لایحه علیه لایحه ؛ پیرامون طرح محدودسازی اینترنت
احسان شریعتی
در حالیکه دغدغهی بس واقعی مردم ایران (بویژه خوزستان) حل مشکلات بنیادی چهار عنصر اولیه، آب و هوا، خاک و آتش شده است، دلمشغولی بخشی از وکلای بخشی از مردم (در بزنگاه غیاب اکثریت رأیدهنده)، استقرار نظام نظارت و تنبیه بر فضای مجازی و محدودسازی اینترنت است!
سودای برقراری این نظام نظارتی-تنبیهی ظاهرا محدودسازی شفافیت اطلاعاتی است که البته خود هدفی مجازی و تخیلی است و به احتمال زیاد به همان سرنوشتی دچار خواهد شد که پارازیت و فیلترینگ و هک و کراک و..؛ و البته برای قشری از کارمندان تکنیسین که برای هر محدودسازی راه دور زدن تحریم را هم اختراع میکنند، اشتغالزایی میکند. و سرانجام محصول همهی این تمهیدات تکنوکراتیک شبه اخلاقی-عقیدتی اختلال در خطوط مخابراتی و خرد کردن اعصاب مردم و وهن مأموران اجرای این مقررات بوده است.
اشتباهی که هواداران و حامیان نظامهای استبدادی و سنخ توتالیتر میکنند این است که بزرگترین خطر انسداد گردش و تبادل آزاد اطلاعات و «سفیدنمایی» صوری اوضاع این است که ممکن است امر بر خود مسئولان هم مشتبه شود و بدین شیوهها دلخوش کنند که خبری نیست و «بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنویم»!
برای نمونه، میگویند به مائو تسه تنگ در سالهای آخر عمرش(پس از «انقلاب گنجشک»)چنان اطلاعات غلطی از روبراه بودن اوضاع میدادند که همین جهل خودخواسته و خودمقصر موجب سقوط اقتصادی و دگردیسی سیاسی نظام وی شد.
توصیهی علمی برای موکلانی که قصد پایداری در برابر خواستها و مطالبات مردم را دارند این است که از خود مخترعان اینترنت، در آغاز نیروی نظامی امریکا، بیآموزند که با اختراع این زیستجهان مجازی و شبکهی آزاد ارتباطی و تبادل اطلاعاتی نظام نظارتی سُلطه را نه از طرق قدیمی بگیر و ببند و بزن و بکش و..، یا حبس و حصر و حدّ و حلقآویز و سایر روشهای حلقوی، و خلاصه با به نمایش گذاردن زور بازو و ملاء و مترف و خدم و حشم و..، بلکه بهقول میشل فوکو بهشکل «نامرئی» انجام دهند، یعنی در فضای آزادی مطلق بازار داد و ستد اطلاعاتی و ارتباطی و فعالیت خودانگیختهی کاربران، تا به درجهای که کنترل از دست سازندگان شبکه هم بدر رود و حتی توسط دشمنان آن نظام هم به کار گرفته شود. پس «ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز، مست است و در حق او کس این گمان ندارد !»
ناسودمندی این طریقهای آزمودهشده هرچند تاکنون و بویژه در عصر حاضر بارها اثبات شده است اما اگر آقایان همچنان در برابر منطق علم و گذر زمان اصرار بر پایداری داشته باشند، باکی نیست زیرا تجربه نشان داده است که این نیز بگذرد و بهتعبیر شاعر: من جرّب المجرب حلّت به النّدامه.
تلخ بودن خبرهای اینچنینی نباید اذهان را از تمرکز بر روی مبرمترین نیازها و مطالبات جامعه منحرف سازد مگر آنکه نفس شبکهی اطلاعرسانی بالواقع آماج حمله قرار گیرد.
در اینصورت دفاع از آزادی رسانه و در رأس همه حق دسترسی آزاد به شبکهی جهانی اینترنت، در صدر مطالبات مردمی قرار خواهد گرفت و تبدیل به عنصر پنجم اولیه پس از هوا، آب، خاک، و آتش خواهد شد!