لبهایم تبخال میبندد، وقتی خوزستان تشنه است
غلامرضا بنی اسدی
من خوزستان نرفتهام،35 سالی میشود نرفتهام. درست بعد از پایان کربلای 5 اما نمک خورده این خاک پاکم و نماز خوانده این تربت مطهر. پس میتوانم خود را شهروند افتخاری این دیار بدانم و نسبت به آن غیرت بورزم. من 365 سال است که خوزستان نرفتهام اما این دلیل نمیشود که خبرهای خوزستان هم نیاید یا احوال مردمش را مثل خویشاوندان نزدیکم دنبال نکنم. با این همه، به تاکید میگویم، برای من خوزستان فقط یک قطعه از جغرافیای ایران نیست. با همه عظمتی که وجب به وجب خاک ایران دارد. من خوزستان را قطعهای از جغرافیای معرفتی کربلا هم میدانم. برای من خوزستان، بخشی از حرم شهیدان است، حائری که دعا در زیر سقف آسمانش به اجابت نزدیکتر است. این جا جایی است که وجب به وجبش، به خون پاک و طهارت آفرین شهیدان معطر است. ما روی خوزستان تعصب داریم چون آنان روی همه ایران غیرت دارند. همه می دانیم که وقتی دشمن آمد و ما خود را به خوزستان رساندیم، مردم این دیار، پیش از ما هزار زخم برداشته اما همچنان ایستاده بودند. جنگ که به پایان رسید ما به دیار خود برگشتیم اما خوزستانیها ماندند و هزار درد بی درمان. هزار گلوله عمل نکرده و هزار مین زیر خاک و هزار مشکل. ماندند اما توقع بود ما که برگشتیم، ایران پشتشان بماند خیلی بیش از آنچه تا کنون بوده است. انتظار معجزه نداریم و نمیگویم برایشان از آسمان برف و باران ببارید که این از اختیار همهمان بیرون است. نمیگویم آسمان را به زمین آورید که کاری است نشد اما این که توقع داشته باشیم در زمین تدبیر کنید و بر اساس عدالت به مسئله آب بپردازید، توقع زیادی نیست. این که بخواهند و بخواهیم که همین میزان برق موجود را درست مدیریت کنید تا همه به یک اندازه سهم ببرند، چیز فراتر از توقع و توان نیست. مردم هم فراتر از این را نمی خواهند. از حق خود هم میگذرند اگر ما قائل به حق و عامل به قسط باشیم. اگر ببینند که با همه توانمان در میدان ایم. کم ما را هم به برکت نگاه کرامند خود می پذیرند اگر چون سال منتهی به انتخابات، لباس مان خاک این دیار می گرفت. آن روز اگر نظارت میدانی و حضور عملیاتی فضیلت بود، قطعا امروز هم چنین است. حتی خیلی بیشتر از سال پار چه امروز شرایط سخت تر است و در شرایط سخت، انسان به یاور نیاز دارد. به یاری برخیزند آنان که دستی توانا دارند. دولت مستقر دست در دست دولت آینده برای مردم به خدمت برخیزند که کار درست این است. مردم هم ارزش کار درست را می دانند. خدا هم برکت می دهد به تدبیر های گره گشا. آری، به میدان بیایند که امروز مردم میدان، مردان میدان را به حضور می خوانند…..