1

هم‌نشینی با خانواده «آراز گلدی»

عید قربان از اعیاد مهم ترکمن‌های خراسان شمالی است و مردم این دیار با آیین های خاص و زیبا این عید بندگی را جشن می گیرند و هموطنان اهل سنت با آغوش باز از همگان پذیرایی می کنند.
به گزارش خبرنگار ایرنا، برای این که به یکه سعود شهر ترکمن نشین در مرزی ترین نقطه شهرستان راز و جرگلان خراسان شمالی برسیم و مراسم عید قربان با آن آیین های ماندگار و سنتی در بین مردم ترکمن این خطه را از نزدیک مشاهده کنیم، باید یک روز قبل از عید بار سفر بست و مهمان مردم این دیار شد.
راه رسیدن به این شهر تازه تاسیس تا روستای تخته باغلق آسفالت است و پس از آن باید در حدود یک ساعت با انواع چاله و دست انداز دست و پنچه نرم کرد تا به شهر رسید؛ در طول مسیر اگر چشم بگردانیم، هارمونی زیبایی از رنگ ها، چشم را نوازش می دهد و آبی آسمان با لکه های سفید ابرها به دشت و تپه های کم ارتفاعی می رسد که سبز روشن است، این رنگ خاص در پای تپه ها کم کم تیره می شود و چشم نوازی این رنگ ها با طیفی از رنگ های سرخ دیدنی تر می شود، آن هم وقتی که سرخ، رنگ تن پوش عروسان ترکمن باشد.
بخش وسیعی از شهرستان راز و جرگلان در شمال غربی خراسان شمالی مناطق کوهستانی و دره های نه چندان عمیق واقع است. رودها و حوضه های آبریز منطقه شامل رودهای سومبار، جرگلان و غلامان در شمال منطقه و حوضه آبریز رود تنگه ترکمن در جنوب شهرستان است. رشته کوه کپه داغ و دره سومبار در شمال به عنوان مرزی طبیعی بین ترکمنستان و شهرستان راز و جرگلان قرار گرفته و از جنوب به ارتفاعات شهرستان های بجنورد و مانه و سملقان محدود می شود.
آغوش باز آنه جمال
شب قبل از عید قربان به یکه سعود با جمعیتی افزون بر پنج هزار نفر ترکمن در دور افتاده ترین مناطق مرزی خراسان شمالی می رسیم و مهمان یکی از خانه های پرمهر و محبت ترکمن می شویم.
آشنایی من با خانواده آراز گلدی بر می گردد به دوران دانشگاه که با آیناز دختر این خانواده هم دانشگاهی بودم، خانواده آراز با آغوش باز از ما استقبال می کند و با وجود این که از روزهای قبل مهیای مراسم عید قربان هستند، اما همچنان پر هیاهو و انگار هنوز هم کارهایی برای انجام دادن دارند.
خانه به مناسبت عید قربان کاملا تمیز شده است و در دیوار این منزل کاهگلی برق افتاده و حس همنشینی و گرمی خانواده را به خوبی منتقل می کند و برای استراحت به یکی از اتاق های این منزل قدیمی راهنمایی شدیم.
با وجود این که اثر خستگی کارهای عید بر چهره بانوان این خانه سایه انداخته، اما لبخند زیبایی چهره آنه جمال و مهمانوازی او که بانوی بزرگ این خانه است، غبار راه را از ما می گیرد.
عید و نان های سنتی
کمی که می گذرد؛ هیاهوی عید من را هم به سمت قلب خانه می کشاند، آنجایی که آنه جمال در کنار دخترانش آیناز و آیتین مشغول چیدن بیشمه هایی هستند که برای مهمانان عید پخته اند و هنوز بساط پخت و پز آن ها در حیاط دیده می شود که عروس های آنه جمال مشغول برچیدن آن هستند.

بیشمه و قاتلما از نان های معروفی است که زنان ترکمن در مراسم و اعیاد پخت می کنند و اکنون نیز این نان های خوشمزه چرب که پخته شده در ظروف چینی با گل های قرمزی که نمادی از مردم این دیار است چیده می شود تا برای فردا آماده شود.
هویداست که عید قربان روز مهمی برای اهالی ترکمن نشین این شهر کوچک است و همه برای عید آماده شده اند و تکاپوی عید همگان را فرا گرفته است.
آنه جمال که فارسی را با لهجه شیرین ترکمنی صحبت می کند، می گوید: عید قربان برای ما اهمیت خاصی دارد و ما ساکنان جرگلان از مدتها قبل برای این روز آماده می شویم.
وی می افزاید: جشن عید قربان در میان ترکمن ها سه روز طول می کشد و در این روزها اهالی این شهر کوچک پنج هزار نفری به دید و بازدید هم می روند و خانه تکانی و تهیه لباس های نو نیز از روزهای قبل از عید انجام شده است.
نماز عید
غروب آفتاب و شب های پر از ستاره این منطقه همراه با زوزه شغال دیدنی می شود و شب را در کنار این خانواده پر مهر سپری می کنیم.
روز موعود فرا می رسد و مردان خانواده قبل از اذان صبح برای نماز عید قربان از منزل خارج می شوند و صف های متراکم که در نمازگاه تشکیل شده، نشان دهنده اعتقادات محکم مردم این دیار است.
دختران منزل آنه جمال نیز آستین ها را بالا زده و مقدمات قربانی کردن را فراهم می کنند و گوساله ای که در گوشه حیاط با روبان قرمز بسته بر دور گردن تزیین شده بود توجه مرا جلب می کند، وقتی علت این تزیین را جویا می شوم؛ ایناز می گوید که دام قبل از قربانی در این منطقه تزیین می شود.
به هر حال این گوساله را از آب سیراب می کنند و منتظرند تا مردان به خانه برگردند و گوساله ذبح شود و سنت ابراهیم بعد از هزاران سال همچنان زنده بماند.
دختران و عروس های این زن ترکمن هم پابه پای او مشغول تدارک امور جاری منزل هستند و ابتدا صبحانه مردان مهیا می شود که قاتلما، بیشمه و صبحانه آماده است و به اصرار من اجازه می دهند تا در کنار آن ها وسایل و ملزومات قربانی را هم آماده کنیم.
عاقبت سفره تقسیم گوشت را پهن می کنیم و همچنان که برای پهن کردن سفره، تقسیم و پخت گوشت دعاهایی را زیر لب زمزمه می کنند؛ سینی های بزرگ، چاقو، قابلمه، اجاق و هیزم آماده و همه چیز مهیاست تا مردان دام زنده را ذبح کنند.
قربانی
پس از نماز، منزل آراز شلوغ می شود و مردانی که هنوز چاشت نخورده اند به خانه می آیند و مرسوم است که پس از مراسم قربانی نیز لب به چای و چاشت نمی زنند تا خون قربانی بر زمین ریخته شود و سپس بانوان خانه سفره صبحانه پهن می کنند و مردان که خیالشان از بابت قربانی راحت شده است، صبحانه می خورند.
اکنون نیمی از کار به اتمام رسیده است، اما هم چنان کارهای زیادی هم مانده است و آنه جمال که از سپیده دم بیدار شده و در تمام مدت روز در تلاش برگزاری مراسم عید است، نفسی تازه می کند و یکی از عروس‌ها چای تازه دم و شکلات می آورد.
در کنار او می نشینم و می پرسم با گوشت قربانی چه می کنید؟
این زن میانسال ترکمن که لباس سرخ و سبز زیبایی را به تن دارد می گوید: گوشت ها را باید تقسیم کنیم، سهم مهمان، سهم مسجد و بقیه هم برای پخت قورما شور استفاده می شود.
آنه جمال می افزاید: از امروز رفت و آمد ها آغاز می شود و از همه مهمانان با قورمه، بیشمه و شکلات پذیرایی می کنیم و از همین حالا باید مشغول پخت این غذای اصیل و سنتی باشیم تا برای ظهر آماده شود.
لباس نو
لباس زیبایی در تن این بانوی سالمند است، زیور آلات مختلفی نیز در این البسه استفاده شده است و این ترکیب رنگ ها و نوع سوزن دوزی بر روی این لباس ها خود حکایتی دیگر از دنیای پر رنگ و لعاب ترکمن نشینان خراسان شمالی است.

آیناز دختر آنه جمال در مورد این نوع از پوشش ترکمنی می گوید: لباس ترکمن های این منطقه از ابریشم، پوست، کتان‌ و پنبه‌ بافته می شود و شامل تن‌پوش، پاپوش و سربند است.
این دختر ترکمن می افزاید: بانوان ترکمن در هر دوره سنی لباس خاصی می پوشند و جالب تر این که لباس منزل بانوان ترکمن با افزایش سن و تجرد و تأهل آن ها تغییر می کند و این پوشاک آنها نه تنها برای منزل، بلکه برای کارهای مختلف حتی پخت نان نیز خاص است و علاوه بر همه این ها سربند، یقه و کلاه های مختلف هم به این لباس ها اضافه می شود.
آیناز که تحصیلات دانشگاهی دارد، می گوید: جنس و رنگ غالب لباس های سنتی ما ابریشم سرخ تمشکی است که غالبا ابریشم آن را خودمان تهیه می کنیم و زیورآلات ما هم خاص است و نه تنها انگشتر و گردنبند داریم، بلکه حتی برای سر، پیشانی و کمر هم زیورآلاتی طراحی شده است که در اعیاد و مراسم های مختلف استفاده می شود.
در میان خانواده آراز گلدی تمامی کارها تقسیم شده است و اینک تعدادی از زنان برای پخت و پز آماده می شوند و تعدادی هم شروع به تقسیم گوشت می کنند و این کارها تا اذان ظهر ادامه دارد و در کنار آن مهمانان دسته دسته می آیند و مردان یه یک اتاق و زنان به اتاقی دیگر راهنمایی می شوند.
از همه مهمانان با قورمه پذیرایی می شود و بارها و بارها اتاق ها پر و خالی از مهمان می شوند تا نخستین روز عید قربان به پایان برسد.
قورما
قورمای ترکمنی با چربی و گوشت تهیه می شود و حتما باید به دست آنه جمال طبخ شود و او هم سنگ تمام می گذارد و تمام فوت و فن خود را به کار می گیرد تا قورمایی خوشمزه و در شان عید قربان تهیه کند.
برای این کار قابلمه بزرگی را روی آتش می گذارند و نخست چربی دامی که ذبح شده را روی آتش می گذارند تا به روغن بیفتد و سپس پخشی از گوشت قربانی را به قطعات کوچکی تقسیم می کنند و داخل آن می ریزند و مقدار کمی آب به طوری که روی گوشت ها را بگیرد به آن اضافه می کنند و اجازه می دهند تا چند ساعت این ترکیب که نمک نیز به آن اضافه کرده اند برروی اجاق و آتش هیزم بپزد تا به روغن بیفتد.
در این هنگام قروما شور یا همان قورمه آماده است و هر فردی که در روز عید و دو روز بعد از آن به دید و بازدید عید بیاید با این غذا پذیرایی می شود.
طبق یک سنت ابراهیمی هر سال در عید قربان (۱۰ ذی‌الحجه)، مومنان بر حسب وسع مالی خود و همزمان با مناسک حج، دام را ذبح کرده و گوشت حاصل از آن را در بین خانواده‌های بی‌بضاعت توزیع می‌کنند.
ارتقای شهرستان راز و جرگلان به مرکزیت شهر راز در سال ۱۳۹۲ اتفاق افتاد و پیش از آن بخشی از شهرستان بجنورد بود.
این شهرستان شمالی‌ترین شهرستان استان خراسان شمالی است که با شهرستان مانه و سملقان از جنوب و غرب، شهرستان بجنورد از جنوب شرقی و با کشور ترکمنستان از شمال، شرق و غرب به حدود ۱۶۵کیلومتر مرز مشترک دارد.
بنابر سرشماری مرکز آمار ایران، جمعیت راز و جرگلان در سال ۱۳۹۵برابر با ۵۹ هزار و ۲۱۰ نفر تخمین زده شده است.
ده درصد از جمعیت استان را اهل تسنن تشکیل می دهند که در راز و جرگلان، مانه و سملقان و بجنورد سکونت دارند.