تئاتر کودک و نوجوان از بزرگترین ابداعات قرن بیستم
مرجانه حسینزاده
محمدجهانپا کارگردان و بازیگر خوشنام تئاتر مشهد را در سالهای اخیر با «افسانهی ماردوش»، «مورچهای به نام موری»، «دیواکولا»، «تیستوی سبزانگشتی» و «هیولای هزارساله» میشناسیم چراکه این سالها تمام تمرکز خودرا معطوف به تئاتر کودک و نوجوان کرده، تئاتری که تاثیر زیادی در تعلیم و تربیت نسل آینده دارد. این شاخهی نمایشی از ابتدای قرن نوزدهم مورد توجه کشورهای توسعهیافته قرار گرفت اما از آنجا که محرکِ احساس و اندیشه بود و بیشترین تاثیر را در انتقال مفاهیم آموزشی، فرهنگی و اجتماعی داشت، به سرعت گسترش یافت. با محمدجهانپا که این شبها نمایش «آش آشتیکنان» را در پردیس اردیبهشت مشهد به صحنه میبرد برای گفتگو تماس میگیرم و او با یکی از بازیگرانِ این نمایش یعنی «امیراحسان امیرپور» به دفتر روزنامه میآید.
جهانپا ابتدا با تاکید بر مهجور بودنِ تئاتر «کودک و نوجوان» در خراسان، میگوید: طی این سالها به این شاخهی نمایشی در خراسانِ بزرگ توسط برخی افراد ناآگاه در حوزهی اجرا و مسئولیت کملطفی شد، از این بابت که ما افراد سرشناسی را در حوزهی کودک و نوجوان داشتهایم نظیرِ داوود کیانیان، حمید کیانیان، سعید تشکری، حمید قلعهای، سیدجواد رحیمزاده، تیمور قهرمان و.. که از دهه 60 تا 70 در حوزه تئاتر کودک و نوجوان تاثیرگذار بودند اما پساز مهاجرت یا گوشهنشین شدنِ این هنرمندان غباری از فراموشی به تئاتر کودک پاشیده شد.
غفلت شهرداری و انجمن هنرهای نمایشی از آثار نمایشی
وقتی از این کارگردان و بازیگر تئاتر دربارهی میزان حمایت مدیران فرهنگی شهر نظیرِ ارشاد، شهرداری، انجمن هنرهای نمایشی و.. از این اثر میپرسم، اظهار میکند: من هیچ چشمداشتی به حمایت مدیرانِ فرهنگی استان از آثارم نداشتهام چراکه ما هنرمندانِ تئاتریاد گرفتهایم خودمان گلیم خودمان را از آب بکشیم. به گمانِ من متولی تئاتر کودک و نوجوان کانون پرورش فکری است که آنها هم وظیفهی خود را در خصوص این مسئولیت به درستی انجام میدهند. انجمن هنرهای نمایشی استان حتی یک خسته نباشید تلفنی هم به ما نگفت اما مدیرکل جدید ارشاد استان در همان هفتهی اول مدیریت خود سرزده به پشتصحنه این نمایش آمد که این رفتارِ ایشان جای تقدیر دارد.
آش شور و بینمک مدیران استان!
جهانپا با بیان اینکه «به دنبالِ تبلیغات محیطی برای نمایشام نبودم» تصریح میکند: من اگر حتی یک استرابورد شهری هم برای نمایشاَم بگیرم با برچسب رانتخواری مواجه میشوم، اما کسی نمیگوید که او برای تئاتر کودک و نوجوان تلاش میکند و 23 بازیگر روی صحنه تئاتر این شهر دارد. سالن ما 71 صندلی دارد و این ظرفیت خودش درحالِ پرشدن است بنابراین نیازی به تبلیغات شهری نداریم اما کارشکنی انجمن هنرهای نمایشی را هم در خصوص پیگیری این امور فراموش نخواهیم کرد. در دورهی قبلی مدیریت شهری یک بیلبورد ثابت به تئاتر در مشهد اختصاص یافت اما انجمن حتی نامهی این بیلبورد را به شهرداری نبرد تا این بیلبورد را تحویل بگیرد حالا هم که با تعویض مدیران دیگر پیگیری این کار بیفایده است.
هرکسی وظیفهاش را به گردنِ دیگری میاندازد
امیراحسان امیرپور، بازیگر آش آشتیکنان نیز در این خصوص میگوید: ضربالمثلی قدیمی و آشنا هست که میگوید: آشپز که دوتا شد، آش یا شورمیشه یا بینمک «آش آشتیکنان» چون یک آشپز دارد، خوشمزه است اما وقتی متولیان تئاتر در استان از یکی بیشتر شدهاند، نتیجه میشوند چیزی که ما اکنون در استان با آن مواجه هستیم.
وی ادامه میدهد: شهرداری، ارشاد، انجمن هرکدام وظیفه و بودجهای برای رتق و فتق امور تئاتر دارند اما هیچکدام کارشان را درست انجام نمیدهند و هرکسی وظیفهاش را به گردنِ دیگری میاندازد. ما در اینجا به مکانیزم قدرت میرسیم که دقیقا پیام این نمایش است و در ادامه در خصوص آن بیشتر توضیح خواهم داد چرا که آسیب این عطش قدرت را اهالی تئاتر میبینند، همه میگویند اهالی تئاتر با یکدیگر اتحاد ندارند در حالیکه این مشکل از هنرمندان تئاتر نیست، بلکه مدیرانِ فرهنگی ما انگار طوری این مسیر را ریلگذاری کردهاند تا تئاتریها مدام در تکاپو برای نیازهای حداقلیشان باشند، هیچ کس فکری به حال معاش هنرمندان نمیکند، سالنهای نمایشی ما حتی از ابتداییترین نیازها تهی است اهالی تئاتر خیلی همت وغیرت دارند که تاکنون دوام آوردهاند.
دستاوردهای کرونا برای تئاتر
جهانپا کرونا را بدترین دوره برای هنرمندان تئاتر میداند اما در این باره توضیح میدهد: هرچند کرونا آسیبای زیادی به ما زد اما درس بزرگی که به ما داد این بود که دیگر هیچگاه منتظر مقام بالادستی و کمکی از جانب مدیران و ارگانها نباشیم و متکی به خودمان باشیم و بحث اتحادیه یا انجمن صنفی را جدیتر بگیریم و از اختلافات بکاهیم و نکتهی مهم دیگر اینکه متوجه شدیم دیگر نمیتوان به تئاتر به عنوان یک «شغل» نگاه کرد. اگر کسی در این ایام بخواهد به تئاتر به عنوان یک شغل نگاه کند دل بزرگی دارد و کمی هم بیفکر است چراکه ما بعداز کرونا به تمام جوانانِ با استعدادی که میخواهند وارد تئاتر شوند، گوشزد میکنیم که ابتدا به فکر شغل اولی برای خود باشند زیرا تئاتر مدیوم کوچکی است و دستمزدهای آن با سینما قابل مقایسه نیست.
وی میافزاید: آوردهی دیگر کرونا برای اهالی تئاتر این بود که یادگرفتیم خودمان را به لحاظ نرمافزای هم قوی کنیم و از فضای مجازی بیشتر بهره ببریم، نسبت به تکنولوژی بیتفاوت نباشیم
تا پایان هفته آش نداریم!
گروه تبلیغات نمایش «آش آشتیکنان» برای اعلام تکمیل ظرفیت سالن، در فضای مجازی از جملهی «این آش تمام شد» یا «تا پایان هفته آش نداریم» استفاده میکند، وقتی با محمد جهانپا در این خصوص صحبت میکنم او جملهای از مارک تواین را نقل میکند و میگوید:«تئاتر کودک از بزرگترین ابداعات قرن بیستم است» من از اواخر دهه 90 به این نتیجه رسیدم که بهتر است چندسالی از حوزه تئاتر بزرگسال فاصله بگیرم و تلاش کنم تا آثار شاخصی را در حوزه تئاتر کودک و نوجوان که لازمهی آن رنگ، نور، شعر، لباس، موسیقی و.. است، تولید کنم.تهیه و تولید تئاتر کودک بسیار پر هزینه است اما این هزینه را تقبل کردم و امروز از نتیجهی کار و مسیری که طیکردهام رضایت قلبی دارم چرا که میبینم خانوادهها مارا پذیرفتهاندو به ما اعتماد کردهاند زیرا آثارمان همواره جزء تولیداتِ فاخر بودهاست، نتیجهی این اعتماد را هم میتوانید با مراجعه به سایت «گیشات» مشاهده کنید چراکه از چهار روز قبل از اجرا، تمام بلیتهای هفتهی جاریمان به فروش رفته است و برای خانوادههای خودمان هم در سالن جایی نداریم.
قرنطینهی طولانی گران تمام شد
این نویسنده و کارگردان با اشاره به مضمون «آش آشتیکنان» میگوید: این قرنطینهی طولانی برای بچهها گران تمام شد بنابراین نویسندهی اثر یعنی مهدی سیمریز تصمیم گرفتیم تا دست به تهیه و تولید این اثر بزنیم که به نوعی در یک لامکان و لازمان اتفاق میافتد و قصهای را روایت میکند که تمام خانوادههای ایرانی با آن درگیر هستند، یعنی قهر بین برادرها، عموها و.. که در این میان دو بچه تصمیم میگیرند اتفاقاتی را بین دوخانواده رقم بزنند که پر از رنگ و کمدی موقعیت است و لذا فضایی کاملا آشنا دارد، و البته تجربهی بصری جدیدی است که میزبان مخاطب 9 سال تا 90 سال است و در برشهایی از طراحی و کارگردانی این اثر هم ردپایی از نمایش ایرانی مشاهده میشود
امیراحسان امیرپور، بازیگر این اثر هم در خصوص محتوای این نمایش میگوید: من به عنوان بازیگر در وهلهی اول درگیر متن اثر هستم، متن «آش آشتیکنان» دو لایه دارد، یکی ظاهر آن که در تماشا کاملا مشهود است اما در خصوص لایهی باطن آن باید بدانیم که وقتی از موضع قدرتی صحبت میکنیم که دستِ دوگروه است، آسیبها و صدماتِ آن اقشارِ پایینتر را مورد هدف قرار میدهد این مسئله را در مقیاس بینالملل، عرصهی ملی، جامعه، خانواده، مدرسه و.. میتوان دید، در خانواده وقتی قدرت دست پدر،مادر یا یکی از این دو است، آسیب آن متوجه کودک میشود، پیام لایهی زیرین متن به زعمِ من این است تا ما متوجه باشیم که اگر روزی در هر مقیاسی قدرت دست ما افتاد تصمیماتِ ما چه تاثیراتی روی افرادِ زیردستمان میگذارد. مهدی سیمریز به ظرافت و شیوایی این پیام را در متن به مخاطب منتقل میکند.
او ادامه میدهد: وقتی من روی صحنه بازی میکنم، درواقع در حالِ اجرای اندیشهی نویسنده و کارگردان آن اثر هستم. به صورت کلی بازیگری در این شاخهی نمایشی بسیار سختتر از کارِ بزرگسال است چراکه در هرسنی باید خودت را به اندیشهی کودک و نوجوان نزدیک کنی تا برای او قابلباور باشی. نکتهی مهم دیگر در خصوص بازیگرانِ این نمایش این است که ما سه یا چهار نسلِ بازیگری را در این اثر میبینیم که اتفاق مبارکی است.