نمایشی درگونۀ کمدی-تراژدی درقالب طنزاجتماعی
علی قوی بازو، فعال فرهنگی
خلیل بدنبالتقدیریست کهباوردارد در پروسهزندگیاش گمشده!…
نمایش خیرنبینی سعیده؛
فرهاد نقدعلی یکیاز درامنویسان خوشذوقو دستبهقلم تاتریست، کهقصۀ خلیلرا باساختارروائی درنمایشنامهای باهمیننامرا باحضوردو پرسوناژ بهرشتۀتحریردرآورده!…
قصهای دلنشین کهدر شاکلۀ اجرایی میتوانددستمایۀ گروههاینمایشی قرارگیرد، تاساختاردراماتیکی براساس تواناییهای طراحان، کارگردان و بازیگران برایاجرا رقم خورده باشد!…
وگروهتاتر کوچه ازآن مستثنی نبودهو نیست!…
کهدراین راستا شاپورسرابی که خود یکیاز درامنویسان دستبهقلم نمایشیست، بانگاهیدیگرگونه بهمتن دستیازیده واثری متفاوت رااز سعیده خیرنبینیِ فرهاد نقدعلی رقم زده!…
چراکه در اجرا شاهد بازشدن زوایای پنهان نمایش دراجزاء خوردوکلان آن هستیم، ودر شهود این مدعا همین بس که این نمایش با هفده بازیگر در صحنه جولان میدهد!…
بهنظر این راقم این اثر در دسته بندی ادبیات پارسی در زمره ادبیات ناتورالیسم قرار میگیرد.
خصوصاً در نوع محاوره و نگارش جملات که از سطح خیابان و کف جامعه بر می آید، در این نمایش به وضوح به چشم میخورد، که برای مثال قله اینگونه ادبیات درایران داستان های صادق چوبک میباشد، که اتفاقاً داستان های صادق چوبک نیز قابلیت دراماتیزه شدن رادارد، ازاینروست کهنمایشنامه سعید خیرنبینی نیز در زمره این ادبیاتنمایشی می تواند قرارگیرد.
البته نگاه سایکودرام (درامی مبتنی براصول روانشناسی وروانشناختی در تاتردرمانی…) و شاکلۀ طنزاجتماعی در طراحی نمایش به گونهایست که طنازی آنرا پررنگتر نموده وجای تعمق و قابل تقدیروتحسین میباشد!…
بازنویسی ایننمایش نسبتبه نسخهاصلیدر پر رنگولعاب نمودنطنز و ایجاد موقعیت خلاقانه واستفاده ازبازیگران طناز دراجرای ایننمایش، اتفاقاً نهتنها متناصلی را تحتالشعاع قرارنداده بلکه ازحیث دراماتیک وجذابیتدیداری بهمتناصلی ارجیحتدارد.
ازحیث کارگردانی شاپورسرابی درکشفلحظات وایجاد توازن بازیبازیگران تربیتیافتۀ گروهکوچه و بهکارگیری بازیگران باتجربهای چون جلالبلوکی، حسنمحمدزاده، مینوپرستانزاده و… بیهیچ اغراقی موفقعمل کردهاست.
طنازی جلالبلوکی تحسینبرانگیزست.
بازی حسن محمدزاده روانوجاریست.
مینو پرستانزاده پرواضحست بهدنبال عصمت نقش روانست.
در نهایت طراحوکارگردان ایننمایش هنرمند باسابقه خراسانی، باایجاددکوری سادهوکاربردی واکسسوار بسیارکارا وبعضا پانتومیموار برایصحنه، بهگونهایست تا تمرکز تماشاگررا برموضوع سوق ندهد کهازهدف آن غافل نماند. چراکه روندنمایش بگونهایست که در تابلوی آخر با صحنهای مواجه میشویم؛ کهازحیث ساختاریدرام، مارا با تعلیقوفاجعهای جهانشمول روبرو گردانده وبهحالخود رهامیکند!…
حسنخرسندبهعنوان آهنگساز و شاپورسرابیکارگردان چنان بایکدیگر همخوانیدارند کهدر انتخاب ترانههای این نمایش بهنوعی آوازوآهنگهای فولکورخاطرهساز درساختاری عامهپسند در جایگاهمناسب خویش گنجانده شدهاست. ونیزدر همآوایی توسطبازیگران زیباییبصری نمایشرا صدچندان نمودهاست؛ وجداازآن موسیقیمتن فضایلازمِ نمایشرا بهخوبیایجادکردهاست!…
جسارت راضیهایرانی اینبار درجایگاه رکناصلی هرنمایشی یعنی تهیهکننده ستودنیست؛ چراکه نهازسرِ سودبری از اجراییک نمایشطنز برایخود وگروهکوچه رقمخوردهباشد، بلکه برایارائۀ هنرِ هنرجویانیست که سهسالاخیر را باتمام مشکلاتکرونایی و… کهگریبانهنرتاتر این مرزوبوم راگرفت از پایننشستند ودر کوچه تربیتیافتند.
لذا، درحمایت ازاین سعیمانا دیدنیکبار ایننمایش رابه همه دوستداران تاتر توصیهمیکنم کهخارجاز لطفولذت نیست.
ضمن خستهنباشید به گروه تاتر کوچه