آیت الله خامنه ای و دیپلماسی جنگ؛ جنگ نفتکشها
محسن پاک آیین
پیروزی های مهم و راهبردی رزمندگان اسلام بخصوص پس از عملیات کربلای پنج در سال ۱۳۶۶، موجب شد که صدام حسین جنگ را با حمله به کشتی های نفتکش به خلیج فارس بکشاند. هدف عراق از این اقدام، اعمال فشار به ایران برای پذیرش آتش بس و جلوگیری از صادرات نفت ایران بود. آمریکا و شوروی بهبهانه تأمین امنیت کشتیهای تجاری عراق و نفتکشهای آن ، در حمایت از صدام وارد خلیج فارس شدند. عراق در جنگ خلیج فارس با جنگندههایی همچون میراژ و سوپر استاندارد فرانسوی به نفتکشها و کشتیهای تجاری ایران حمله میکرد و جزیرههای نفتی خارک و سیری را مورد هدف قرار میداد.
آیت الله خامنه ای در آن مقطع در مصاحبه های متعدد از جمله با آقای تیم هادلین، خبرنگار تلویزیون آی.تی.دی لندن- ۴/۱۱/۱۳۶۶- بر عدم تاثیر ترفند جدید عراق در حمله به نفتکشها و مغایرت حضور ناوگانهای خارجی در خلیج فارس با برقراری صلح، تصریح کرده و عکس العمل قاطع ایران در مقابل تجاوز به خلیج فارس را قطعی دانستند:
« اعتقاد ما این است که برای ایجاد صلح در خلیج فارس حضور ناوگانها هیچ تأثیر حقیقی نمیتواند داشته باشد و در این مدت یک ساله که حملات از همه طرف افزایش پیدا کرده خود حضور ناوگانها بیشتر به ناامنی کمک کرده است. لذا حرف ما این است که راه ایجاد صلح و امنیت، برای یک منطقه بسیار حساس مثل خلیج فارس آوردن رزم ناو و ناوگان نظامی در منطقه نیست، بلکه راه این است که ریشه مشکل و ناامنی را جستجو و آن را برطرف کنیم. ».
آیت الله خامنه ای در مصاحبه با خبرنگار آلمانی مجله اشپیگل نیز بر ضرورت استفاده همه کشورها از تنگه هرمز تاکید کرده و گفتند:
« همان طور که ما همواره گفتیم، باز هم میگوییم که هیچ وقت تنها کشوری نخواهیم بود که از این تنگه نفت صادر نکند. آن روز که ما نتوانیم از تنگه هرمز نفت صادر کنیم، کشورهای دیگر هم نخواهند توانست از این تنگه نفت صادر کنند. مادامی که آنها به ما تعرض نکنند، ما به کشورهای خلیج فارس حمله نخواهیم کرد، همچنان که اگر عراق هم به ما تعرض نمیکرد ما به عراقیها حمله نمیکردیم. اما کشورهای خلیج فارس دوستان بالقوه ما هستند و همواره با تأکید به ما گفته اند که مایلند با ما دوست باشند، ما هم این مطلب را از آنها پذیرفته ایم».
در همین مقطع اتفاق تازه ای رخ داد و نفتکش کویتی «بریجیتون» که در محاصره چهار ناوشکن امریکایی در آبهای خلیجفارس در حال حرکت بود، با یک مین دریایی برخورد کرد و صدای انفجار آن، نشان از آغاز مرحله ای تازه در جنگ نفتکش ها بود. نیروهای امریکاییها که می بایست از کشتی کویتی محافظت می کردند، پس از این انفجار، مذبوحانه در پشت این کشتی سنگر گرفتند. مقامات پنتاگون اعتراف کردند که علیرغم وجود بیش از ۹ دیدهبان مستقر در عرشه ناوگان امریکایی، نتوانستند وجود مین را تشخیص دهند.
جمهوری اسلامی ایران با رد مسئولیت این اتفاق، از آن به عنوان «تیر غیب» یاد و آن را «نه انفجار نفتکش کویتی بلکه انفجار حیثیت امریکا» عنوان کرد. چنین ضربه ای برای حیثیت سیاسی و نظامی آمریکا جبران ناپذیر بود و عملاً ابتکار عمل در خلیج فارس را به دست ایران داد. مقابله مبتنی بر حداقل تسلیحات موجب شد. به دنبال این حادثه، شوروی از خلیج فارس خارج شد و ناوگان های آمریکا هم نتوانست امنیت نفتکشهای کویتی و عربستانی را تأمین کند. از این زمان بود که رویکرد هیئت های میانجی به برقراری آتش بس در خلیج فارس معطوف شد.
در این مقطع، برخی از کشورهای دوست سعی کردند برای خاتمه جنگ نفتکشها، بین ایران و عراق میانجیگری کنند. در این رابطه رابح بیطار، رئیس مجلس خلق الجزایر به عنوان فرستاده ویژه شاذلی بن جدید، وزیر نفت لیبی به عنوان فرستاده معمر قذافی، فاروقالشرع وزیر امور خارجه سوریه به نمایندگی از حافظ اسد، تاداشی کوراناری وزیر امور خارجه ژاپن به نمایندگی از نخست وزیر کشورش و یوسف بن علوی وزیر امور خارجه عمان به نمایندگی از سلطان قابوس به ایران آمده و با رئیس جمهور وقت ملاقات کردند.
آیت الله خامنه ای در این دیدارهای دیپلماتیک، مواضع اصولی خود به شرح زیر را بیان کردند.
– ما بر ضرورت آرام بودن این منطقه، وجود ارتباط سالم و بدون تشنج میان کشورهای آن و مخالفت با تحریکات خارجی تأکید داریم. نه مایلیم ژاندارم خلیج فارس باشیم و نه دیگری را به عنوان ژاندارم خلیج فارس می پذیریم. البته ادعا نمیکنیم که روابط خارجی کشورهای خلیج فارس را ما تعیین میکنیم اما اگر قرار باشد که در این منطقه منافع آمریکا تعیین کننده باشد، این موضوع برای ما و انقلاب ما پذیرفتن نیست.
– به عقیده ما کسانی که حداقل مایلند جنگ گسترش نیابد، باید این حرکت حکام عراق را محکوم میکردند و این مرحله جدید با محکومیت صدام، قاعدتاً متوقف می ماند. جناح استکبار یعنی همان کسانی که به نحوی در پی گسترش سلطۀ خود بر این منطقه هستند، بعثی ها را به روش های گوناگون در این قضیه تشویق کردند.
-عراق چون در این منطقه صدور نفت ندارد، ناامنی، مشکلی برای او به وجود نمیآورد، بنابراین زدن کشتی های ما را آغاز کرد. عربستان و کویت نه تنها عراق را منع نکردند بلکه آواکسهای عربستان را به کمک جنگنده های عراق آوردند. ایران که صادرکننده نفت است به امنیت خلیج فارس علاقه مند است ولی اگر بنا است که کویتی ها و سعودی ها بگویند که محل عبور کشتی های ایران امن نباشد ولی کمی آن طرفتر محل عبور نفتکش های سعودی و کویتی امن باشد، این تبعیض است و پذیرفتنی نیست.
– ما اصرار داریم که در این منطقه درگیری دریایی نه به شکل نظامی و نه به شکل زدن کشتی ها، هرگز وجود نداشته باشد. این به نفع هیچکس نیست جز به نفع صدام. نمی شود خلیج فارس را به دو قسمت تقسیم کنیم. قسمتی امن و قسمتی ناامن. قسمتی کشتی ها بیایند و بروند و صدام با کمک کویت و عربستان، کشتی های ما را بزنند و طرف دیگر امن باشد و کشتی های حامیان صدام، راحت و سالم بیایند و بروند. این نمی شود، ما به آنها گفتیم آتشبازی را در خلیج فارس تشویق نکنید وگرنه ما میتوانیم در آتشبازی شرکت کنیم.
– ما در برخورد با آمریکا در خلیج فارس و ایجاد درگیری پیشقدم نخواهیم شد اما در صورتی که آمریکا بخواهد در خلیج فارس آتش افروزی کند، یا بخواهد در این منطقه، مانور حقیقی نظامی و نمایش قدرت بدهد، ما با قاطعیت برخورد خواهیم کرد و باید تأکید کنیم که این اقدام، ضربه فوق العاده ای بر آمریکا خواهد بود. در بیرون راندن آمریکا از منطقه و جلوگیری از نفوذ آمریکا در خلیج فارس، شوروی هدفها و ایده های مشترکی با ما دارد، در این مورد هم میتواند با ما همکاری کند».
در آن مقطع، عراق خواهان گستردهتر شدن درگیری در خلیجفارس و بینالمللی شدن جنگ بود اما ایران تمایل داشت تا سرنوشت جنگ را در جبهه زمینی تعیین کند. آیت الله خامنه ای با هشیاری این موضوع را با هیات های میانجی مطرح کرده و آنان را نسبت به دسیسه صدام آگاه می ساختند. ایشان در این رابطه می گفتند: « مسائل خلیج فارس را باید از مسائل جنگ در خشکی جدا کرد. ما این مطلب که این دو قابل تفکیک نیست را رد میکنیم. این دو اصلاً باید از هم تفکیک شود، چون کشاندن جنگ به خلیج فارس، گامی در راه
بین المللی کردن آن است. توسعۀ جنگ خود به قدر ایجاد جنگ، جرم است. صدام هر دو جرم را انجام داده، جنگ را آغاز کرده و حالا هم توسعه میدهد. اگر دولتهای بزرگ، اولین جرم وی را تحمل نمیکردند، این دومین جرم تحقق نمی یافت. اکنون هم اگر این دومین جرم را که توسعه جنگ است، تحمل کنند، باز به مشکل و بحران های بزرگتری خواهند رسید.»
در ادامه جنگ نفتکشها، آمریکا روز دوشنبه ۳۰/۷/۱۳۶۶ همزمان با حضور آیتالله خامنهای در نیویورک به کشتی ” ایران اجر ” حمله کرد. در این درگیری ۴ نفر از کارکنان ارتش شهید و ۴ نفر دیگر زخمی و ۱۰ ملوان توسط نیروهای ناوچه آمریکایی دستگیر شدند. آیت الله خامنه ای با بیان خاطرات خود در در جمع دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی – ۲۲/۰۲/۱۳۸۲- میگویند:
«در نیویورک بودیم و هر کانال تلویزیونی را میگرفتیم، ماجرای کشتی “ایران اجر” و اقدام به مینگذاریاش در خلیجفارس، تمام فضای تبلیغاتی آمریکا و بلکه دنیا را پر کرده بود. این کار برای این بود که سخنرانی را تحتالشعاع قرار دهند.
آیت الله خامنه ای همچنین در چند مصاحبه با رسانه های خارجی و در بخشی از نطق خود در سازمان ملل متحد، اعلام کردند که «اینیک کشتی تجاری و موسوم به “ایران – اجر” بوده است و نه یک قایق تندر و جنگی، این آغازی است برای حوادثی که بیشک عواقب تلخ آن به خلیجفارس منحصر نخواهد ماند و مسئولیتهای همه پیشامدهای بعدی به عهده شروعکننده یعنی آمریکاست. آیا ادعاهای بیتابانه آمریکا برای صلح در خلیجفارس را باید باور کرد، یا این آتشافروزی عملی آشکار را؟ من صریحاً اعلام میکنم که آمریکا پاسخ این اقدام زشت را دریافت خواهد کرد.»
قاطعیت و شهامت ریاستجمهور ایران در تهدید و تحقیر آمریکا، درست در مقطعی به نمایش گذارده شد که حامیان صدام تصورمی کردند با اعمال فشار به ایران به اهداف خود خواهند رسید.
در ارتباط با این فراز از بیانات آیتالله خامنهای در مورد تجاوز آمریکا به کشتی باری ایران، هاوک وزیر امور خارجه انگلیس این اظهارات را سرتاسر تحقیر غرب توصیف کرد. جو کلارک وزیر امور خارجه کانادا نیز نطق رئیس جمهور ایران در سازمان ملل را “ویرانکننده ” خواند.