دور جدید بازی مقصر نمایی آمریکایی ها
دکتر مهدی عرب صادق- عضو شورای سیاسی حزب موتلفه اسلامی
تعلیق (نه لغو) صرفا کاغذی چند تحریم هسته ای که هیچگونه تاثیر اقتصادی نیز به همراه نخواهد داشت بیش از آنکه نشانه ای از حسن نیت آمریکا تلقی شود، ادامه و دور جدید بازی مقصر نمائی یا تقصیر برای اجماع جهانی(به گمان خود) علیه ایران است.
مفهوم مقصر سازی (Blame Game) در حوزه روابط بین الملل تعریف یک بازی است که یک طرف یا طرفین مذاکره پس از ناتوانی در توافق، سعی دارند یکدیگر را بابت شکست مذاکرات مقصر قلمداد کنند.
در شرایط کنونی که هیئت های مذاکره کننده در وین برای رایزنی های بیشتر به پایتخت ها بازگشته اند و پیشرفت مذاکرات عملا به اتخاذ تصمیم سیاسی از سوی آمریکا گره خورده، این اقدام نمایشی صرفا حرکتی برای کاهش فشارها بر واشنگتن و پیگیری بازی مقصر نمائی محسوب می شود.
دولت آمریکا به عنوان ناقض قطعنامه ۲۲۳۱ و طرفی که از برجام خارج شده، مسئول وضعیت فعلی پیش آمده است. آمریکا به عنوان تنها کشور با سابقه استفاده از تسلیحات هستهای، با سابقهای سیاه از مداخلههای متعدد در امور داخلی کشورهای مختلف و اصلیترین فروشنده سلاح و مهمات به مناطق مختلف دنیا، بار دیگر درصدد بحرانآفرینی و فضاسازی علیه ایران است.
این کشور امروز کمترین حسن نیتی برای احیای برجام (به انضمام پیش شرط های ایران) ندارد چرا که حداقل اراده و اختیارلازم برای توافق را ندارد و قادر به تأمین به شروط منطقی سه گانه جمهوری اسلامی ایران نیست.
آنچه مسلم است اینست که جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات وین، بهخوبی با ترسیم خطوط قرمز و اصرار بر روی آنها طرف غربی را در منگنه سختی قرار داده است. بدیهی است که اکنون توپ نه در زمین جمهوری اسلامی ایران، بلکه در زمین واشنگتن و تروئیکای اروپایی میباشد.
سه شرط ایران برای مذاکرات این است که ایالات متحده باید اولا مسئولیت نادیده گرفتن مجدد توافق را قبول نماید و خسارات ناشی از آن را بپذیرد، دوم اینکه به طور قابل قبول و با راستیآزمایی، همه تحریمهای اعمالشده از سال ۲۰۱۸ را به یکباره لغو کند و سوم اینکه تضمین کند که دولت دیگری در آمریکا به تعهدات خود پشت نخواهد کرد.
لغو همه تحریم های آمریکا برای بازگشت به توافق ضرورتی بود که تیم مذاکره کننده هسته ای جمهوری اسلامی ایران در شروع دور هفتم مذاکرات بطور جد پیگیری نمود که باید همه تحریمهایی که در مسیر رفع تحریمهای برجامی ایران مانع ایجاد میکنند لغو شود، در واقع حصول نتیجه در این امر با کلاهبرداری سیاسی دولت قبل آمریکا و ترامپ دشوار شده است.
معنای کلاهبرداری این است که ترامپ پیش از تحویل دولت قبل، برای دولت های آینده مین گذاری نمود و با تغییر برچسب و عناوین تحریم ها از هسته ای به تروریستی و حقوق بشری دست دولت بعدی آمریکا را در تأمین خواسته طرف مقابل مذاکره بست.
913 شخص و نهاد و هواپیما و موسسه و بانک ذیل آئین نامه تحریم های مالی ایران (IFSR) ، خزانه داری آمریکا در لیست تحریم هستند و شامل تحریم های ثانویه بانکی هستند. از این تعداد 445 فرد و نهاد شامل برچسب تحریمی تروریسم یا (SDGT) هستند و تعدادی از نهادها و افراد فوق علاوه بر این برچسب ها، برچسب تحریمی سپاه پاسداران (IRGC) را نیز دارند.
اکثر این موارد ذیل قانون کاتسا نیز تعریف می شوند و تحریم علیه آنها صرفا می تواند موقت متوقف شود و مابقی در لیست تحریم باقی می مانند.
466 شخص و نهاد دیگر برچسب تحریمی تررویسم ندارند و شامل برچسب تحریمی اشاعه (NPWMD) می شوند و شامل دو بهانه هسته ای و موشکی است. با تقسیم این افراد و نهادها براساس سازگاری و عدم سازگاری با برجام، تعداد زیادی از این نهادها به بهانه موشکی در لیست تحریم باقی خواهند ماند.
نیویورک تایمز که می نویسد: ایرانی ها توافقی دائمی می خواهند که یک خواسته منطقی است اما هیچ دموکراسی واقعی! نمیتواند چیزی را که ایران میخواهد بدهد. برجام میتواند یک توافقنامه اجرایی باشد و هر رئیس جمهور آتی همانند ترامپ میتواند آن را اجرا نکند، دولت بایدن قادر به ارایه هیچ تضمینی برای توافق نمی باشد.
بنابراین حتی با فرض روی کار نیامدن مجدد ترامپ و عدم تصویب مجدد قوانینی مانند قانون کاتسا، راستی آزمایی لغو عملی تحریم های مختلف حدود 6 ماه زمان می برد. با تقسیم بندی تحریم ها به دو دسته سازگار و ناسازگار با برجام، تعداد تحریم های باقی مانده و احتمال افزایش آنها بسیار بیشتر خواهد بود و زمان راستی آزمایی برای برقراری روابط بانکی و نفتی و دسترسی ایران به درآمدهای مالی آن زمان بسیار بیشتری می برد. علاوه براین، احتمال بازگشت تحریم ها نیز مدت زمان راستی آزمایی را افزایش هم می دهد. مرکز امنیت نوین آمریکا (CNAS) چند ماه پس از اجرای برجام، احتمال بازگشت تحریم ها را عامل عدم همکاری بخش خصوصی دنیا با ایران و استفاده نبردن ایران از برجام عنوان کرد. با حصول توافقی با این ساختار و امکان بازگشت تحریم ها مدت ها زمان می برد تا مشخص شود شرکت ها یا موسسات مالی با ایران همکاری می کنند یا نه؟ به خصوص که شرکت ها و موسسات یکبار خروج آمریکا از برجام را تجربه کرده اند.
در طرف مقابل خط قرمز نظام حاکمه آمریکا حفظ هندسه و ساختار تحریمها است که بتواند هر تحریم را در هر زمانی علیه کشورمان دوباره برگرداند و فراتر از آن، بتوانند یک تحریم را با عناوین و برچسب های دیگر، در عمل علیه کشورمان ایجاد کند که باز همان کلاهبرداری سیاسی آمریکاست.
بنابراین ساختار در هم تنیده تحریم ها اجازه تفکیک تحریم ها را نمی دهد. این اتفاق یک بار در زمان برجام رخ داد و به طرف مقابل اجازه داد تا با همین ابزار تحریم هایی را به بهانه مختلف وضع کند یا افرادی را به بهانه های مختلف در لیست تحریم قرار دهد و امکان بهره مندی اقتصادی ایران از برجام را به حداقلِ ممکن خود برساند. با پذیرش منطق تحریمهای سازگار و ناسازگار با برجام، این خطا و اشتباه با شدت بیشتری تکرار می شود. تعداد نهادهای بسیار بیشتری در تحریم باقی می مانند، لیست تحریم دائما افزایش پیدا می کند. این منطق صراحتا لغو عملی تحریم های پسابرجامی را رد می کند و اجازه راستی آزمایی دقیق به ایران را نمی دهد و زمان راستی آزمایی را حتی افزایش هم می دهد.
در تفسیر اقدام روز جمعه آمریکا و طبق گفته میخائیل اولیانوف نماینده روسیه احیای برخی از معافیتهای ایران ازتحریم های آمریکا، اتفاقا منجر به کاهش سرعت فعالیت های هسته ای ایران می شود.
چند معافیت تحریمی در حوزه فنی هستهای مرتبط با نیروگاه بوشهر، رآکتور اراک و رآکتور تحقیقاتی تهران که ناشی از شکست سیاست فشار حداکثری است، هیچ نسبتی با لغو تحریم های نفتی، کشتیرانی، بیمه و بانکی ندارد.
البته ادامهی زیادهخواهی و پافشاری بر سیاستهای دورهی ترامپ، باعث ادامهی گذر زمان به نفع ایران شده و ابزار تحریم را ناکارآمدتر میکند.
در حوزه تحریم سه مفهوم وجود دارد، لغو تحریم، تعلیق تحریم و تأخیر در اجرای تحریم، آنها که عوامانه در بازی رسانه ای داخلی شعار ساده لوحانه “برجام ما” را می دهند باید درک نمایند که ضمانت های اجرا و منافع هر توافقی بخش لاینفک آن قرارداد، توافق یا متن حقوقی است. آن برجامی که شعارش را می دهند و در آن برخلاف آیه شریفه 58 سوره انفال ” وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ ” صبر برجامی پیشه نمودند، نه تنها هیچ تحریمی را رفع ننمود ( چون ابتدایی ترین پشتوانه های حقوقی و ضمانت اجرایی نداشت) و در واقع در اسارت لبخندهای طرف مقابل به هر قیمتی توافق شد، امروز هزینه هایش به کشور و مردم وارد شده است و همین گروه، پیاده نظام بازی تقصیر غرب شده اند و جالب است که امروز طلبکار شده اند.
اکنون آمریکا بیش از هر شرایطی محتاج برگشت به برجام است و منافع خود را برا این اصل تعریف نموده که با حفظ ساختار و هندسه تحریم ها، ظرف چند ساعت تحریم ها را برگرداند و در این مسیر از معماران تحریم های ضد ایرانی در دوران اوباما کمک گرفته است و ریچارد نفیو را در کنار مسوول ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای آمریکا یعنی رابرت مالی قرار داده است.
اصل اصرار طرف آمریکایی مبنی بر عدم ارائه تضمین در پروسه بازگشت به توافق هسته ای، معلول همین تلاش پشت پرده آمریکا در حفظ ساختار، هندسه و هرم تحریمها علیه ایران است. ریچارد نفیو و رابرت مالی بارها در جلسات مخفیانه و آشکار تاکید کرده اند که بازگشت آمریکا به توافق هسته ای باید به گونهای صورت گیرد که با اضلاع ساختار اصلی تحریمها علیه ایران و امکان برقراری لحظه ای دوباره تحریمها منافات و تعارضی نداشته باشد.
موضوع مهم بعدی بازگشت به برجام به صورت موقت و نمادین و فعال نمودن مکانیزم ماشه برای بازگرداندن همه تحریمهای چندجانبه علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد است و این هزینه سنگین توافق 2015 بسیار بد برجام است که عده ای ساده لوح یا مغرض برای برگشت آن جشن گرفته اند.
واقعا تعجب می کنم درک این موضوع که حتی اگر ایران به تعهدات خود عمل نماید، آمریکا با استفاده از حق وتوی خود در برجام، همه تحریم ها را علیه کشورمان برمی گرداند آنقدر دشوار است؟
امروز همین طرز تفکر در کشور با اجرای سیاست متوازن در سیاست خارجی مخالفت می کنند در صورتی که معادلات دنیا، در حال تغییر است و تأمین منافع ملتها، منوط به درک جدید این معادلات است و تعامل راهبردی با قدرتهای نوظهور است و امروز سیاست خارجی موفق، سیاست خارجی متوازن است.
مشکل برخی این است که کشورهای مستقل و غیر سلطه گری چون چین و روسیه جز تامین منافع دوطرفه پیش شرط دیگری برای تقویت روابط با ایران ندارند ولی قدرت های سلطه گر غربی، به ازای کوچکترین امتیازی، درصدد تحمیل خواسته ها و به عبارت بهتر بهانه های تمام نشدنی خود به ایران اسلامی هستند. امروز هستهای و موشکی، فردا سیاست های منطقه ای و حقوق بشر. این ذات سلطه و یکجانبه گرایی است که پیش شرط میگذارد و به دنبال تحمیل اراده خود هستند. این ذات لیبرالیسم غربی است که به عنوان یک ایدئولوژی تهاجمی و سلطه طلب، همه چیز را برای خود میخواهد.
جماعتی که به دنبال کارشکنی در روابط ایران با چین و روسیه هستند یک ایران منفعل و حرف گوش کن در برابر غرب میخواهند. ایرانی که محو در تمدن غربی باشد.