«شعرپریشی»؛ تعبیر آنچه بر شعر امروز میگذرد
مریم اصغری
شعر آزاد و جریان آن در سالهای اخیر محل مناقشه بسیاری از پژوهشگران ادبی بوده است. شعري که به باور برخی، منطبق با يكي از وزنهاي عروضي قديم سروده ميشود اما به جهت نيازهاي معنايي، مصرعها (پارهها) در آن كوتاه یا بلند ميشود و به نظر برخی دیگر، شعری كه در دهههاي اخير تحت تأثير شعر معاصر اروپا به ويژه فرانسه در زبان فارسي راه يافته است.
به همین جهت با محوریت بررسی جریان شعر آزاد به گفتگو با دکتر کیمیا تاج نیا، مدرس نشستهای مولانا شناسی و مثنویخوانی موسسه خردسرای فردوسی و استادیار دانشگاه آزاد اسلامی پرداختیم.
این دکترای ادبیات و زبان فارسی در پاسخ به اینکه «آیا دوران شعر کلاسیک به پایان نرسیده است؟» مطرح میکند: حقیقت این است که وقتی از شعر فارسی میگوییم باید به یاد داشته باشیم که از برجستهترین و کم نظیرترین شاخصه هویّتی و فرهنگیمان حرف میزنیم. مجموعه بالا بلند و گران سنگی که گزاف نیست اگر بگوییم این ظرفیّت را داراست که نگین ادبیّات جهانی به حساب آید. اقبال جهانی به مولانا و حافظ و فردوسی و سعدی و دیگران با وجود کم مهریها و بی مهریهای خود ما به گنجینه زبان و ادب پارسی نمونه کوچک این ظرفیّت بالقوّه است. میخواهم بگویم با آن که تاثیر و تاثّر و وام دهی و وام برداری ادبی در جهانی که به یک دهکده ارتباطی بدل شده امری واقع و انکارناپذیر است. امّا شعر پارسی به پشت گرمی پیشینه قَدَر و کاملش هنوز در مایه و محتوا و شگرد و شیوه دست کم برای خودش حیثیّت ساز و منشا اثر است.
عبور از دوره گذار از شعر عروضی به شعر هجایی
دکتر تاج نیا ادامه میدهد: ما دوره گذار از شعر عروضی به شعر هجایی و اقسام غیرهجایی شعر را پشت سر گذاشتهایم. مخاطب امروز شعر به فراخور ذائقه و تشخیص با اقسام سرودهها رو به روست و شاید بشود گفت شعر ما در هیچ دورهای با این حجم از گونهگونی و تکثّر در پیکر بندی و درون مایگی شعر رو به رو نبوده است. نکته این جاست که شعر مقولهای است ذوقی و با این که دانش ادبی همواره در حال واکاوی و تحلیل شعر با المانها و رویکردی آکادمیک است، شعر از خودش برمیآید و مثل جریانی سیّال از یک وهم درخشان بیانیّه و فصل الخطاب برنمیتابد. پس فکر میکنم هیچ شخص یا نهادی نمیتواند پایان دوره عروضی سرایی را اعلام یا اعمال کند. این رخدادی است که در گذر زمان خودش به خودش خواهد انجامید. به هر روی مخاطب شعر پارسی آموخته وزن است. گمان میکنم بنیاد در شعر بر آفرینش اثری والا و پرمایه است و از آن جا که رویکرد قراردادی به هنر معمولا رویکردی نافرجام است باید اجازه دهیم تا سراینده شعر پارسی به اقتضای درک و ذائقه شعرش را عروضی یا غیر عروضی بسراید و بعد آن را برای ردّ یا قبول به تاریخ حواله دهد.
سراسیمگی و غوغا در بازار نوشتن و نشر شعر
این مدرّس نشستهای ادبی با اشاره به رویکرد جریان شعر آزاد در آینده بیان میکند: شاید بشود تا اندازهای برای آن چه امروز بر شعر میگذرد تعبیر “شعر پریشی” را به کار برد. آفاتی چون روان انگاری نوشتن شعر از یک سو و نبود پشتوانه مطالعاتی مستمرّ و جامع درباره شعر ایران و جهان برای شعر امروز مخاطره آمیز شده است. به عنوان یک علاقمند به شعر و ادبیّات هم چون بسیاری دیگر از مخاطبان باید بگویم با شعرهایی مواجه هستیم که از نهاد کم مطالعه و سراسیمه آفرینندگانشان برآمدهاند. یادمان باشد که در وضعیّت کنونی ما فارغ از مهار وزن و قافیه و پیکره و شاکله و پیام غایی در شعر کاتبیم و فقدان اینها که نام بردم خلایی است که سراسیمگی و غوغا در بازار نوشتن و نشر شعر را در پی داشته است. چنان که میبینیم و باز فکر می کنم رویکردی متعهدّانه به شعر با گوشه چشمی به نظام کهن و استوار شعریمان و آفرینشی مبتنی بر شناسههای قابل ارائه و تبیین و در نهایت داشتن آنی خوش اقبال در گذار از این ورطه نجات بخش خواهد بود.
وی تصریح میکند: به نظر میرسد شعر آزاد با انگیزه فرا رَوی از زبان و بیانِ شناخته شعر فارسی رسمیّت یافت. با مولّفههایی چون مرکزیّت گریزی معنایی و زبانی، ساختار شکنی دستوری، زبان محوری، با طرح وارهای از سیر جهنده و درهم روایت در آن و البتّه چند صدایی بودن. هرچند این جریان سرایندگان برجسته و نام آشنای خودش را دارد، امّا به نظر میرسد همواره میان وجه تئوریک و اجرایی ایدهها شکافی هست و ما میبینیم که بعدها این جریان به نوعی از هم گسیختگی زبانی و محتوایی در شعر میانجامد.
تعبیری بر ساحت شعر امروز
تاج نیا با اشاره به اینکه «جمله معروفی هست که میگوید کسی که حرفی برای گفتن ندارد، برایش سخت است که ساکت بماند» بیان میکند: من تقریبا همه چیز را به نظام شهودی مستقرّ در ذهن و ذائقه شاعر مربوط میدانم. نقش آورترین شاخصه شعری در هر شعر به گمانم غنای تجارب شهودی شاعر است. یک ذهن یا جان یا حسّ انباشته از تجربههای شهودی و معنایی و غنایی و محتوایی غنی، زبان و شگرد شعری را هر اندازه هم که در کار نفی و خلط و خیز باشد غنا و برازندگی میبخشد. عین القضات گفت هر که فصیح زبان تر بود به هذیانات مُحدَث او را عالِم تر خوانند. این تعبیری است که بر ساحت شعر امروز هم وارد است.
وی میافزاید: شعر محتاج گرانیگاه زبانی و محتوایی است. این مهارت شاعر است که چطور بزنگاههای بیان و معنا را در شعر تعبیه و استتار کند. شاعر شعر آزاد اگرچه به ظاهر ملزم به قواعد شعری مرئی نیست امّا بدون تردید برای گذار از مرز هذیانهای مُحدَث محتاج بازشناسی گزارههایی به فراخور میل و تشخیص ادبی خودش هست که بنای شعر بر آن پی ریخته شود.
ای کاش «قضاوتی قضاوتی قضاوتی درکار درکار درکار» میبود
شاعر مجموعه شعری «رقصا» در پاسخ به اینکه «آیا میتوان هر متن ادبی را زیر مجموعه شعر آزاد دانست؟» میگوید: مسلّم است که خیر. ای کاش «قضاوتی قضاوتی قضاوتی درکار درکار درکار» میبود. چنان که شاملو گفت. تکثّر و تعدّد آفریدههای متنی خَلط قالب کرده. بسیاری از نوشتهها تنها یک نوشتار ادبی ست. اگر جملات آن با علائم سجاوندی در یک ردیف مطوّل نوشته شوند، قطعهای ادبی خواهیم داشت که معلوم نیست چه میزان ادبیّت هم در آن قابل دید و درک است. من پیشنهاد دادم که بیاییم و قالبی به نام شعرانه را به رسمیّت بشناسیم. شعرانه نوشتاریست که نوعی شعر گونگی محتوایی یا بیانی در آن هست. امّا به تمامی شعر هم نیست. شوق به نوشتن وجود دارد و در فضایی که هیچ نهادی متولّی سامان دهی به کار شعر نیست این پراکنده کاریها و پراکنده گوییها به بی سر و سامانی محض انجامیده است. ریشه بسیاری از این رخدادها در کم آگاهی کم خوانی و کم دانی است. ذائقه باید از سطح ذائقه روان پسند سرسری به سمت ذائقه مدوّن ارزش گذار ارتقا یابد. یک راه آن خواندن دقیق شعر و ادبیّات کلاسیک است. این بستری است که علاقمند به شعر در آن با زبان و محتوای فاخر مواجه خواهد بود.
هایکو، موج نو و واژانه
وی در خصوص جریان شعری «هایکو» مطرح میکند: هایکو که اصولن یک گونه شعری غیر ایرانی است. صد البتّه با شاکله ایی مدوّن. هایکوها اتّفاقا موزون هم هستند و البتّه وزن در آن ها چنان که میدانیم تکیهای است ( مثل شعر انگلیسی مبتنی هستند بر توالی و توزیع هجاهای تکیه بر و بی تکیه) و معمولا روایتی منسجم و قابل دریافت از یک چیزند. این ایده که آفرینش شعری به اقتضای شرایط زیستی انسان مدرن باید شکل ایجاز و اختصار بگیرد ایدهای است در جایگاه خودش پذیرفتنی. بضاعتهای شنیداری انسان مدرن کاهش یافته است. من اصولا هیچ احتمال شعریی را مردود نمی دانم به شرط آن که به آفرینش شعر والا بیانجامد.
مولف کتاب «جرعه ی آن باده ی بی زینهار» با اشاره به شعرهای «موج نو» نیز ابراز میکند: موج نو جریانی ست که موافقان و مشاهیر خودش را داشته. سرعت پیدایش جریانهای شعری مجالی برای پختگی و جا افتادگی طرّاحان و دنبال کنندگان و متقاضیانش باقی نمیگذارد. در موج نو شاعرانی مثل احمدرضا احمدی و بیژن الهی را داریم به عنوان طرّاحان مانیفست موج نو. امّا واژانه حکایت دیگری ست. آفرینش شعر با حذف نحو و دستور زبان مبتنی بر انتزاعِ شکل یافته از کلمه و کلمه. گمان نمی کنم مخاطب هوشمند و جویا و پرسشگر شعر به چیزی جز برکت معنا و زبان آری بگوید. باز باید به یاد بیاوریم که ما جریان قدرتمند شعر کلاسیک را داریم که در آن همه چیز در حدّ اعلاست: زبان و معنا و تصویر و شیوه و شگرد و شور و وجود و عدم و قافیه و غزل. پشت به این نهاد آخته مشکل بتوان طرح حیثیّت کرد به گمانم.
و در آخر…
بدون شک در خصوص جریان شعر آزاد و حتی مافیای چاپ کتابها و تاثیر فضای مجازی بر این جریان سازی صحبتهای بسیاری وجود دارد. به همین جهت نیز گفتگوی ما با دکتر تاج نیا ادامه داشت، اما به این مباحث در گزارشی دیگر خواهیم پرداخت.