آنها که از دین برای رسیدن به تجدد ایران استفاده کردند
یک پژوهشگر تاریخ با اشاره به اینکه ملکمخان نخستین فردی است که تئوری ولایت فقیه به معنای رهبری سیاسی را ارائه میدهد، گفت: یوسفخان مستشارالدوله و میرزا ملکمخان نواندیشانی هستند که به سمت نوگرایی دینی حرکت کرده و از ظرفیتهای دینی برای رشد و تجدد ایران استفاده میکنند.
ایسنا نوشت: علی باغدار دلگشا با اشاره به دیدگاه و دگراندیشی ملکمخان ناظمالدوله، اظهار کرد: پس از یوسفخان مستشارالدوله، دگراندیشی از منظر تطبیق با شریعت، تجدد و اصلاحطلبی عبور کرده و به منظر انقلابیگری میرسد. در واقع ابتدا اصلاحات مطرح میشود که نماد این اصلاحات در رساله «یک کلمه» دیده میشود و بر اساس آن شریعت و تجدد با یکدیگر همخوان معرفی میشوند، اما در گام بعد مفهوم انقلاب به گونهای بیان میشود که اصلاحات را نتیجهبخش ندانسته و انقلابیگری را ثمربخش بیان میکند.
وی ادامه داد: میرزا ملکمخان ناظمالدوله از دگراندیشان دوره ناصری است و با اصول تجدد آشنایی داشته است. میرزا ملکمخان در اروپا اصول و امور سیاسی جدید مانند تفکیک قوا را مشاهده میکند و در رسالههای خود این رویدادها را بیان و یادآوری میکند. میرزا ملکمخان نخستین بار در رساله «نوم و یقضه،» به معنی «خواب و بیداری» انتقادهای سیاسی خود را بیان میکند. در رساله «شیخ و وزیرِ» وی، شیخ نماد فردی سنتگرا و وزیر نماد وزیر آشنا شده با مبانی سیاسی اروپا است که قصد دارد در ایران اصلاحات سیاسی ایجاد کند. همچنین در رساله «رفیق و وزیرِ» ملکمخان نیز وزیر نماد فردی عقبمانده و سنتی است و رفیق، نماد فرد تجددطلب، اصلاحطلب و آشنا با مدرنیته و مدنیت است.
استفاده ملکم خان از روش گفتوگو در رسالههای خود
باغدار دلگشا بیان کرد: میرزا ملکمخان در رسالههای خود روش گفتوگو را مورد استفاده قرار میدهد. به شکلی که میان انسانهای خیالی و واقعی با یکدیگر مکالمه برقرار میکند و در حقیقت چندین بار اصول مدنیت غرب را در رسالههای خود عنوان میکند. با این وجود نوشتهای که اندیشههای میرزا ملکمخان را تعریف میکند، روزنامه قانون است. روزنامه قانون مهمترین متنی است که اندیشههای سیاسی ملکمخان را تعریف میکند. به نظر میرسد بخشهای عمده روزنامه قانون توسط ملکمخان نوشته شده است. به شکلی که ملکمخان در شمارهای از این روزنامه، سرمقالهای با عنوان «نوزده نفر بودیم» مینویسد و در آن داستانی خیالی را ترسیم میکند.
به گفته این پژوهشگر تاریخ، اسامی نوزده نفری که او در این سرمقاله بیان میکند شامل افراد حقیقی و حقوقی میشود. ملکمخان این نوزده نفر را در سه بخش تقسیمبندی میکند. اولین بخش شامل کسانی است که مانند او در دستگاه حکومت ناصرالدین شاه بوده و اخراج شدهاند، دومین بخش افرادی که همچنان در دستگاه حکومت فعالیت دارند را در بر میگیرد و افرادی که خارج از دستگاه حکومت و مخالف قاطع شاه بودهاند، اعضاء بخش سوم را تشکیل میدادند.
باغدار دلگشا تصریح کرد: در متن «نوزده نفر بودیم» آمده است که روزی درخصوص ترقی و پیشرفت اروپا، بحثی شکل گرفته است و در این بحث افراد سعی داشتند در مورد این پرسش که آیا ایران با توجه به نظام سلطنتی خود عقبمانده تلقی میشود یا نه، به گفتوگو بپردازند. برخی افراد که اغلب در دستگاه حکومتی حضور دارند، معتقدند که ایران کشور عقبماندهای نیست، برخی دیگر باور دارند که ما عقبمانده هستیم. در ادامه افراد به این نتیجه میرسند که ایران عقبمانده است و سپس در خصوص جبران این عقبماندگی به گفتوگو میپردازند.
ملکم خان نخستین بار از «الله اکبر» در اندیشه سیاسی استفاده کرد
وی با بیان اینکه «ملکمخان اولین فردی است که در روزنامه قانون اصطلاحاتی را به کار میبرد که در ساختار سیاسی مورد توجه قرار میگیرد» توضیح داد: ارزش محوری این داستانها و روایات در این است که برای نخستین بار در اندیشه سیاسی ایران کلمه «الله اکبر» به کار میرود و لذا این کلمه را به شعاری سیاسی علیه دولت ناصری مبدل میسازد، در حالی که ناصرالدین شاه خود را «ظل الله» به معنای سایه خدا در زمین میداند.
این پژوهشگر تاریخ افزود: ملکمخان همچنین دوگانه «حزب الله» و «حزب الشیطان» را به کار میبرد. به تعبیری دیگر او ادعای ناصرالدین شاه مبنی بر رعایت مبانی اسلامی در کشور را دروغ تلقی میکند. علاوه بر اینها ملکمخان، اهمیت وجود حکومت اسلامی را بیان میکند. وی در این ساختار، تئوری و واژه «ولایت» را نیز بیان میکند. این واژه در گذشته نیز بسیار مورد استفاده قرار میگرفته و به معنای امری صوفیانه و متشرعانه شناخته میشده است، اما ملکمخان در روزنامه قانون واژگان «ولایت» و «ولایت عظمی» را بیان میکند. وی در تعریف ولایت اینگونه بیان میکند که با توجه به اینکه میرزای شیرازی، مجتهد زمانه بوده است، دارای ولایت عظمی بوده و باید علیه ناصرالدین شاه قیام کند و دیگران نیز باید به عنوان ولی از او پیروی کنند.
وی اظهار کرد: ملکمخان نخستین فردی است که تئوری ولایت فقیه به معنای رهبری سیاسی را از منظر سیاسی ارائه میدهد. ملا احمد نراقی، میرزای قمی و… نیز در خصوص ولیفقیه نظرات و تعاریفی بیان میکردهاند، به گونهای که واژه ولایت در ترکیب ولایت فقیه را در قالب و معنای عرفانی و صوفیانه به کار میبستند، اما ملکمخان با وجود اینکه اعتقادی به مبانی اسلامی نداشته است، نخستین دگراندیشی است که چنین تئوری را مطرح میکند.
به گفته وی، برخی از روشنفکران دینستیز و اسلامگریز مانند میرزا آقاخان کرمانی نیز چنین حربهای را مورد استفاده قرار میدهد، به طوری که میرزا آقاخان کرمانی پس از انتشار مقاله ملکمخان در روزنامه قانون، خطاب به میرزای شیرازی نامهای نوشته و بیان میکند که طبق گفته ملکمخان، شما ولی زمان هستید و ما برای قیام علیه ناصرالدین شاه همراه شما خواهیم بود.
باغدار دلگشا افزود: در حقیقت ملکمخان نخستین دگراندیش ایرانی است که تجدد را در قالب اسلام سیاسی و حکومتی بیان میکند و از علمای دین برای به دست گرفتن قدرت و رهبری سیاسی دعوت میکند تا از این طریق حزب الله را تشکیل داده و حزب الشیطان که حکومت ناصرالدین شاه است را از بین ببرند. ملکمخان در همه نوشتههایش، پایبندی به مرام اسلام را نشان میدهد و واژه مرام اسلام را در رسالههای خود بسیار مورد استفاده قرار میدهد، اما در نامهنگاریهای خود با میرزا آقاخان کرمانی، نشان میدهد که خیلی پایبند چنین مرامهایی نیست و در وصیتنامه خود نیز بیان میکند که مرا به شیوه مسلمانان دفن نکنید. از این رو به نظر میرسد او در عمل گرایشات اسلامی را مورد توجه قرار نمیداده است، همچنین هیچیک از علمای آن دوران نیز مراودهای با ملکمخان نداشتهاند.
وی ادامه داد: یوسفخان مستشارالدوله و میرزا ملکمخان نواندیشانی هستند که به سمت نوگرایی دینی حرکت کرده و از ظرفیتهای دینی برای رشد و تجدد ایران استفاده میکنند. میرزا ملکمخان نیز با وجود اینکه اعتقادی به مبانی اسلام نداشته، در خصوص اسلام سیاسی، لزوم انقلاب، ولی عظمی و… سخن میگفته است. به گونهای که تلاش میکرده است اسلام حزب الله و اسلام حزب الشیطان را مقابل یکدیگر قرار دهد و در جهت ابزار ظهور نوگرایی دینی در ایران و در قالب دین و تجدد و دین و سیاست تلاش میکرده است.