه پاسخی برای پرسش مخاطب از نوع برخورد این کاراکتر با همسر خود دارند!

رسول

یک پلیس جدی و بداخلاق با ابروهایی که همیشه در هم کشیده است؛ نقشی که بهزاد خلج به ایفای آن پرداخته و گویا واقعا هم به او می‌آید! در توئیتی نوشته بودند «انگار قبل از فیلم برداری هر سکانس یک دبل اسپرسو به شدت تلخ خورده!»

طرح چند پرسش؟!

بانیپال شومون ( که هنوز نمی‌دانیم کجای این سریال است) در کنار کیوان ساکت اف، احسان امانی، رویا جاویدنیا، علی اوسیوند، کامران تفتی، آناهیتا افشار و… دیگر بازیگران این مجموعه هستند که بدون شک حتی اگر اتفاق تازه‌ای رقم نزده باشند، به درستی در نقش خود ظاهر شدند.

سریال «پوست شیر» به کارگردانی جمشید محمودی و تهیه کنندگی برادرش نوید محمودی در سال ۱۴۰۱ تولید شده و ژانر آن درام جنایی است. نویسندگی این سریال بر عهده رضا بهاروند و جمشید محمودی بوده و در سه فصل 8 قسمتی از پلتفرم فیلم نت منتشر می‌شد.

اکنون که به قسمت پایانی رسیده و بدون تردید بازهم رکورد تماشا خواهد شکست، اما باید به پرسش‌های زیادی پاسخ دهد تا مخاطب را مجاب کند. اینکه چرا نام خانوادگی صدرا و رضا یکی بود؟ چرا بابک لیلا را از خانه بیرون کرد؟ اصلا چرا از همان اول برای سرنخ سراغ مهمترین نقطه تاریک گذشته نعیم نرفتند؟ سرنوشت رضا و صدرا در خصوص تبانی در قتل چه می‌شود؟ چطور منصور تا این حد دقیق پیش رفته بود و علت دوبار خنده مرموز او رو به دوربین چه بود؟ و…