بررسی چرایی پیشنهاد روسیه به آمریکا
علی امیری فراهانی
در خبرهای امروز امده که روسیه در جریان مذاکرات وین و زمانی که به نظر میرسد مذاکرات وین به مرحله نهایی خود رسیده یک درخواست کاملا ناگهانی از امریکا را روی میز گذاشته. لاورف اعلام کرده که برای نهایی شدن توافق وین از سوی روسیه نیاز هست که امریکا تضمین کتبی به روسیه بدهد که تحریمهای جدید علیه روسیه ناشی از بحران اکراین شامل امتیازات و مبادلات نفتی و اقتصادی و تکنولوژی و فروش اسلحه بین ایران و روسیه نخواهد شد!
طبیعی است که بایدن که تا همین الان هم در شرایطی که میزان محبوبیتش به خاطر گرانی و تورم سوخت و اجناس در امریکا به پایین ترین در میان روسای جمهور تاریخ معاصر امریکا رسیده تحت فشار بسیار زیادی از سوی مخالفان و منتقدان داخلی برای عدم تحریم نفت وگاز روسیه هست نمیتواند در مذاکرات وین چنین امتیازی به روسیه آنهم بصورت کتبی (که در واقع تحقیر کامل بایدن خواهد بود) بدهد. عملا روسیه با اعلام این درخواست که میداند دولت بایدن نمیتواند آن را بپذیرد بدنبال عدم نهایی شدن یا ایجاد وقفه در مذاکرات برجام که منجر به ورود نفت ایران به بازار به ضرر روسیه است.
اما چرا نفت و گاز برای روسیه بخصوص در شرایط فعلی بسیار مهم و حیاتی هست. بزرگترین و تنها برگ برنده پوتین در زمانی که نیروهای روسی در اکراین به معنی واقعی کلمه درگیر و اهسته شدند همین گرانی نفت و گاز در اروپا و امریکا و دنیا است که حتی مفسران آمریکایی از ان به عنوان قایق و جلیقه نجات روسیه نام میبرند. امکان ندارد که روسیه در این شرایط با توافقی بین امریکا و اروپا با ایران رضایت دهد که نتیجه حتمی و فوری آن سوراخ شدن این قایق نجات و پیروزی بزرگ برای بایدن و اروپا در کم اثر شدن بزرگترین برگ برنده پوتین در جنگ خود با غرب یعنی ارزان شدن نفت بدلیل برگشت نفت ایران به بازار و در تصویر بزرگتر کاهش تنش امریکا و اروپا با ایران به نفع امکان تمرکز بیشتر انها رد جنگ اکراین و کمک به اکراین در برابر روسیه باشد. خیلی طبیعی است.
برای توضیح بیشتر که چرا نفت در شرایط کنونی باز در دنیا و در سیاستهای امریکا اهمیت حیاتی پیدا کرده لازم است توضیحاتی داده شود. بزرگترین صحنه درگیری و اختلاف جمهوریخواهان و ترامپ با دمکراتها و بایدن در چند سال اخیر همین مسئله تولید نفت و گاز در امریکا و بازار جهانی آن است. جمهوریخواهان و ایالات جمهوریخواه بزرگترین تولیدکنندگان و حامیان تولید نفت و گاز در امریکا هستند. در حالیکه دمکراتها و ایالات دمکرات و بزرگ سرمایه داران دمکرات بزرگترین حامیان انرژیهای نو که در شرکتهای انرژیهای نو سرمایهگذاری سنگینی کردند هستند. سالهاست که دمکراتها با اهرم گرم شدن اقلیم و اب وهوا بدنبال متهم کردن انرژیهای فسیلی و بیرون کردن آن از بازار به نفع این انرژی های جدید هستند و این باعث عکس العمل جمهوریخواهان و بالا آوردن ترامپ در انتخابات 2016 شد. کاری که ترامپ کرد با خارج شدن از پیمان آب و هوایی پاریس تمام مجوزهای لازم و دستورات اجرایی لازم را برای حداکثر کردن تولید نفت و گاز و ازران شدن نسبی آن در بازار به ضرر انرژیهای نو دمکراتها و اروپاییها صادر کرد که نتیجه آن افزایش تولید نفت و گاز امریکا به ارقام نجومی 13 میلیون بشکه در روز و تولید گاز تا یک تریلیون مترمکعب در سال از طریق نفت شیل و نفت ساحلی و الاسکا بود و پیشبینی میشد که اگر سیاستهای انرژی ترامپ در انتخابات 2020 ادامه پیدا میکرد الان تولید نفت امریکا به راحتی به بالای 15 میلیون بشکه در روز رسیده بود.
این سیاست دقیقا هماهنگ شده و پذیرفته شده از سوی پوتین هم بود که بزرگترین منبع ثروت و قدرت روسیه همان نفت و گاز است و پوتین هم بشدت مانند ترامپ بدنبال کم صرفه کردن انرژیهای گرانقیمت باد و خورشید دمکراتها و اروپاییها به نفع باقی ماندن نفت و گاز روسیه در بازار برای مدت طولانی بود. از همین منظر درک استراتژیک بسیار خوب و برد بردی بین پوتین و ترامپ برقرار شده بود. اما انتخابات 2020 همه این ها را به هم زد. طبیعی بود که دمکراتها هم ساکت ننشینند و تلاش کنند در 2020 همانطور که جمهوریخواهان با اهرمهای پیدا و پنهان غیر معمول خود ترامپ و در واقع سیاستهای خود را در 2016 بالا اوردند انها هم بایدن و سیاستهای خود در مورد انرژی و اقتصاد را با اهرمهای غیر معمول خود بالا بیاورند. در تمام این مدت کرونا بصورت موقت این رقابت را تخفیف داد ولی الان اثار کرونا بر اقتصاد کاهش یافته و بازی همان است که بود. نتیجه این شد که بالاخره بایدن را بالا اوردند و اولین تصمیم بایدن در روز اول رسیدن به کاخ سفید لغو اجازه تاسیس خطوط لوله جدید نفت و گاز و مجوزهای صادره از سوی ترامپ برای حفر چاه در زمینها و پارکهای فدرال در سرتاسر امریکا و کانادا و توقف مجوزهای تاسیس جدید شش واحد عظیم تولید گاز مایع برای صادرات و….به بهانه نگرانیهای زیست محیطی و برگشت به پیمان اب و هوایی پاریس بود که عمدتا برای کم ارزش کردن تولید انرژیهای فسیلی از سوی اوباما و اروپا شکل گرفته بود. خلاصه یک حرکت اساسی ضد رونق تولید نفت و گاز به نفع گران شدن آن و افزایش دوباره میل به سرمایه گذاری در شرکتها و کمپانیهای انرژیهای پاک دمکراتها بود.
در نتیجه این سیاستها تولید امروز نفت امریکا عملا دو میلیون بشکه کمتر تولید نفت در سال قبل از کرونا شده علیرغم افزایش سنگین تقاضا و قیمت نفت و با وجود افزایش نجومی قیمت نفت همچنان بدلیل سیاست منع مجوز حفاری در زمینهای فدرال از سوی بایدن تولید نفت امریکا هیچ افزایشی نداشته! اما همین باعث شده که محبوبیت بایدن حتی رکورد کارتر به عنوان نامحبوبترین رئیس جمهور تاریخ معاصر امریکا را بزند و همن جا بود که با توجه به این نامحبوبیت پوتین فرصت را مناسب دید تا ارزوی خود برای برگرداندن اکراین به دامان روسیه را به مرحله عمل برساند. این قسمتی بود که دمکراتها و بایدن انتظار ان را نداشتند. هر چند دمکراتها از گران شدن نفت و گاز خوشحال بودند ولی نه این اندازه بخصوص که انتخابات میان دوره کنگره هم برقرار است و اگر قرار باشد با همین شرایط پیش برود شکست بسیار سنگین و تاریخی برای حزب دمکرات در کنگره و حتی انتخابات 2024 قابل پیشبینی است. بنابراین حالا شرایط سیاسی امریکا و روسیه بطرفی پیش رفته که تمام خواست سناتورهای جمهورخواه و حتی برخی سناتورهای دمکرات مانند جو منچین و حتی افکار عمومی امریکا و اروپا بر این است که واردات نفت و گاز از روسیه هم تحریم شود و سیاستهای دوران ترامپ در مورد بهره برداری هر چه بیشتر از منابع زیرزمینی امریکا احیا شود چون میگویند بدون تحریم نفت و گاز روسیه امکان توقف جنگ در اکراین از سوی روسیه تقریبا غیرممکن است و معنی ندارد که همین روزها ما از روسیه نفت و گاز بشکه ای 110 دلار وارد میکنیم و درامد ان را از تحریم بانکی و سویفت روسیه مستثنا کردیم و در همان زمان مجبوریم از بودجه میلیاردها دلار هم به اکراین بدهیم تا با روسیه مقابله کند.( البته این میتواند نشان از سیاست بسیار پیچیده و چند لایهای حاکمیت امریکا در گرم نگاه داشتن تنور جنگ اکراین باشد که هیچکدام پیروز نشوند و فقط روسیه هزینه بدهد).
به هر حال همین روزها روسیه با جایگزین کردن نفت خود به جای نفت وارداتی امریکا از ونزوئلا به دومین کشور صادر کننده نفت به امریکا با میزان 600 هزار بشکه در روز تبدیل شده و اروپا و امریکا با وجود تحریم بانکها و سوئیفت روسیه ولی نقل و انتقال بهای نفت و گاز روسیه را از این تحریمها استثنا! کردند. چون میدانند که کاهش صادرات نفت و گاز روسیه یعنی ریختن نفت بر روی تورم مشتعل و نارضایتی شدیدتر رای دهندگان امریکایی و از ان بدتر امکان بوجود امدن یک رکود عظیم اقتصادی در امریکا و غرب. و همینجا است که برای روسیه که نیروی نظامی او برخلاف برنامهریزیها عملا در اکراین گیر کرده و اهسته شده برگ برنده نفت و گاز صادراتی او جنبه حیاتی پیدا کرده و هر حرکت و توافقی که منجر به کاهش اهمیت این نفت وگاز روسیه شود مانند نهایی شدن توافق مجدد برجام و بازگشت نفت ایران به بازار عملا شکستی بزرگ در جریان درگیری بزرگتر بین روسیه و غرب در اکراین و تحریمها محسوب خواهد شد.
میزان فشار بر دمکراتها و بایدن برای تحریم نفت روسیه به اندازهای بالا رفته که حتی فرید ذکریا از سی ان ان و ایلان ماسک که صاحب شرکت تولید خودرو برقی تسلا است و بشدت منتقد ترامپ بودند و موافق انرژیهای پاک ولی در حال حاضر خواستار تجدید نظر بایدن در مورد سیاستهای انرژی خود هستند. در پایان این خلاصه اورده شد تا متوجه شویم که چرا نهایی شدن مذاکرات وین به این اندازه برای ایران دشوار شده چون هر چند رفع تحریمها صادرات نفت ایران بزرگترین سود را به ملت ایران میرساند ولی در عین حال امتیاز فوق استراتژیکی برای بایدن و اروپا و امریکا به ضرر روسیه است و همین است که اولیانوف و لاوروف و روسیه شروع به نواختن ساز ناکوک خود کردند و همین است که بخش گسترده ای از افکار عمومی مردم ایران همیشه دید بدبینانهای به روسیه وسیاستهای کلان او در مورد بازار انرژی و بازگشت نفت ایران و در تصویر بزرگتر کاهش تنش میان ایران و غرب را داشته اند. کاش در سالهای گذشته طوری حرکت کرده بودیم که بیش از حد به یکی از این طرفها نزدیک نشده بودیم و منافع بلند مدت ملی کشور را بسیار عمیق تر و طولانیمدتتر تبیین کرده بودیم.