1

خبری از درام و سینما نیست!

مهناز اصغری

بدون تردید پرواضح است که ژانر اجتماعی سینمای ایران در تولید فیلم‌های بیوگرافی کمبود و ضعف دارد و در این میان ماجرای سعید حنایی سوژه‌ بسیار جذابی برای ساختن یک فیلم سینمایی است که ابراهیم ایرج زاد در «عنکبوت» به سراغ آن رفته و با بازی محسن تنابنده، ساره بیات، ماهور الوند و… در محتوایی جنایی و مخاطب پسند، با قلم اکتای براهنی داستانِ قاتل زنجیره‌ای مشهوری که در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 در  مشهد زندگی می‌کرده را روایت کرده است.

به گزارش روزنامه «صبح امروز» در این میان موفقیت یا عدم موفقیت در پردازش داستان و روایتگری، موضوعی است که همواره باید مخاطب به آن ورود کند و منتقد به آن بپردازد. به همین دلیل نگاهی به بخشی از نظرات صاحبنظران در خصوص این فیلم داریم.

میثم کریمی | منتقد و سردبیر سایت مووی مگ

پیش‌ از این، مستند تکان‌دهنده‌ای درباره این قاتل ساخته شده بود. مستندی که در آن مصاحبه‌هایی با خود قاتل و خانواده و اطرافیان او انجام شده است. این مستند می‌توانست نقطه‌گذاری صحیحی برای روایت داستان زندگی سعید حنایی انجام دهد اما فیلم تنها یک رونوشت از خلاصه آن شرح وقایع را در فیلم به تصویر می‌کشد و خبری از درام و سینما نیست. بی‌سلیقگی سازندگان به حدی است که حتی شخصیت اصلی داستان را به حال خود رها کرده‌اند و در طول فیلم شخصیت او را گسترش نمی‌دهند. درحالی‌که تقریباً نیمی از مدت‌زمان فیلم گذشته، نخستین قتل فیلم رقم می‌خورد. به نظر می‌رسد که این زمان طولانی می‌بایست صرف شخصیت‌پردازی سعید حنایی شود اما در عمل، فیلم به چند سکانس بی‌ربط به محل کار او و چند دیالوگ بین او و مادرش بسنده می‌کند تا به‌این‌ترتیب، قاتل مخوف داستان از دل هیچ، خلق شود!

رسول خردمندی | نویسنده و دبیر بخش سینما و تلویزیون سایت سرگرمی

فیلم عنکبوت، اقتباس کاملا وفاداری نسبت به حوادث واقعی نیست. در واقع ما به نوعی برداشتِ شخصی‌سازی شده کارگردان را در این اثر تماشا می‌کنیم. برای مثال درباره حسن حنایی در متون مختلف نوشته شده که او دارای سابقه رزمندگی در دوران جنگ تحمیلی بوده، اما در فیلم اصلا و ابدا اشاره‌ای به این موضوع نمی‌شود. حنایی در فیلم عنکبوت صرفا یک شخص به اصطلاح «خشکِ مذهبی» است که رگه‌هایی از ایدئولوژی‌های داعش در سر دارد. با این‌که فیلم عنکبوت توانسته انگیزه قاتل را به درستی به نمایش بگذارد، فیلم‌ساز در شرح برخی از اتفاقات جذاب پیرامون این شخص غافل می‌ماند. برای مثال مشخص شده حنایی در سر همه صحنه‌های قتل خود حاضر می‌شد. همچنین گفته‌ها حاکی از آن است که حنایی یک مرتبه به دام پلیس افتاده بود که توانسته قسر در برود. اگر از این موارد نیز فاکتور بگیریم، شخصیت‌پردازی سعید حنایی در فیلم، تنها یک کپیِ دست چندم از شخصیت واقعی است؛ چراکه به برخی از جنبه‌های شخصیتیِ قاتل پرداخته نمی‌شود. برای مثال جالب است بدانید که حنایی در دنیای واقعی، پیش از ماجرای تعرض یک مرد غریبه به همسرش دچار مشکل روانی بوده و زیر نظر پزشک دارو مصرف می‌کرد. این مسئله نه تنها در سناریوی فیلم حذف می‌شود، بلکه نگرشِ کارگردان به سمتی است که نکات خاصی را به مخاطب دیکته می‌کند.

فیلم عنکبوت، برداشت به شدت سطحی از یک قاتل سریالی و واقعی در ایران است؛ «سطحی» از این بابت که سناریوی فیلم می‌توانسته به مراتب قوی‌تر و با جزئیات بیشتر نوشته و تنظیم شود. برای مثال از شخصیت «صیاد سیمرغ» حتی در حد یک جمله نیز صحبت نمی‌شود؛‌ فردی که صرفا برای جلب توجه و شهرت با ماموران تماس گرفته و ادعا می‌کند تمامی قتل‌ها کار او است. با تمام این تفاسیر، ساخت فیلم عنکبوت جسارت زیادی می‌خواسته؛ چراکه ژانر بیوگرافی همچنان در تاریخ سینمای ایران تا به این لحظه مهجور بوده و پرداختن به چنین ژانری، به حساسیت بالا، چه از حیث قصه‌گویی و چه از حیث عناصر فرمی نیازمند است. به هر ترتیب، فیلم عنکبوت یکی از تکان‌دهنده‌ترین آثار سینمای ایران در سبک بیوگرافی و جنایی است که علی رغم برداشت کاملا سطحی و شخصی‌سازی‌شده‌ی کارگردان، این قدرت را دارد تا بیننده را با خط فکری قاتل عنکبوتی همراه سازد.

محمدرضا مقدسیان | سایت فیلیمو

تلاش نویسنده و کارگردان برای رسیدن به یک زاویه نگاه روشن در مورد فیلم به جایی نرسیده است. فیلم جایی میان سینمای جنایی و ترس و رویکردهای اجتماعی و انتقادی و حتی یک درام جنایی-روانشناختی معلق مانده است. اصل ماجرا این است که در قدم اول ما باید ابعاد درونی و بیرونی شخصیت قاتل را بشناسیم و شکل و شمایل شکل‌گیری انگیزهایش را درک کنیم و سپس تعیین هدف او را بپذیریم.

فیلمنامه‌نویس و کارگردان حتی زحمت اینکه شیوه لو رفتن و دستگیری سعید را در قامت یک پایان‌بندی گره گشا و رهایی‌بخش برای روان مخاطب رقم بزنند را به خودشان نداده‌اند. انگار تمام تخم‌مرغ‌های آنها در سبد این برداشت که مخاطب تمام ماجرا را می‌داند! قرار داده شده است. خب سوال این است که اگر مخاطب کل داستان را می‌داند پس چه ضرورتی وجود داشته که این فیلم ساخته شود؟ آیا خواندن یک گزارش در روزنامه یا یک اثر مستند تمام این داده‌ها و بیشترش را به ما نمی‌داد؟ آیا چیزی بیشتر از ذوق‌زدگی و پناه گرفتن پشت یک ایده ملتهب و پر کشش برای پنهان کردن نابلدی و بی‌حوصلگی در فیلمنامه‌نویسی و دراماتیزه کردن موقعیت‌ها و ترسیم شخصیت‌ها و تبدیل کردن یک رخداد واقعی به یک درام پر کشش در کار بوده است؟

احمد محمدتبریزی | سایت دیجی کالا مگ

تغییر یک آدم معمولی به قاتلی سریالی خیلی خوب در فیلم نشان داده شده است. حنایی از تعصب خشک به شک و از شک به جنایت می‌رسد. رفته رفته آن غول خفته‌ی درون سعید در حال بیدار شدن است. او در جستجوی راننده‌ی مزاحم، به فکر قتل زنان خیابانی می‌افتد و پس از اولین قتل، دیگر کشتن آدم‌ها به یک روال عادی برایش تبدیل می‌شود. سعید در حالیکه زندگی معمولش را دارد، آدم‌هایش را می‌کشد و هیچ مشکلی با این قضیه ندارد. پس از مدتی انگار این آدمکشی به یک رویه و عادت در زندگی سعید تبدیل می‌شود.

در چنین سوژه‌هایی که شخصیت اصلی کاری تکراری را در طول فیلم انجام می‌دهد، حفظ کردن ریتم فیلم کار خیلی مهمی است. در «عنکبوت» این موضوع با کارگردانی درست و فیلمبرداری هنرمندانه‌ی محمود کلاری به خوبی رعایت شده و فیلم تا پایان ریتم درست خودش را حفظ می‌کند.

بازی باورپذیر محسن تنابنده موجب نزدیک شدن تماشاگر به شخصیت سعید حنایی می‌شود. بازی تنابنده در فیلم به قاعده است و در طول فیلم می‌توان توازن میان قاتل بودن و پدر بودن را برقرار کند. تنابنده به درک درستی از شخصیتی حنایی رسیده و با جنس بازی خونسردانه‌اش، تصویرگر خوبی از شخصیت قاتل است. اگر تنابنده ظرافت‌های چنین شخصیتی را درک نمی‌‌کرد و در بازی‌اش در نمی‌آورد، به روند کلی داستان نیز آسیب می‌زد و آن معمولی بودن را از قاتل می‌گرفت.