کابوس بازگشت طالبان
امیر پسندهپور | دانش آموخته روابط دیپلماتیک
ایالات متحده قطعا نه تنها به نفع دموکراسی، مردم افغانستان و آزادی بلکه صرفا به جهت تامین منافع خود در این کشور حضور داشته و به محض تحصیل حاصل با کمترین تعهدی، امنیت و منطقه و کشورهای همسایه را به خطرانداخته است.
خطر ایجاد یک جنگ داخلی در افعانستان از مدتها قبل قابل پیش بینی بود. من در یادداشتی با عنوان «آیا افغانستان در آستانه یک جنگ تمام عیار است» که تیرماه ۹۸، دقیقا دوسال پیش در سایت خبرآنلاین منتشر کردم به احتمال وقوع جنگ تمام عیار داخلی اشاره کرده بودم. پیشروی طالبان و تصرف بخش عمده ای از خاک افغانستان این روزها بیش از پیش زنگ خطر بازگشت طالبان و استقرار دوباره یک حکومت تندرو و ستیزه جو را در افغانستان را به صدا دراورده است. اما واکاوی عرصه سیاسی از هم گسیخته افغانستان و همچنین احتمال سقوط پایتخت به دست طالبان ریشه در تفکرات دموکراتهای کاخ سفید دارد. چرا که اوباما در سالهای آخر حضور خود در کاخ سفید با این استدلال که حدف القاعده از پهنه خاک افغانستان اولویت ایالات متحده بوده و طالبان در درجه کمتری از اهمیت قرار دارد نسبت به خروج نیروهای نظامی ایالات متحده پافشاری می کرد و حالا امروز معاون وقت او که در مسند ریاست جمهوری ایالات متحده قرار گرفته است با خروج نیروهای نظامی ایالات متحده پایبندی خود را به این تفکر عملا اثبات کرده است. شایان ذکر است دونالد ترامپ هم تصمیم به خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان را داشت ولیکن به علت گزارش ژنرالهای ارتش آمریکا از وضعیت میدانی افغانستان از این امر منصرف شد و آن را به تاخیر انداخت.
چرا طالبان سریع پیشرفت؟
آنچه مسلم است هویت های سیاسی در افغانستان در تقسیم قدرت و نقش بازیگران موثر نیستند. بلکه هویت های قومی است که تصمیم گیرنده است و عاملیت دارد. برهمین اساس زلمای خلیل زاد نماینده ایالات متحده در مذاکرات صلح افغانستان با اصرار بر تقویت موضع پشتونها و همچنین امضای قرارداد با طالبان رسما هویت سیاسی این جریان سیاسی را تایید کرد و به این شبه گروه نظامی اعتماد به نفسی بخشید که آنها امروز و اکنون با تکیه بر این اعتماد به نفس و همچنین توانایی لجستیکی- نظامی خود در اشراف به ۶۰ درصد راههای مواصلاتی مهم افغانستان تصمیم به پیشروی نظامی و فتح شهر به شهر بگیرد. به همین دلیل در جنوب (قسمت های پشتون نشین) شاهد هیچ گونه مقاومت از سوی نیروهای مردمی نبودیم و حتی روشنفکران و نخبگان منطقه نیز هیچ اعلام موضعی نسبت به پیشروی طالبان نداشتند.
قطعا عدم همگرایی و همراهی با دولت مرکزی به علت احساس تبعیض قومی که پشتون ها به آن باور دارند از عوامل مهم همراهی با طالبان در اشغال سرزمین های جنوب افغانستان است. اما در نقطه مقابل در تخار و خواجه بهاءالدین (محل شهادت احمد شاه مسعود) که ساکنان آن تاجیک و فارسی زبانند، به تبعیت از سیاق مالوف مسعود و از آنجا که همه مردم در خانه هایشان مسلح به سلاح بودند با مقاومت جانانه، تهاجم طالبان را پس زدند و اجازه اشغال این سرزمین ها را به طالبان ندادند.
اشرف غنی این روزها با انتصاب بسم الله محمدی (از پیروان مکتب احمدشاه مسعود) به عنوان سرپرست وزارت دفاع، نسبت به تقویت نیروهای مردمی و ایجاد انگیزه برای آنها حرکت موثری انجام داده است. البته که تشکیل میلیشیاهای نظامی شاید امروز در دفع تهاجمات طالبان بسیار موثر عمل کند اما همین گروهها در آینده وحدت فرماندهی دولت مرکزی را تهدید خواهد کرد. اما سفر غیر مترقبه رئیس جمهور و عبدالله عبدالله رئیس اجرایی دولت افغانستان به آمریکا به دعوت بایدن، به جهت اتخاذ تدبیر و تصمیم برای برون رفت از بحران فعلی قدری به لحاظ ماهیتی با رفتار آمریکا در افغانستان در تضاد است. چرا که آنها با خروج نیروها و همه امکانات نظامی از پایگاه بکران به عنوان بزرگترین پایگاه ایالات متحده بستر را برای پیشروی نیروهای طالبان آماده کردند و بعید به نظر می رسد به جز حمایت هوایی از پایگاههای نظامی قطر، خلیج فارس و پاکستان، پیشنهاد بهتر و بیشتری داشته باشند. لذا اگر جمیع تدابیر و عملکردها در کوتاه مدت نتواند در دفع حملات و پیشروی طالبان موثر واقع شود شاید دور از ذهن نباشد که در کمتر از یکسال پایتخت (کابل) سقوط کند.
ایالات متحده قطعا نه تنها به نفع دموکراسی، مردم افغانستان و آزادی بلکه صرفا به جهت تامین منافع خود در این کشور حضور داشته و به محض تحصیل حاصل با کمترین تعهدی، امنیت و منطقه و کشورهای همسایه را به خطرانداخته است.