1

ما زنده‌ایم تا بنویسیم و بخوانید

مهنازاصغری

یک سال و نیم است که دنیا در وسط بحران دست و پا می‌زند و ما بیشتر. درست خواندید. ما بیشتر از دنیا در بحران دست و پا زدیم. دنیایی که سیاست و اقتصاد و فرهنگ نمی‌شناخت و تیترهای ما را هر روز غم زده تر از قبل می‌کرد.

حجم خبرهای تلخ و فوتی‌های روزانه و موج پس از موج کرونا در کنار معیشت و اقتصاد متزلزل نه تنها اجازه لبخند به ما نمی‌داد که دستمان هم به سمت تایپ نمی‌کشید و سنگینی قلم را بر دوشمان می‌گذاشت. سخت است که بخواهی واقعیت‌های ملموس جامعه را ببینی و بدون سیاه‌‌نمایی به دنبال چاره باشی. سخت است که در سرویس اقتصاد قلم بزنی و هربار فشار زندگی را بر قشری از جامعه بیشتر حس کنی. سخت است که مدام تیتر خبرهایت از درد کارگری و نان شب باشد. اما سختتر آن است که مقصر را بشناسی و تیغ سانسور بر گردنت باشد.

گاهی اوقات نوشتن غیرممکن می‌شود و از خودت و اقتصاد و معیشت و کار و همه چیز بیزار می‌شوی و به یک گوشه پناه می‌بری تا خودت را آرام کنی. خلاصه اینکه فرقی ندارد دهه ۷۰ باشد یا آبان ۹۸ یا موج پنجم کرونا در 1400، سهم ما روزنامه نگاران پیش از انتشار اخبار مثبت، وقایع تلخ است.

یک سال و نیم است که چشم انتظار تیترهای خوب هستیم و دریغ… هرچه نوشتیم ملغمه‌ای بوده از «گران شد، ممنوع شد، محدود شد، فیلتر شد، توقیف شد، سانسور شد، فوت شد، اختلاس شد و…» هر بار مرور همین چرخه!

اما تمام این تیترها یک طرف و درد معیشت یک طرف! اینکه در سال‌های اخیر کشور نتوانسته شاهد تحقق توسعه پايدار اقتصادي باشد، به دليل عدم ايجاد تغييرات ساختاري و کارکردي است که این روزها چشم انتظار آن بودیم! هرچند توسعه بر مبنای دانش اقتصاد است و دانش اقتصاد ما بر مبنای منفعت! در واقع نظام سرمايه‌داري در عصر حاضر بنا به دلايل متعدد سياسي و… توانسته استيلاي خود را بر جهان اظهار كند.

شرایط روزنامه‌داری نیز در یک و سال و نیم اخیر از این رو به آن رو شد و چه بسیار از هم صنفی‌های ما که چراغ تحریریه‌شان خاموش یا کم سو شده است! برای مائی که دستمان را بر زانو گرفته و بلند شدیم، گلایه زیاد است. از رانت و تحریم گرفته تا سانسور و تکذیب. این که در این وانفسی چطور هنوز زنده مانده‌ایم را مدیون آنها هستیم که هنوز به بوی کاغذ کاهی عادت دارند. نه دستمان به جایی بند است و نه پشتیبان مالی داریم. این روزها چشم امیدمان به انتشار اخباری است که شاید لبخند را به مردمانمان برگرداند. ما زنده‌ایم تا بنویسیم و بخوانید. هزار شماره را با شما همراه بودیم.