شوخی داریم باهم!؟
مهناز اصغری
کافیست صفحه اینستاگرام و توئیتر یا تعدادی از گروههای تلگرامی خود را باز تا در 10 خط یا چند پست آخر یک سوژه خنده پیدا کنید که خوراک اصلی آن یک خبر کاملا جدی بوده است و اگر شک دارید؛ همین الان این موضوع را امتحان کنید!
همین چند روز پیش بود که ترند استوریها و کپشنها و توئیتها، جوکهای مرتبط با حمله سایبری و سیلی خوردن استاندار و مشاوره داماد به پدرزن در شهرداری تهران شده بود. اصلا گویا خنده و شوخی با به چالش کشیدن جدیت حاکم بر فرهنگ و سیاست رسمی، قسمتی از هنر ما ایرانیان است و ظاهرا، هنر نزد ایرانیان است و بس! جوک ساختن با برگزاری کلاس آنلاین، واکسن، قیمت خودروهای داخلی، تورم، فرهنگ شهروندی، حقوق سیاسی و اجتماعی و الی آخر؛
حالا سوال اینجاست. اگر ما جزو کشورهای غمگین دنیائیم، پس چرا انقدر سرخوشیم و اگر اینقدر سرخوشیم، پس چرا در نمودار شادی، جزو ناشادترین هائیم؟
طنزها، پرلایکهای شبکه های اجتماعی
در این خصوص به گفتگو با یک جامعه شناس پرداختیم. وضیعی با اشاره به اینکه «در سالهای اخیر با گسترش شبکههای مجازی، امکان به سخره گرفتن تمام چیزهایی را که در خارج از این فضا صاحب ابهت و جایگاه هستند را فراهم آورده است» مطرح میکند: رو آوردن به طنز در شبکههای به این جهت است که فشارها و سختیهای زندگی و تلخیهای ناشی از برخی مسائل و تصمیمات را قابل تحملتر میکند و همانطور که مشخص است بخش قابل توجهی از پرمخاطبها و به اصطلاح پرلایکهای شبکههای اجتماعی هجوها و مطالبی است که جدیترین مسائل جامعه را دست مایه شوخی و خنده میکنند.
طنز نوعى خنده است. منتها خندهاى از سر دلسوزى! که جامعه را به اندیشیدن وادار کند. در حقیقت طنز نوعى تنبیه است
وی ادامه میدهد: ما در رابطه با فضای مجازی باید بدانیم که ما با یک دنیای بدون مرز، متکثر از انواع عقاید و با شاخصه دگرگونپذیری مدام و فقدان چارچوبهای قابل پیشینی روبهرو هستیم.
طنز؛ مُسکن لحظهای
این جامعه شناس با اشاره به اینکه «در این فضا طنزپردازان به واسطه به شوخی گرفتن قدرت و جدیت حاکم بر فضای رسمی جامعه، قدرت خود را بالا برده و به نوعی عقده گشایی میکنند» بیان میکند: فضای زنده و آزاد مجازی که ساختاریافتگی چندانی هم ندارد، با هرگونه ساختار منظم درتضاد است. چراکه در این محیط ساختارها بهراحتی میشکنند و از این منظر، کارناوالی تمامعیار برای بیان نظرات با هر شیوهای محسوب میگردد.
افراد نگران و ناشادِ جامعه به مجاز که میرسند گونهای دیگر رفتار میکنند؛ شوخی و خنده و استهزاء سایه خود را بر محدودیتها میگستراند و جامعه مجازی را درست مقابل جامعه واقعیمان شاد و دلچسب نشان میدهد
وی ادامه میدهد: از منظر عمومیتر نیز مردم برای اینکه مسائل و مشکلاتی که آنها را اذیت میکند، فراموش کنند با ساخت لطیفه به عادی سازی آن میپردازند. چراکه این روش مُسکنی لحظهای است که اگر نباشد افسردگی نمود چندبرابری در جامعه پیدا میکند.
کارناوالی تمام عیار برای مبارزه با فرهنگ عبوس
وضیعی با بیان اینکه «بداهه گویی و طنزهای کنونی بدین دلیل رواج پیدا کرده است تا مردم با نقد مشکلات جامعه به شیوه ای آسانتر خود را تخلیه کنند» میگوید: افراد نگران و ناشادِ جامعه به مجاز که میرسند گونهای دیگر رفتار میکنند؛ شوخی و خنده و استهزاء سایه خود را بر محدودیتها میگستراند و جامعه مجازی را درست مقابل جامعه واقعیمان شاد و دلچسب نشان میدهد. چراکه فضا برای مبارزه با فرهنگ عبوس و خشک رسمی فراهم است و انگار ما را به مبارزه میطلبد.
وی در پایان تاکید میکند: شادیهای مجازی را نمیتوان به پای شادی اجتماعیمان گذاشت و چنین برداشت کرد که ما ایرانیها افراد شادی هستیم که به راحتی با هرچیزی شوخی میکنیم. اما موضوع این است که جامعه ناشاد ما با خنده قدرت میطلبد و تحملش را در برابر سختیها و ناملایمتیها بالا میبرد.
طنز اجتماعىترین فعالیت روانى است. این نوع از ادب، همیشه محتاج وجود شخص ثالث است تا آن را درک کند، چون هیچ کس آن را براى خود به وجود نمىآورد. طنز باید معترض نیز باشد و فقط در صورتى به نتیجه مىرسد که با تمایلات مخالف تصادف کند
طنز باید معترض باشد!
فروید مىگوید: «طنز اجتماعىترین فعالیت روانى است. این نوع از ادب، همیشه محتاج وجود شخص ثالث است تا آن را درک کند، چون هیچ کس آن را براى خود به وجود نمىآورد. طنز باید معترض نیز باشد و فقط در صورتى به نتیجه مىرسد که با تمایلات مخالف تصادف کند.» در این خصوص نیز به سراغ یک طنزنویس میرویم که علی رقم اینکه مخاطبان زیادی دارد اما ظاهرا بسیار درون گراست. چراکه تمایلی به انتشار نامش نداشت.
او میگوید: انتشار محتوای طنز به نوعی که با اقبال عمومی مواجه شود اصلا کار آسانی نیست چراکه خنداندن مردم ایران به دلیل روحیه طنزپرداز عمومی ای که وجود دارد کار سختی است و آنها با هرچیزی نمیخندند.
این طنز نویس ادامه میدهد: شوخ طبعی زیرمجومعه طنزنویسی است که بداهه گویی و فکاهی را شامل میشود. طنز موفق نه باید مانند «هزل» رکیک و نه مانند «هجو» بی پرده و بی پروا باشد. درواقع طنز موفق به بیان انتقادات تلخ به گونهاى شیرین، کنایى و خندهآور، اما عفیف و منصفانه میپردازد.
خنده تلخی از سر دلسوزی!
وی با تاکید بر اینکه «ما به هر شوخی و استهزایی نمیتوانیم واژه طنزپردازی را نسبت دهیم» بیان میکند: طنزی که نیاز جامعه امروز ما است شیوه بیان انتقادی مسائل همراه با خنده و شوخی است. در این روش طنزنویس وظیفه دارد با محتواسازی صحیح هم مخاطب را سرگرم کند و هم الگویی از اعمال مورد نقد شخص یا اتفاق را نمایان سازد.
این طنزپرداز در پایان مطرح میکند: زبان طنز دو سویه از تندی و نیشداری همراه با شیرینی و گرمی است که مفاسد فرد و جامعه را به قصد اصلاح هدف گرفته و به آن میپردازد. باید گفت که در حقیقت، طنز نوعى خنده است. منتها خندهاى از سر دلسوزى! که جامعه را به اندیشیدن وادار کند. در حقیقت طنز نوعى تنبیه است.