مسیر مذاکرات از بنبست خارج شدهاست؟
رضا نصری تحلیلگر سیاست خارجی معتقد است که به دنبال سفر انریکه مورا هماهنگ کننده اتحادیه اروپا، مذاکرات احیای برجام از حالت «برزخی» خارج شده است.
رضا نصری در تحلیل خود از اظهارات جوزپ بورل مبنی بر اینکه نتیجه سفر انریکه مورا به تهارن مثبت بوده و مذاکرات از بن بست خارج شده است، به «انتخاب» گفت: «پیش از سفر آقای مورا به تهران، این تصور داشت نزد تحلیلگران شکل میگرفت که طرفین تلویحاً به یک «وضعیت برزخی» خو گرفتهاند، به این نحو که نه ایران قصد دارد در عمل برنامه هستهای خود را گسترش دهد و نه آمریکا میخواهد متقابلاً به بار تحریمها اضافه کند. یعنی به نظر میرسید یک حالت «نه جنگ، نه صلح» مزمن عملاً بر فضای مذاکرات حاکم شده و هر دو طرف هم به همین حد بسنده کرده اند.»
مواضع رسانهای و توئیتری معمولاً با ملاحظات و محاسبات خاصی تدوین میشود، چرا که مخاطبان متعدد و متضادی دارد و اهداف خاص خود را دنبال میکند. در ادبیات سیاسی غرب اصطلاحا به این نوع مواضع Posturing میگویند. اما این مواضع الزاماً همیشه با آنچه در صحنه در جریان است تطابق کامل ندارد. مواضعی که مقامات رسمی ایران و آمریکا در واکنش به تحولات اخیر به صورت عمومی بیان کردهاند نیز احتمالاً از همین جنس است. اما به نظر میرسد آنچه در پشت صحنه در جریان است مثبتتر از آن چیزی است که علناً بیان میشود
وی ادامه داد: «به نظرم در سفر اخیر آقای مورا به تهران و متعاقباً در سفر امیر قطر و مواضعی که پیرو آن مطرح شد، تا حدودی روشن شد که این برداشت باطل است و اراده غالب در هر دو طرف رسیدن به توافق و خروج از این وضعیت فرسایشیست. به عبارت دیگر، بعد از یک وقفه طولانی در مذاکرات، فعلاً «اراده سیاسی» در هر دو دولت ایران و آمریکا احیا شده است تا در گام بعدی به تلاش برای رفع موانع و احیای برجام بپردازند. البته، پیشرفت مذاکرات منطقهای میان تهران و ریاض و همچنین تغییر و تحولاتی که با جنگ اوکراین در صحنه بینالمللی، به ویژه در زمینه تامین سوخت اروپا حاصل شده، به تقویت و احیای این اراده کمک کرده است.»
نصری همچنین در ارزیابی خود از واکنش حسین امیرعبداللهیان و علی شمخانی و همچنین واکنش سخنگوی وزارت خارجه آمریکا که توپ را به زمین ایران انداخت و گفت که با توافق فاصله داریم، عنوان کرد: «مواضع رسانهای و توئیتری معمولاً با ملاحظات و محاسبات خاصی تدوین میشود، چرا که مخاطبان متعدد و متضادی دارد و اهداف خاص خود را دنبال میکند. در ادبیات سیاسی غرب اصطلاحا به این نوع مواضع Posturing میگویند. اما این مواضع الزاماً همیشه با آنچه در صحنه در جریان است تطابق کامل ندارد. مواضعی که مقامات رسمی ایران و آمریکا در واکنش به تحولات اخیر به صورت عمومی بیان کردهاند نیز احتمالاً از همین جنس است. اما به نظر میرسد آنچه در پشت صحنه در جریان است مثبتتر از آن چیزی است که علناً بیان میشود.»
این تحلیلگر مسائل بینالملل در پاسخ به این پرسش که سناریوی محتمل در مورد اتفاقات پیش رو چیست، بیان کرد: «یک سناریوی مطلوب میتواند این باشد که ایران و عربستان و کشورهای عرب منطقه با یکدیگر به یک توافق جمعی در حوزه همکاریهای امنیتی دست یابند تا به واسطه آن زیادهخواهیها و تندرویهای واشنگتن در مورد سیاستهای منطقهای ایران نیز تعدیل شود. در واقع، عادیسازی روابط میان تهران و ریاض عملاً بهانه «سیاستهای منطقهای ایران» را از آمریکا تا حدودی سلب میکند و به تبع احتمال خروج دولتی بعدی جمهوریخواه از برجام – دستکم به این بهانه – را کاهش میدهد. مضاف بر اینکه لابیهای عربستان سعودی و امارات در واشنگتن نیز که در ترغیب ترامپ به خروج از توافق هستهای نقش مهمی ایفا کردند، این بار تمایل چندانی به فعالیت و اِعمال فشار برای خروج مجدد آمریکا از برجام نخواهند داشت.»
این حقوقدان در ادامه افزود: «توافق منطقهای ایران و عربستان در بُعد سیاست داخلی نیز برای دولت بایدن مطلوب خواهد بود؛ چرا که تیم بایدن معتقد است برای اینکه بتواند با کمترین هزینه سیاسی به مطالبات مذاکراتی ایران تن دهند لازم است همزمان یک دستاورد خاص و چشمگیر نیز به افکار عمومی و بازیگران صحنه سیاست آمریکا نشان دهند. این دستاورد خاص که تا حدودی بایدن را از هجمههای تبلیغاتی و سیاسی در آستانه انتخابات میان دورهای کنگره مصون نگه خواهد داشت، میتواند عادیسازی روابط تهران و ریاض پس از قریب به چهار دهه تنش فرسایشی باشد. به عبارت دیگر، توافق تهران و ریاض به بایدن این فرصت را خواهد داد تا آشتی ایران و عربستان را به عنوان دستاورد سیاست خارجی خود و یکی از پیامهای احیای برجام معرفی و از آن در آستانه انتخابات بهرهبرداری سیاسی کند.»