ممنوعیت چهل ساله نمایش ساز در سیما پایان مییابد؟
مریم اصغری
چندصد سالی از ساخت اولین ساز به دست بشر میگذرد و همواره در تمام این مدت موسيقي از آن جمله حوزههايي بوده که هميشه در مورد آن صحبت بوده و هست. امروزه نیز ابزارهاي موسيقایی و دايره موسيقي دانها و نوازندگان بسیار گسترده و موسیقی همچنان درگير سليقههاي مختلف است.
اما نکته جالب در کشور ما و در مدت 4 دهه و اندی که از انقلاب اسلامی ميگذرد، عدم نمایش آلات و ادوات موسیقایی در رسانه ملی است و راستش را هم بخواهید اینکه چه کسی مانع نشان دادن ساز در صدا و سیما است را کسی نمیداند. چراکه از همان سالهای نخستین انقلاب بود که نمایش آن در تلویزیون ممنوع شد؛ در حالی که حکمی شرعی نیز درباره آن داده نشده بود. البته بد نیست یادآور شویم که شبکه نمایش خانگی مدتی است که سنت شکنی کرده و در برخی برنامههای گفتگو محور خود، نگاهی به تیمهای گوشه نشین موسیقی روی سن دارد و هرازگاهی پیام بازرگانی وار آنها را نمایش میدهد!
اکنون اما موضوع این است که چرا اصلا کسی این زحمت را به خود نداده تا یک بار برای همیشه به این پرسش پاسخ دهد که: چرا نمایش ساز در صداوسیما ممنوع است؟ آیا ساز را وسیله لهوولعب میدانند؟ پس چرا موسیقی را پخش میکنند؟ مگر میشود ابزار یک چیز حرام باشد و خودِ آن حلال؟ منشا این پارادوکس عجیب و غریب کجاست؟
عدم نمایش گروه نوازنده و سازهایشان
هرچند که در دنياي امروز؛ موسيقي از آن خصلت انحصاري طرب انگيزی مخصوص مجالس لهو خارج شده و به صورت علمي، با قواعد و اصول مخصوص علم مطرح است و هم چنين گستردگي انواع و حالات آن، چه در زمينه علمي محض و چه در حوزه کاربردي، موضوع مخالفت با اصل آن را از حالت قديم خارج کرده، اما در این سالها همچنان موضوع نمایش آلات موسیقی مخالفانی را به همراه داشته است.
به عبارتی نمايش سازها در تلويزيون براي ايرانيان داخل کشور غير مجاز بوده، اما براي ايرانيان خارج از کشور مجاز؛ چرا که شبکههاي ايراني داخل کشور که براي ايرانيان مقيم خارج از کشور فعاليت ميکنند، سازها را به همراه گروه و اجراي زنده نشان ميدهد. اما اگر همين گروه بخواهند براي شبکه داخلي اجرا کنند، علاوه بر حذف سازها، اعضاي گروه نوازنده نيز بايد حذف شوند و فقط خواننده مقابل دوربين بنشيند و لب بزند و پلی بک اجرا کند! که البته در این خصوص نیز گلایهای به هیمن عده وارد است. چراکه تا زمانی که برخی حاضر شوند به صورت «پلی یک» برنامه اجرا کنند، صداوسیما هیچ خطری احساس نمیکند و هرطور که میخواهد با موسیقی ایران و موسیقیدان برخورد میکند؛ بیآنکه هزینهای پرداخت کند!
به فراموشی سپرده شدن موسیقی اصیل ایرانی
به عقیده صاحبنظران یکی دیگر از تبعات نشان ندادن ساز نیز «خواننده سالاری» است که ما امروز در عرصه موسیقی شاهد آن هستیم. مخاطبی که نه اسمی از آهنگساز میشنود و نه نامی از نوازندگان! و تنها خواننده را میبیند، حق دارد که تصور کند این تنها خواننده است که خالق یک قطعه موسیقایی است؛ در حالی که خواننده تنها یکی از عوامل به عنوان اجراکننده یک اثر هنری است.
همچنین به عقیده کارشناسان این حوزه اساسا موسیقی زمانی دچار مشکل میشود که کلام در کنارش قرار گیرد و آن کلام است که محتوا را هدفدار و جهتدار میکند، وگرنه موسیقی تجریدی و انتزاعی است و به عدد انسانهای کره زمین میتوان با شنیدن یک موسیقی تخیلهایی را پرورش داد. اما وقتی کلام روی موسیقی قرار بگیرد، پای برداشتها و مخالفتها هم به ماجرا باز میشود.
اکنون هم نتيجه تمامی این بحثها این شده است که امروز موسیقی بومی و اصیل ایرانی فراموش و موسیقی بدون هویت گسترش بسیار زیادی پیدا کرده است و هنرمندان بسیاری مجبور به عزلت نشینی شدهاند.
تلویزیون سلاح سرد را نشان میدهد و ساز را نه!
اعتراضات رسمی به عدم نمایش سازها به سال قبل بازمیگردد. به دورانی که خسرو آواز ایران از اولین معترضانِ به این امر بود. زنده یاد «محمدرضا شجریان» در سال 74 که اوضاع موسیقی در صداوسیما را جالب نمیدید، نامهای به ریاست سازمان (علی لاریجانی) نوشت و از پخش آثار غیرفاخر و موسیقیهای کافه لاله زاری انتقاد کرد و لازم دانست که تلویزیون برای پخش آثار موسیقی یک شورای نظارت حرفهای را مأمور کند.
در ادامه نیز در این سالها همواره هنرمندان بسیاری به این عدم نمایش آلات موسیقی واکنش نشان دادند. به طور نمونه همایون شجریان گفته بود «رسانه ملی که میتواند نقش بسیاری داشته باشد، ساز را نشان نمیدهد، ولی اگر نشان بدهد، موسیقی در این سرزمین دگرگون میشود». همچنین علیرضا قربانی هم به این نکته اشاره کرده بود که «تلویزیون سلاح سرد را نشان میدهد؛ آن هم نه به عنوان یک شیء قبيح، اما از نشان دادن ساز اکراه دارند. این بزرگترین توهین است»
شناخت موسیقی غربی به جای سازهای داخلی
کیوان ساکت، موسیقی دان و نوازنده برجسته ایرانی در عرصههای بین المللی هم در گفتگویی بیان کرده بود: «در حالی که رسانه ملی ما از نشان دادن ساز ابا دارد، صدها شبکه ماهوارهای در حال رواج موسیقی و سازهای خودشان هستند و از آنجا که هر چیزی که چشم بیند، دل آن را طلب میکند، مشاهده میکنیم که هم اکنون بسیاری از جوانانی که تار و سه تار را نمیشناسند، موسیقیهای غربی را به خوبی گوش میکنند و میشناسند.»
حمیدرضا نوربخش، مدیر عامل خانه موسیقی نیز به این مساله تاکید کرده بود که هیچ دلیل موجهی برای نشان ندادن تصویر ساز یا تصویر یک نوازنده به همراه نواختن سازش وجود ندارد. او گفت: «هیچ حکم فقهی در این باره نیست. 40 سال است که جوانان این سرزمین را از دیدن سازهای ملی و اصیل شان محروم کردهاند و همین باعث شد تا سازهای غربی در کشور رواج پیدا کند»
فتوای رهبر معظم انقلاب در این باره
در این خصوص اقتصاد آنلاین نوشت: «سالهاست بر مبنای سنتی که کسی نمیداند بنیانگذار آن چه کسی بوده، تصویر ساز در تلویزیون نشان داده نمیشود. به نظر میرسد چنین تصمیمی باید مبنای شرعی و فقهی داشته باشد. از این رو در استفتایی از مقام معظم رهبری پرسیدیم که فتوای معظمله درباره نشاندادن آلات موسیقی در تلویزیون چیست؟ متن فتوای رهبر معظم انقلاب در پاسخ به این استفتا به این شرح است: «آن دسته از آلات موسیقی که عرفا از آلات مشترک بوده و قابل استفاده برای موسیقی حلال میباشد، خرید و فروش و استفاده از آن به قصد منفعت حلال جایز است و تفاوتی هم بین تلویزیون و جاهای دیگر نیست»
آنچه از این فتوا برمیآید آن است که نه تنها نشاندادن سازی که صدای نواختهشدن آن پخش میشود جایز است بلکه حتی خرید و فروش آن از طریق آگهی در صداوسیما نیز اشکالی ندارد. »
در انتظار پاسخ مسئولین مربوطه هستیم
اکنون با پاسخ رهبر معظم انقلاب، مشخص میگردد که برخلاف نظری که به اذهان عمومی تعمیم داده شده است، نشان دادن یا ندادن ساز حاصل یک نگاه فقهی و یا حتی حاکمیتی نیست و صرفا شهامت مدیریتی میخواهد! بنابراین اگر ما چند مدیر مقتدر در عرصه هنر و فرهنگ داشتیم، تا الان موضوع نشان دادن تصویر ساز حل شده بود. از نظر فقهی هم ایرادی که به موسیقی وارد میشود، به واسطه نمایش ساز نیست، بلکه ممکن است تنها به واسطه نوع محتوا باشد.
کشور ما تنها کشور در جهان است که ساز را در تلویزیون آن نشان نمیدهند. این اتفاق شگفت انگیز است! اکنون اما خوب است مسئولان صداوسیما با خودشان فکر کنند که این اتفاق چه ثمراتی دارد؟ در حالی که امروزه همه به خصوص جوانان به مدد تکنولوژی و فضای جدید ارتباطی میتوانند به همه چیز دسترسی داشته باشند، چرا باید ساز از تلویزیون نشان داده نشود؟ اصلا این چه معنایی می تواند داشته باشد؟ جز اینکه موسیقی بومی ما به فراموشی سپرده شود؟ جز اینکه موسیقی غربی به روشهای در دسترس بودن ترویج پیدا کند؟
هرچند از آنجایی که محافظهکاری آفت مدیریت در ایران است، به ندرت میتوانید از مدیران کشورمان پاسخی صریح و روشن و حتی کتبی بگیرید. لبخند هست و از پیشنهادتان استقبال میکنند و میگویند چقدر عالی، اما به مرور پشت در اتاق و یا خط تلفنشان نگهتان میدارند! ما اما منتظر پاسخ از سوی مرکز موسیقی صدا و سیما هستیم تا بدانیم بعد از این استفتا، دیگر چه بهانهای برای نشان ندادن سازها در کشوری با این پیشنه تمدنی و فرهنگی دارند!