1

روزنامه، هویت ما جریده نگاران

مریم اصغری

اولین باری که برای تنظیم یک خبر کوتاه، قلم در دست گرفتم، از نوشتن می‌ترسیدم. جرات به زبان معیار روی کاغذ آوردن کلمات را نداشتم. نوشتن در صفحه روزنامه خیلی فرق داشت با کپشن اینستاگرام یا حرف‌های خودمانی دفترچه یادداشت. ذره‌بین آدمهایی که روزنامه را به عنوان مرجع و رفرنس دنبال می‌کنند، غالبا روی قاب روزنامه است و روزنامه هویت ما جریده نگاران.

حالا اما آن ترس‌ها تبدیل به نوعی اعتیاد شده است. ما جماعت (چرا و چگونه و کی و کجا) عادت به دغدغه و بی‌قراری داریم و دنبال کردن سوژه و پی پاسخ گشتن برایمان لذت‌بخش است. هرچند روزنامه‌نگاری در عصر اطلاعات، آن هم در جهان سوم، راه رفتن بر روی دیوار بلند و نازکی است که هر لحظه امکان سقوط و هبوط را بیشتر برایت محتمل می‌کند. چرا که جامعه امروز یک جامعه جهانی است که رسانه‌ها با ویژگی‌های خود هویت تمدن فرهنگی آینده را ترسیم می‌کنند و شکل می‌دهند.

همان فرهنگی که این روزها دستخوش تحول و تخریب و تحلیل قرار گرفته است. اگر در این میان، رسانه‌چی‌ها نیز از مسیر هدف خود که مقابله با هر تهاجم فرهنگی است، منحرف شوند، عده‌ای را با خود همراه کرده و به انحراف می‌کشند.

مطابق با عقیده برخی اندیشمندان، از زمان جنگ جهانی دوم پیشرفت انسانی ناامید کننده و حتی دلسرد کننده بوده است. دلیلی اصلی این موضوع نیز ناتوانی نهادهای توسعه در به حساب آوردن قدرت فرهنگ جهت تسریع و تسهیل توسعه بوده است. چراکه فرهنگ ریشه همه تفاوت‌هاست و در بعد ارزشی و نگرشی یک ملت را هدایت می‌کند.

هر چند اگر بخواهیم واقع‌بین باشیم، باید بپذیریم که فرهنگ و استدلال‌های آن به تنهایی کاری از پیش نمی‌برد. موضوع زیرساخت است. وقتی اقتصادی بیمار باشد، فرهنگ نیز دستخوش آن قرار می‌گیرد. به عبارتی نوعی وابستگی بینابینی میان فرهنگ و اقتصاد شکل گرفته است که کتمان نشدنی است. چراکه اقتصاد با مکانیسمی فیزیکی، تاثیر مستقیمی بر فرهنگ پذیری مردم دارد. در مقابل نیز اصول و ارزش‌هاي فرهنگي شكل‌دهنده اقتصاد هستند و عملاً اقتصاد را نمي‌توان مستقل از فرهنگ دانست.

هرچند نمي‌توان الگويي جامع و جهانشمول براي رفتار اقتصادي انسان در نظر گرفت. مگر اينكه تفاوت فرهنگي انسان‌ها را از اساس انكار نموده و دچار يكسان‌انگاري در متد زيست بشري شويم.

و اما در پایان می‌خواهم بگویم در قریب به چهار سال گذشته در صفحه فرهنگ و هنر روزنامه «صبح امروز» تمام تلاش ما بر این بوده که همواره هم در میان هنرمندان، مخاطب داشته باشیم و هم در جامعه فرهنگیان و نقطه اتصال این دو گروه فرای از وجهه هنر، اقتصاد بوده است. ما نیز هربار قلم در دست گرفتیم و چالش‌های آنان را با صدای بلند فریاد زدیم تا بلکه گره بسته‌ای باز شود و دلی خندان. جامعه امروز ما به لبخند بیش از هر چیزی نیاز دارد و نقطه گم شده این پازل دل‌خوش است.

تاکنون 999 شماره از سیاست و فرهنگ و اقتصاد و جامعه برایتان نوشتیم و این شماره آمدیم تا با شما جشن 1Kشدنمان را بگیریم و تنها حرفمان این است که بخوانیدمان تا زنده بمانیم…