1

پرسشی از استاد حکیمی: آیا به آرزویت رسیدی؟

مصطفی محقق داماد

در سوگ مرحوم استاد محمدرضا حکیمی که عاش سعیداً و مات سعیدا.

شنیدم که چون قوی زیبا بمیرد

فریبنده زاد و فریبا بمیرد

شب مرگ تنها نشیند به موجی

رود گوشه‌ای دور و تنها بمیرد

در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب

که خود در میان غزل‌ها بمیرد

چو روزی ز آغوش دریا برآمد

شبی هم در آغوش دریا بمیرد

تو دریای من بودی آغوش وا کن

که می‌خواهد این قوی زیبا بمیرد

حدود ۵۵ سال پیش نخستین بار مرحوم استاد حکیمی (رضوان‌الله‌تعالی علیه) در یکی از حجرات مدرسه‌ی نواب مشهد زیارت کردم. من که آن روز طلبه‌ای جوان بودم، خود را در مقابل مردی یافتم که جهان بنشسته در گوشه‌ای بود و از دامنش ادب و فضل سرازیر می‌شد. دستان خاکستری‌رنگی بر سر و نه قبا، بلکه پالتوی بلندی بر تن داشت. تسلطش بر ادبیات پارسی، ادبیات عرب، تاریخ، رجال و حدیث مرا خیره کرد. استاد حکیمی که اصالتا اهل اردکان یزد و بزرگ‌شده‌ی خراسان بود به زودی برای من به عنوان یک الگو و یک عالم عامل شناخته‌شد.

آثار قلمی حکیمی، نشان‌دهنده‌ی یک ذوق سلیم در نگارش پارسی و عربی است. استاد حکیمی هر چند رهبر فکری برای نظریه‌ی تفکیک شناخته‌ می‌شد ولی از نظر اخلاقی مایلم به یک نکته‌ای اشاره کنم، آنچه من شاهد آن بودم ادب و احترام بالایی بود که این بزرگوار به اربابان حکمت اسلامی می‌نهاد.

من مکرر به چشم خود دیده بودم که او در مقابل مرحوم استاد شهید مطهری (طاب ثراه) با کمال تواضع و احترام برخورد می‌کرد. به خاطر دارم روزی به من تلفن فرمودند مرحوم حکیمی و گفتند که شنیده‌ام برخی دوستان در نظر دارند که مجموعه‌ی مقالاتی در تکریم استاد مهدی حائری یزدی فراهم آورند، فرمودند من هم مایلم نسبت به این شخصیت بزرگ ادای وظیفه کنم. همه‌ی فضلا می‌دانند که استاد مهدی حائری یزدی، یک فیلسوف شناخته شده‌ بود ولی ایشان با کمال ادب و احترام مقاله‌ای بسیار محققانه‌ای نوشتند و برای من فرستادند تا در آن مجموعه منتشر شوند. مرحوم حکیمی آرمانش تحقق عدالت علوی بود. ولی مناسب است این شعر محیی‌الدین بن عربی را من در اینجا بخوانم.

وقتی به محیی‌الدین بن عربی خبر دادند که جنازه‌ی ابن رشد اندلسی حکیم معروف را به دروازه‌ی قُرطبه می‌آوردند محیی‌الدین با شاگردانش به استقبال جنازه آمد و درسش را تمام کرد و به اتفاق دوستان و شاگردانش به استقبال جنازه آمد، ایستاد.

مشاهده کرد که پیکر ابن رشد را بر تابوتی بر استری قرار داده‌ بودند و برای حفظ توازن بار برای اینکه بار بر روی استر متوازن قرار گیرد طرف دیگر را کتاب‌ها و تالیفات او  را نهاده‌اند. حیی‌الدین شروع کرد زیر لب این بیت را فی‌البداهه زمزمه کرد و گفت:

«هذالحکیم و هذه آثارهم یا لیت شعری هل اَتت اماله‌ »یعنی این که به طرف راست اشاره کرد و گفت این جنازه‌ی حکیم است و به طرف چپ اشاره کرد و گفت آن هم آثار قلمی و علمی اوست. ای کاش می‌دانستم که آیا او به آرزوها و آمالش رسید؟

ما جا دارد امروز خطاب به استادمان جناب حکیمی بگوییم ای استاد سال‌ها برای تحقق عدالت علوی قلم زدی، سخن‌ها گفتی، خون دل‌ها خوردی، فریادها زدی، آیا به آرزویت رسیدی؟

آیه‌ی قرآن مجید را تلاوت کنیم که از زبان حضرت عیسی می‌گوید: « وَ سَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا »

اما ما با خطاب به استاد حکیمی با الهام از قرآن مجید می‌گوییم: سلام بر تو روزی که زندگی می‌کردی و قلم می‌زدی و می‌نوشتی و امروز که از میان ما رفتی و سلام بر تو روزی که دو مرتبه در پیشگاه خدا مبعوث می‌شوی. عاش سعیداً و مات سعیدا. السلام علیکم و الرحمة الله و برکاته.

* رئیس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ایران