داستانهایی از واقعیتی تلخ
سینمای ایران در حوزه دفاع مقدس دست پری دارد و به حق در هر ژانر و از هر زاویهای به جنگ و تلخیهای آن پرداخته است؛ اما موضوع این است که واقعه هولناک بمباران شیمیایی سردشت را میتوان فجیعترین اتفاق 8سال جنگ تحمیلی دانست. بنابراین به عنوان یک مخاطب هم شاید بتوان از اینکه کارگردانهای کمی سراغ این فاجعه رفتهاند، گلایه کرد.
همانطور که در تاریخ هم ثبت شده است، بمباران شیمیایی سردشت در استان آذربایجان غربی در تابستان سال 1366 توسط رژیم بعثی عراق، به فاجعه کشته شدن تعداد زیادی از شهروندان غیرنظامی و مسموم شدن چند هزار نفر بر اثر استنشاق گازهای سمی منجر شد و بی شک این تراژدی تلخ را میتوان بارها در قاب تصویر به نمایش درآورد تا در حافظه تاریخ ماندگارتر شود. به غیر از فیلم «درخت گردو» که تازه ترین فیلم محمدحسین مهدویان است و این روزها اکران میشود، در طول این سالها تعداد محدود فیلم هایی ساخته شده است که به نحوی اشارهای به بمباران شیمیایی در زمان جنک و تبعات آن داشته که در این گزارش نگاهی به این آثار داریم؛
درخت گردو
«درخت گردو» جدیدترین و در عین حال سرراستترین و تلخترین روایتی است که از این واقعه در سینما به تصویر درآمده و این روزها در سینماها در حال اکران است. این فیلم به کارگردانی محمد حسین مهدویان است و در جشنواره دو سال قبل فجر رونمایی شد و محمدحسین مهدویان سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و پیمان معادی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را کسب و مینو شریفی بازیگر نقش مریم نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن گردید.
داستان فیلم «درخت گردو» در سه بازه زمانی سالها ۶۶، ۸۳ و ۹۵ روایت میشود و براساس داستان واقعی تلخ زندگی فردی رنج کشیده اهل کردستان، به نام قادر مولان پور است که خانواده اش درگیر فاجعه بمباران شیمیایی سردشت بودند.
پیمان معادی نقش فردی بهنام «قادر مولانپور» را روایت میکند که در خلال بمباران شیمیایی سردشت خانوادهاش دچار مشکلات شیمیایی میشوند. در سکانسهای آخر فیلم، «قادر» در جواب قاضی دادگاه لاهه که میپرسد: «چرا اینقدر امیدواری؟»، جواب میدهد: «اگر ما کردها امیدوار نبودیم خیلی زودتر از بین رفته بودیم.»
میم مثل مادر
«میم مثل مادر» رسول ملاقلیپور یکی از بهترین ساختههای این کارگردان فقید سینما و بهترین فیلمهای مرتبط با بمباران شیمیایی سردست است. در این فیلم مادر قصه با بازی گلشیفته فراهانی یک پرستار در سردشت است که در این واقعه آسیب میبیند و وقتی سالها بعد فرزندش به دنیا میآید دچار مشکلاتی است که به همان بمباران شیمیایی زمان جنگ ربط داده میشود.
در این فیلم که به عنوان نماینده ایران در هشتادمین دوره جوایز اسکار معرفی شده بود، بجز گلشیفته فراهانی، حسین یاری، جمشید هاشمپور، سحر دولتشاهی و علی شادمان هم بازی کرده بودند.
از کرخه تا راین
دیگر فیلمی که زندگی و سرنوشت جانبازان شیمیایی جنگ اشاره دارد، اثر ماندگار ابراهیم حاتمیکیا «از کرخه تا راین» است. در این فیلم که علی دهکردی بازیگر اصلی بود، صادق صفایی هم بازی میکرد که اواخر مرداد امسال براثر سکته قلبی درگذشت.
زنده یاد هما روستا دیگر بازیگر مطرح این فیلم بود که بخشی قابل توجهی از آن در آلمان ساخته شد و در زمان اکران هم مورد توجه قرار گرفت.
حکایت عاشقی
فیلم «حکایت عاشقی» ساخته احمد رمضانزاده که فیلمنامه آن به طور مشترک توسط مسعود جعفریجوزانی و احمد رمضانزاده نوشته شده، تجربه دیگری در سینمای ایران است که آن هم به فاجعه بمباران شیمیایی میپردازد منتها بمباران حلبچه که آن هم در سال 1366 رخ داد.
این فیلم درباره یک عکاس جنگ است که اولین نفر بعد از بمباران شیمیایی حلبچه به منطقه وارد شده و از آن عکاسی میکند. این عکاس طی این سفر با زنی آشنا میشود و ماجراهای عاشقانهای میان آنها اتفاق میافتد.
بهرام رادان، شیلان رحمانی، بهمن زرینپور، قطبالدین صادقی و شوان اتوف در کنار جمع دیگری از بازیگران کُرد بازیگران «حکایت عاشقی» هستند که برای فیلمبرداری به کردستان عراق نیز سفر کردند. این فیلم در جشنواره سیوسوم فجر رونمایی شد و داستان آن برگرفته از ماجرای یک عکاس به نام «احمد ناطقی» است. او از نخستین عکاسهایی بود که پس از بمباران حلبچه برای عکاسی در انجا حضور داشت.
و در انتها
درباره بمبارانهای شیمیایی زمان جنگ تحمیلی بویژه برای حلبچه فیلمهای دیگری حتی در حوزه کوتاه و مستند ساخته شده که در این گزارش کوتاه فقط به برخی از معروفترینها اشاره شد.
اما در میان فیلمهای سینمایی با موضوع واقعه سردشت چند سال قبل خبرهایی از بهرام توکلی هم منتشر شد که قرار بود فیلمی را درباره بمباران این منطقه بسازد و اگرچه نام چند بازیگر آن از جمله فاطمه معتمدآریا، صابر ابر و پانتهآ پناهیها در رسانهها پخش شد اما اطلاع دقیقی از سرانجام این فیلم که فیلمبرداریاش در مقطعی متوقف شد، منتشر نشده است.