1

مشکلات معیشتی؛ درد اصلی جامعه فرهنگی

می‌گویند معلمان پرچم‌دار آینده هر کشوری‌ هستند و با تعلیم دانش‌آموزان فرهنگ آینده کشورها را تعیین می‌کنند ولی آیا مردم هم به این عقیده باور دارند و شغل معلمی را کاری حساس و سخت می‌دانند؟
تصور بسیاری از مردم درمورد شغل معلمی کاری آسان با مزایای زیاد است، اما آمدن کرونا و مجازی شدن مدارس به خانواده‌هایی که دانش‌آموز داشتند، نشان داد که معلمی آنطور که تصور می‌شد کار آسانی نیست. با این وجود همچنان بسیاری از مردم دیدگاه واقع‌بینانه‌ای نسبت به این شغل ندارند و آن را شغلی ساده می‌پندارند. به بهانه روز معلم به میان مردم رفتیم و از آنان در خصوص تصور و احساس‌شان نسبت به این شغل پرسیدیم و در انتها با چند معلم درمورد سختی‌های کارشان و دیدگاه مردم نسبت به شغلشان به گفت‌وگو نشستیم.
کتابداری که تجربه تدریس دارد، درمورد شغل معلمی می‌گوید: تدریس به افرادی که چیزی را نمی‌دانند و با علم و آموزش تو به آن واقف می‌شوند بسیار شیرین است. معلمان قشر زحتمکشی هستند ولی بعضی اوقات دیده شده که مردم می‌گویند، معلمان به سبب تعطیلات بسیارشان، شغل آسان و بی‌دردسری دارند؛ کمااینکه اینطور نیست.
امام جماعت یکی از بوستان‌های سطح شهر با اشاره به اینکه معلمی شغل انبیاست، عنوان می‌کند: معلم بودن و هدایت کردن عده‌ای از کودکان بسیار سخت است. وقتی من به عنوان نمازگزار به مدرسه‌ای می‌روم، می‌بینم که با وجود شلوغی‌های بسیار دانش‌آموزان، معلمان و معاونان با چه صبری آنان را ساکت می‌کنند و در برخورد با دانش‌آموزان رعایت کامل موازین اخلاقی را دارند.
خانم خانه‌داری نیز بیان کرد: معلم بودن برای بانوان بهتر است؛ زیرا حقوق ثابتی دریافت می‌کنند و در تعطیلات نیز می‌توانند به خانواده خود برسند.
راننده اتوبوسی که به شغل معلمی علاقه زیادی داشته در پاسخ به این پرسش که «اگر می‌توانستید به عقب برگردید و از بین معلم بودن و راننده اتوبوس یکی را انتخاب کنید، کدام را انتخاب می‌کردید؟» می‌گوید: معلمی شغل شریفی است، اما من شغل پدری‌ام را ادامه می‌دادم و باز هم راننده اتوبوس می‌شدم. در خصوص تعطیلات معلمان، می‌توانم مثال بزنم که آتش‌نشانان در محل کار خود نشسته‌اند و شاید هفته‌ای یکبار به ماموریت بروند، اما همان یک ماموریت به اندازه کل یک هفته از آنها انرژی می‌گیرد. ۳ ماه تعطیلی معلمان در برابر ۹ ماه کارشان مانند این مثال است.
نمی‌توانم برای هر ۳۸ نفر دانش‌آموزم یک رفتار را داشته باشم
زهرا بابکی، دبیر دروس دینی عربی دوره اول متوسطه با سابقه بالغ بر ۲۵ سال تدریس، درمورد دیدگاه جامعه نسبت به شغل معلمی خاطرنشان می‌کند: با توجه به باورهایی که به تازگی در جامعه ما جا افتاده نگرش‌ها نسبت به شغل معلمی در نسل جدید درحال تغییر است؛ یعنی اگر ما از نسل جدید بپرسیم که می‌خواهید معلم بشوید دیگر آن نگرش قبل را ندارند؛ بنابراین می‌توانیم یک تمایزی بین دیدگاه نسل جدید و نسل قدیم قائل شویم. در قدیم وقتی کسی وارد شغل معلمی می‌شد تنها به خاطر عشق به این شغل بود و مسائل مالی و اقتصادی برایش اهمیتی نداشت، اما اکنون به دلیل شرایط اقتصادی موضوع مالی هم مهم است. نسل جدید می‌گوید «من دوست ندارم معلم شوم چون معلم‌ها از لحاظ معیشتی در وضعیت خوبی قرار ندارند». این تفاوت ما و نسل جدید است، اما قطعا باز هم کسانی هستند که در جامعه عاشقانه به تدریس و فضای کلاس عشق می‌ورزند.
وی ادامه می‌دهد: به نظر من معلمی جزو شغل‌های سخت است زمانی که من وارد یک کلاس ۳۸ نفره می‌شوم نمی‌توانم برای هر ۳۸ نفر دانش‌آموزم یک رفتار را داشته باشم. آن‌ها ۳۸ انسان متفاوت هستند شغل معلمی در تعامل با رفتار عاطفی اجتماعی است و ما با روحیه آدم‌ها سروکار داریم؛ بنابراین به نظر من شغل سختی است. خیلی از معلم‌ها هستند که از خود گذشتگی می‌کنند. از مشهد به روستاهای دورافتاده می‌روند و می‌آیند. پس باید سختی رفت‌وآمد را به شغل معلمی اضافه کنیم. معلمان و کارکنان مدرسه جهت رفت و آمد به روستاهای دور افتاده هزینه‌ای بابت رفت‌وآمدشان دریافت نمی‌کنند.
بابکی در خصوص تعطیلات معلمان نیز بیان می‌کند: باید کادر فرهنگی مدرسه را به دو بخش کارکنان آموزشی و معلمان تقسیم کرد. معاونین آموزشی، اجرایی و مدیران مدارس در فصل تابستان، در ماه‌های تیر و مرداد، روزهای دوشنبه و چهارشنبه، در مدارس حضور دارند. همچنین باید از اول شهریورماه هر روز در مدارس حضور داشته باشند. ولی در رابطه با معلمین باید بگویم که تدریس بسیار خسته‌کننده است. معلم به استراحت نیاز دارد. تمام کارکنان دولت یک ماه مرخصی دارند و می‌توانند از آن استفاده کنند. اگر از این یک ماه استفاده نکنند در آخر سال پول آن را دریافت می‌کنند. اما معلمین در طول ۹ ماه سال تحصیلی فقط باید از مرخصی‌های استعلاجی تا سقف ۳ روز که به تایید کمیسیون پزشکی برسد استفاده کنند. معلمان آن یک ماه را به مرخصی نمی‌روند و در آخر پول آن را نیز دریافت نمی‌کنند.
وی در خصوص انتخاب شغل معلمی عنوان می‌کند: من بسیار جوان بودم که وارد آموزش و پرورش شدم. ۱۹ ساله و مشغول به تحصیل در سال دوم دانشجویی بودم که به صورت حق التدریس وارد آموزش‌وپرورش شدم. وقتی دانش‌آموز بودم از توهین بعضی معلمان به دانش‌آموزان رنج می‌بردم. زمان قدیم با اکنون بسیار فرق می‌کرد و آن زمان معلمان دانش‌آموزان را تنبیه بدنی می‌کردند و شخصیت دانش‌آموز را زیر سوال می‌بردند. من از این موضوع رنج می‌بردم و تصمیم داشتم اگر معلم شوم سعی کنم طوری تدریس کنم که دانش‌آموزم حس اعتماد به نفس داشته باشد.
نگاه به معلم نگاهی صرفا ابزاری و حداقلی است
محمد آرین‌نژاد، مدیر دبیرستان دوره اول بیان می‌کند: ملاک و پایه اصلی توسعه در تمامی جوامع و کشورهای دنیا اصل آموزش و تامین نیروی انسانی است؛ یعنی زمانی یک کشور بر قله‌های رفیع پیشرفت و توسعه قرار می‌گیرد که جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنند دارای معلمان خوب و نخبه‌ای باشد. معلم نخبه هم به یک سری امکانات نیاز دارد. این امکانات و تجهیزات و سایر موارد در اطراف و دسترس این معلم می‌‍‌تواند به پرورش نیروی انسانی فعال کمک کند، اما نگاه مردم به معلم عموما نگاه مثبتی نیست چون در تمام این چند دهه اخیر نگاه به معلم نگاهی صرفا ابزاری و حداقلی بوده و این نگاه حداقلی باعث شده که هیچ موقع به توسعه مناسبی نرسیم. همچنین به دلیل اینکه معلم صرفا درگیر معیشت و معضلات اقتصادی بوده هیچ گاه نتوانسته در جامعه به جایگاه اصلی خود برسد. اگر به کشورهای دیگر نگاه کنیم به راحتی می‌بینیم که معلم یک جایگاه رفیع دارد و این جایگاه رفیع است که کشور را به پیشرفت وا می‌دارد. متاسفانه در جامعه ما توقع‌ها از معلمان بسیار بالاست، اما رسیدگی به معلمان و امکاناتی که در اختیار معلمان در مدارس قرار داده می‌شود بسیار کم است؛ به همین دلایل نمی‌توانیم بگوییم تصور جامعه نسبت به ما خیلی روشن است.
وی در خصوص سختی‌های شغل معلمی می‌گوید: در یک خانواده ۴ نفره یک مادر توانایی نگهداری از فرزنداش را از صبح تا ظهر در خانه ندارد و همین افراد معلمین را مورد قضاوت قرار می‌دهند. معلم با ۳۰ الی ۴۰ دانش‌آموز از فرهنگ‌ها و تربیت‌های مختلف در یک کلاس قرار می‌گیرد و باید به همه دانش‌آموزان به یک میزان آموزش دهد. آیا رسالتی که معلم بر دوش دارد، رسالت سبک و آسانی است؟ آموزش دادن به ۳۰ نفر، با فرهنگ‌های مختلف، با شرایط روحی و روانی مختلف، کار آسانی است؟ هر آدمی می‌تواند به امر آموزش بپردازد؟ و آیا وظیفه معلمی با مطالبی که بیان شد شغل آسانی است؟ به نظر شخصی من معلمی از نظر سختی شغل، جزو رده‌های بالای سختی است؛ چون باید به افراد مختلف از فرهنگ‌های مختلف آموزش درست داده شود و این آموزش نیازمند آن است که معلم پیش از کلاس با مرور مطالبی که می‌خواهد عنوان کند در کلاس حاضر شود. این موارد شغل معلمی را از سایر شغل‌ها مستثنی می‌کند.
مشکلات معیشتی؛ درد اصلی جامعه فرهنگی
آرین‌نژاد ادامه می‌دهد: در بازه دو ساله کرونا هزینه‌هایی که معلمان متحمل شدند جدا از سایر اقشار بود؛ چون معلم باید رسالت خودش را به هر شکلی که امکان داشت انجام می‌داد و این امر باعث فشار روانی مضاعفی بر معلم می‌شد. معلم باید تولید محتوا می‌کرد. باید با هزینه شخصی اینترنت و تلفن‌همراه و سیستم مناسب تهیه می‌کرد. اگر معلمان پیش از کرونا از ۸ صبح الی ۱ یا ۲ بعد از ظهر در مدرسه حضور داشتند، در دوران کرونا و آموزش مجازی ۲۴ ساعته برای رفع اشکال دانش‌آموزان حاضر بودند. دوران کرونا به لحاظ آموزشی و سایر جنبه‌های شغلی دوران پرفشارتری بود؛ بنابراین در مجموع این تصور، تصور غلطی است که بگوییم معلمان سه ماه تابستان و ۱۳ روز عید را تعطیل هستند پس به همین علت معلم بودن آسان است.
وی در خصوص طرح رتبه‌بندی معلمان بیان می‌کند: یک کار کوچک برای جامعه معلمان در بوق و کرنا می‌شود. در حال حاضر ۱۰ سال از رتبه‌بندی معلمان می‌گذرد و هیچ کس در جامعه نگفته است که چرا این طرح ۱۰ سال به تاخیر افتاده است؟. چرا ۱۰ سال حقوق معلم ضایع شده است؟ اما در یک سال گذشته که هیچ اقدامی صورت نگرفته، هیچ حکمی برای هیچ معلمی صادر نشده و به تازگی آیین‌نامه اجرایی آن به تصویب رسیده، تمامی رسانه‌ها به این مسئله دامن زدند و در تمامی اخبار خود اعلام کردند حقوق معلمان درحال افزایش است، رتبه‌بندی معلمان اجرا شد و… ، اما در همین بازه کارمندان قوه قضاییه و شبکه بهداشت و درمان برای افزایش حقوق خود اعتراض کردند و رسانه‌ها پوشش چندانی نداشتند ولی در نهایت این موضوع به افزایش حقوق آن‌ها منجر شد. من نمی‌گویم این افزایش اشتباه است، می‌گویم با پخش اخبار فرهنگیان، زمینه برای قضاوت مردم در خصوص این شغل سخت، باز می‌شود.

مشکل جامعه امروز فرهنگیان، مشکلات معیشتی است
وی اظهار می‌کند: مشکل جامعه امروز فرهنگیان، مشکلات معیشتی است. ما معلمی را داریم که به روستاهای دور و پشت چندین کوه می‌رود. از اول هفته تا آخر هفته در روستا می‌ماند، روزهای تعطیل به خانه بازمی‌گردد و حقوق ۴ الی ۵ میلیون تومانی می‌گیرد. معلمی را با سابقه بالا داریم که با داشتن فرزندان دم بخت باید عصرها به آژانس برود تا بتواند هزینه‌های زندگی‌اش را تامین کند. این معلم چطور می‌تواند بر افزایش کیفیت آموزشی خود تمرکز کند؟ جامعه آموزشی در کشور ما چون یک جامعه صرفا مصرف‌کننده است، هیچ پولی را به چرخه اقتصاد برنمی‌گرداند و درآمدزا نیست. به قشر ما نگاه حداقلی دارند. این نگاه حداقلی باعث می‌شود کلاس‌های پیشرفته‌ نداشته باشیم. در تمام دنیا مدارس به سمت هوشمندسازی حرکت کرده‌اند، اما هوشمندسازی در کلیه مدارس ما تبدیل تخته‌های کچی به وایت‌برد است.
آرین‌نژاد در خصوص انگیزه ادامه دادن این شغل بیان می‌کند: هیچ چیزی جز علاقه قلبی من را برای حضور در آموزش و پرورش ترغیب نمی‌کرد. پیش از آنکه وارد آموزش پرورش شوم کارمند اداره تامین اجتماعی بودم و حدودا ۷۰۰ هزار تومان حقوق می‌گرفتم اما با استخدام در آموزش و پرورش ماهیانه حدودا ۳۵۰ هزار تومان حقوق می‌گرفتم. پشیمان نیستم از اینکه معلم شدم اما سختی‌هایی که در این دوران متحمل شدم، واقعا دور از تحمل هرکسی است و اگر عشق به دانش‌آموزان و معلم بودن نبود، نمی‌توانستم در این مدت طولانی خدمت کنم.
جامعه از ما انتظار دارد که کمترین اشتباهات، درست‌ترین رفتار و به‌روزترین اطلاعات را داشته باشیم
تکتم حیدرپور، معلم پایه چهارم ابتدایی نیز بیان می‌کند: در فضای کنونی جامعه مردم از ما انتظار دارند که کمترین اشتباهات، درست‌ترین رفتار و به‌روزترین اطلاعات را داشته باشیم. کودکان و دانش‌آموزان نیز از ما الگو می‌گیرند و به رفتار ما نگاه می‌کنند و در این سن بیشترین یادگیری را از رفتار ما دارند. برای یک کودک ممکن است یک آفرین از طرف من بهترین هدیه باشد و نگاه سرزنشگر من ممکن است دنیای کودکی را ویران کند.
وی ادامه می‌دهد: معلمی شغل انبیاست و انبیا هم در مقابل آموزشی که برای هدایت مردم انجام می‌دادند، مزدی دریافت نکردند و هیچ چشم‌داشتی هم نداشتند اما کارشان آسان هم نبود. ما باید فرزندان یک جامعه و نسل بعدی را تربیت کنیم، با اصول اخلاقی درست آشنایشان کنیم و بد و خوب را به آنها بیاموزیم. نسل جدید نسلی نیست که موضوعی را بدون دلیل و اثبات قبول یا رد کند؛ ما وظیفه داریم به بچه‌ها اصول درست را اثبات کنیم. تفهیم درست خوب و بد، آینده یک جامعه را دگرگون می‌کند. ارزشی که امروز شغل معلمی دارد شاید هیچ شغل دیگری نداشته باشد؛ چون ما داریم انسان‌هایی را تربیت می‌کنیم که جامعه آینده کشور را می‌سازند. پس نمی‌توان سه ماه تعطیلی را ملاک ارزش‌‎گذاری این شغل تعیین کرد و به سبب آن معلم بودن را آسان دانست.
حیدرپور درباره سختی‌های کارش می‌گوید: هر دانش‌آموزی به یک شیوه‌ای درس را یاد می‌گیرد. یک دانش‌آموز تحرک و جنب‌وجوش زیادی دارد و باید آموزشش فراخور استعداد و مهارتش باشد. دانش‌آموز دیگری بیشتر کلامی است و با حرف زدن می‌تواند خوب یاد بگیرد. نمی‌توان با تحرک داشتن به او آموزش داد. در واقع یعنی اگر ۳۰ دانش‌آموز سرکلاس است باید با ۳۰ روش مختلف و به طور همزمان بحث آموزش را پیش برد. و این موضوع به توانمندی معلم بستگی دارد. انتظارات اولیا از ما، در نظر گرفتن شرایط روحی و جسمی دانش‌آموزان و توانایی برخورد با رفتارهای متفاوت کودکان است.
همچنین این معلم خاطرنشان می‌کند که به دلیل رشته‌اش وارد این شغل شده است اما انگیزه ادامه دادن معلمی، دیدن نتیجه آموزش‌هایش بر کودکان و همچنین عشقی بوده که به کودکان داشته است.
معلمان با وجود مشکلات عدیده‌ای که دارند، اما تلاش می‌کنند این موضوع روی کیفیت کارشان اثر نگذارد و همچنان با عشقی که از یادگیری دانش‌آموزان‌شان می‌گیرند، به کار خود ادامه می‌دهند، اما لازم است دولت به جای حرف‌های بدون عمل برای این قشر مهم از جامعه، اقداماتی انجام دهد تا هم معلمان با خیال آسوده‌تری نسل بعدی را آماده و هم کیفیت علم و فرهنگ در جامعه افزایش پیدا کند.