ما هنوز اندر خم یک كوچهايم
مریم اصغری
برای آنان که عاشقان دل آگاهند، کعبه اهل دل در نیشابور است. آرامگاه عارف و شاعر نامدار قرن ششم هجری یعنی شیخ فرید الدین عطار کدکنی نیشابوری. همانکه سرمشق عرفای نامی بعد از خود همچون مولوی و جامی قرار گرفت و آن دو نیز به مدح و ثنای این مرشد بزرگ پرداختند، چنانکه مولوی گفته است: عطار روح بود و سنایی دو چشم او / ما از پی سنایی و عطار آمدیم.
همچنین چندی قبل در خصوص اهمیت عطار در حوزه بین الملل دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو گفت: عطار نیشابوری نام شناخته شدهای است که ثبت نام در فهرست مشاهیر یونسکو برکمالات او نیفزود بلکه بر جلال و جبروت یونسکو افزوده است.
حجت الله ایوبی ادامه داد: مجمع مرغان عطار و منطق الطیر او جهانی است و در دنیا بزرگانی مثل زان کلوکلییر که دارای دو اسکار است یکی از افتخارات زندگی اش را آشنایی با منطق الطیر عطار میداند.
عطار شاعر، چطور عارف شد؟
به گزارش روزنامه «صبح امروز» 25 فروردین ماه، روز ملی بزرگداشت عطار یکی از شاعران بزرگ متصوفه و از مردان نام آور تاریخ ادبیات ایران است که سخنی ساده و گیرا داشت. او برای بیان مقاصد عرفانی خود بهترین راه یعنی آوردن کلام ساده و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش را انتخاب کرد. در این میان مهمترین رکن در زندگی عرفا، مکتوم ماندن بخش زیادی از حوادث زندگی معنوی آنان است که کار شرح و تفسیر شخصیت و حیاتشان را بر آیندگان آنان دشوار میسازد.
اما اینکه عطار شاعر، چطور عارف شد داستانی دارد. داستانی از این قرار که روزی او در دکان عطاری خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و از او در خواست کمک میکند، ولی عطار به درویش چیزی نمیدهد و درویش به او میگوید: ای خواجه تو چگونه میخواهی از دنیا بروی؟ عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا میروی. درویش گفت: تو مانند من میتوانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت. عطار، چون این را دید شدیداً متغیر شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد.
عطار را بايد از نو شناخت
شاید برای دانستن زندگی و آثار و شخصیت و جایگاه عطار بهترین فردی که رفرنس مناسبی برای رجوع باشد، محمدرضا شفیعی کدکنی، ادیب و پژوهشگر و شاعر برجسته کشور باشد. چراکه شفيعي كدكني از شاخصترين افرادي است كه به تصحيح و پژوهش دربارهي آثار عطار پرداخته است. وی در بخشهایی از مقدمه کتاب «تذکرة الاولیاء»، اثر عطار نیشابوری با مقدمه، تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی درباره زادگاه و زندگی عطار نوشت: «زادگاه عطار و مزار پدرش شیخ ابراهیم در کدکن قرار دارد که کدکن مرکز جلگه رخ است. ما نمیدانیم عطار، در فاصله کدکن تا نیشابور مرکزی، که شهر اصلی بوده است، در چه وضعیتی از اقامت و سفر بوده است. کی از جلگه رخ و رَبْع شامات به شهر مرکزی رفته است و یا چگونه میان این دو نقطه در رفت و آمد بوده است. وقتی عطار در «منطقالطیر» از «دو ما» سخن میگوید بیگمان مقصودش کدکن است و وقتی از «نیشابور» سخن میگوید یا «شهر» منظورش همان شهر مرکزی نیشابور است.»
همچنین این ادیب برجسته در پژوهشي دربارهي عطار نيشابوري اينگونه مينويسد: «عطار و منظومه فرهنگي پيرامون او، از زندگي تاريخي تا افسانهها و از آثار مسلم او تا مجموعه وسيعي از مجعولات و منحولات دورههاي بعد، كه منسوب به اوست، بيشباهت به يك مذهب يا يك آيين نيست. در كنار هر مذهبي مشتي افسانه و اساطير و مجموعه متناقضي از آرا ميتوان ديد كه با همه تضادي كه در اصل، با مبادي مركزي آن آيين دارند، از جهاتي سبب حفظ و حراست از آن مذهباند و در لحظههايي همان حواشي و افزودهها، از نابودي آن اصول و مبادي مركزي جلوگيري ميكنند. يا بهتر بگوييم: بقاي هر مذهبي را تناقضهاي دروني آن تضمين ميكند.»
کدکنی در خصوص آثار عطار نیز مطرح کرده است: «عطار را بايد از نو شناخت، عطار راستين و عطار تاريخي را از عطارهاي مجعول در طول قرون و اعصار جدا كرد، آثار برساخته درويشان مهملسراي مبتذل و بيمايه را از قلمرو آثار او به دور كرد و كار را از آثار مسلم و قطعيالصدور او آغاز كرد؛ عطار در مقدمهاي كه خود و به احتمال قوي در اواخر عمر به نثر نوشته است و در آنجا به نام و نشان مجموعه آثار خويش پرداخته است، تصريح ميكند كه وي داراي اين آثار است: «الاهينامه» (= خسرونامه)، «اسرارنامه»، «مصيبتنامه»، «منطقالطير» (= مقامات طيور)، «ديوان» (غزليات و قصايد) و «مختارنامه» (مجموعه رباعيات). البته خود تصريح ميكند كه دو اثر منظوم خويش را به نام «جواهرنامه» و «شرحالقلب» از ميان برده و نابود كرده است. بنابراين، هر گونه اثري كه بدين نامها پيدا شود، ربطي به عطار ندارد و مجعول و منحول است. عطار از اين شش مجموعه شعري به نام دو مثلث ياد ميكند و گويا جدا از تذكره يك مثلث نثر نيز ميخواسته است ترتيب دهد، شامل زندگينامه پيامبران و صحابه و اهل بيت، كه گويا تأليف نشده يا اگر تأليف شده، اثري از آنها باقي نمانده است و در هيچ فهرست و كتابي هم اشارتي بدانها نرفته است. او علاوه بر داشتن يك منظومه ذهني خاص، داراي يك نظام زباني ويژه نيز هست؛ زباني كه به لحاظ ساختارآوايي كلمات بيش و كم از زبان استانداردشده سبك خراساني ـ كه عينا با تغييراتي اساس سبك سعدي و حافظ و ديگران را تشكيل ميدهد ـ متمايز است.»
عشق بن مایه اصلی سیر و سلوک عطار است
یک عطار شناس و کارشناس ادبیات در بیان جایگاه عطار و معرفی آثارش نیز معتقد است: عطار یک شاعر عارف و یک عارف شاعر است که مورد تایید استاد جلال الدین محمد مولوی بلخی و بسیاری از عرفا است، یک خصوصیت برجسته عطار بلندای همت اوست که باعث شده سربه درگاه هیچ پادشاهی فرود نیاورد.
پروفسور اشرف زاده با بیان اینکه «آثار عطار برسه اصل عشق، زیبایی وعرفان بنا شده است» افزود: عشق بن مایه اصلی سیر و سلوک و بیان وادیهای هفتگانه عطار است که دومین وادی وادی عشق است او عشق را تنها مخصوص انسان میداند و برای فرشتگان نیز لحاظ میکند که اگر این چنین نبود هیچ گاه ذکر نمیگفتند و سجود نمیکردند پس آنها هم عاشقانه حول درگاه الهی میچرخند و تسبیح میگویند، اما چیزی که انسان دارد و فرشتگان ندارند درد است. درد همان شود و شوق است که به عاشق میدهد و به آن حرکت میدهد تا برسد به جایی که مقصد و مقصود است.
این کارشناس ادبی ادامه داد: از دیدگاه عطار انسان سایه خداست و انسان در نزد خدا آنقدر اهمیت دارد که جمال الهی در انسان منعکس میشود.
دیوانه عطار بر احوال خود آگاه است
یک مدرس دانشگاه در رشته زبان و ادبیات فارسی نیز گفت: عطار همچون بسیاری از عارفان دیگر برای بیان اندیشههای بلند و دشوارش از ابزار سمبل و داستان استفاده کرده است. چراکه مردم عادی قدرت درک و فهم این سخنان را نداشته و لاجرم عارف را به انواع تهمتهای ناروا متهم میکنند. از سوی دیگر دیوانگانی که او در اشعارش از آنها سخن میگوید، و به نوعی شرح حال خود وی هستند، افرادی هستند که از همه ابعاد مادی زندگی دست شستهاند، بتهای ذهنی و پیش فرضهای خطای خود را در برخورد با عالم هستی شکستهاند و با ماهیت حقیقی زندگی مواجه شدهاند. با یاد مرگ مانوس بوده و از آن نمیهراسند و یاد و عشق به خداوند اصلیترین رکن وجودشان است. ياد جانان و آرزوي وصال او، که جانشان را ملتهب ساخته است و آنان را به عزلت کشانده و از جامعه بيرون افکنده است، تنها چيزي است که بر ذهن و زبانشان جاری است.
علی مهرآفرین در خصوص اینکه جایگاه عقل و خردمندی در این دیوانگی و جنون کجاست افزود: این دیوانگی با آنچه که با ذهن عامه مردم در تعریف دیوانگی آشناست کاملا متفاوت است. انسانی که عطار از آن سخن میگوید از وحدت فکری بسیار شگفت انگیزی برخوردار است و همچون بسیاری از ما انسانهای عادی، از آشفتگی و پراکندگی فکر رنج نمیبرد. دنیا و هرچه در آن است جلوه خداوند برای اوست و بنابراین او به عالم هستی نیز عشق میورزد. از رنج موجودات به رنج میافتد. هر چند در عزلت به سر میبرد و به راهی که سایر مردم میروند نمیرود، اما مردم در اندیشهاش از جایگاه مهمی برخوردار هستند. ” دیوانهای ” که عطار از آن سخن میگوید کاملاً بر احوال و افکار خود آگاه است، ولي چون مردم او را ديوانه ميپندارند قادر است در پناه آن ديوانگي انديشههاي عميق و ژرف را ارائه نمايد، ديوانه عطار قادر است در پناه اين ديوانگي خردهها بر نظام آفرينش بگيرد، از زاهدان رياکار و پادشاهان فرعون صفت انتقاد نمايد؛ چرا که ديوانگي، او را در مقابل خطراتی که متوجه یک انسان به ظاهر عاقل است حفظ نموده است.
بيان نمادين و رمزگونه عطار براي طرح مباحث فلسفي و عرفاني
همچنین یک عضو هيأت علمي دانشكده ادبيات دانشگاه فردوسي نیز گفته بود: پس از شعر سنايي، دومين شعر برجسته عرفان فارسي، شعر عطار است و عطار از بيان نمادين و رمزگونه براي طرح مباحث فلسفي و عرفاني بهره گرفت است و در پيشبرد شعر عرفاني سهم عظيمي دارد. اين استاد ادبيات فارسي مولوي را پس از عطار در عرصه شعر عرفاني تأثيرگذار دانست و گفت: اين سه شاعر توانمند يعني سنايي، عطار و مولوي يكديگر را تكميل ميكنند و مولانا نيز بيان داشته است كه در عرصه شعر و عرفان وامدار سنايي و عطار است. او در عروض شعرش تابع قوانين عصر خود نبوده و هنجارشكني در شعرش مشاهده ميشود.
دکتر محمد تقوی در ادامه مطرح کرد: عطار بسياري از كلماتي را كه در لهجه نيشابوري تلفظ ميشده است، وارد شعرش كرده و همچنين چون به حرفه عطاري اشتغال داشته است. برخي از اصطلاحات اين حرفه در شعرش ديده ميشود و اينگونه است كه سبك شعري عطار متمايز ميشود.
اين نويسنده و پژوهشگر، منطقالطير عطار را از برجستهترين آثار عرفاني دانست و گفت: منطقالطير به لحاظ پختگي انديشه و گوناگوني افكار بسيار حائز اهميت است. منطقالطير گزارشي است از سفر پرندگان به سوي سيمرغ و دشواريها و مشكلاتي كه براي آنها پيش ميآيد و برخي از آنان از ادامه راه انصراف ميدهند و سرانجام سي مرغ به مقصد ميرسند و اين منظومه بهترين اثري است كه سير و سلوك عارفانه را نشان ميدهد.
اين استاد ادبيات در توضيح منطقالطير عطار خاطرنشان كرد: اين كتاب شگرف نشاندهنده تخيل شگفتانگيز عطار است و متني است كه چگونگي سير و سلوك يك عارف را به طور كامل بيان ميكند و كمتر اثري است در ادبيات فارسي كه اينچنين ساختار كاملي دارد و اين اثر از ظرايف آموزشهاي عرفاني برخوردار است.