1

نگاه فن‌سالارانه، کمی و آماری اصلاح شود

محمد جواد استادی | کنشگر فرهنگی

شهر از آن‌گونه مفاهیمی است که در عین آن‌که ساده به نظر می‌رسد بسیار پیچیده و چند بعدی انگاشته گشته و در درازنای یک‌صد سال اخیر دچار دگرگونی‌هایی معنایی و کالبدی شده است. هم زمان با جهش در شتاب رشد فناوری و البته دگرگونی‌های پربسامد دانش انسانی نوع رویکرد نسبت به شهر و شیوه مواجهه با آن از سوی دست‌اندرکاران و سیاست مداران و گردانندگان امور جاری دست‌خوش دگرگونی‌هایی جدی قرارگرفته است.

در سپهر مطالعات و کاوش‌های اندیشه‌ای انسان (با هرگونه ایدئولوژی و نظرگاهی)، آنچه محور کانونی محسوب می‌شود بهبود بخشیدن به زیست انسان است. ولی انسان امروزین، انسان شهری است. انسانی که همه وجوه و مؤلفه‌های زندگی او به شهر پیوند خورده و درهم‌تنیده است. به‌گونه‌ای که امروز شهر بستر و زمینه‌ای است که منظومه پیچیده زندگی انسانی را در خود جای می‌دهد. توسعه شگرف ارتباطات و تحولات جامعه از تراز تنها جامعه‌شناختی به تراز مهم فرهنگی و دگردیسی پهنه شهرنشینی به شهروندی، شهر را از یک زیستگاه تنها فیزیکی برای سکنی دادن به تجمع جمعیتی انسان‌ها، به بستری برای شکل دادن به مؤلفه‌های زندگی شهری و بومی  در راستای بروز تجارب انباشت شده پیشاتمدنی تبدیل کرده است.

آشکار است که از این نگرگاه، ساده‌انگاری و نگاه حاشیه‌ای به شهر و مسائل آن آسیبی مستقیم به زیست انسانی و حرکت جامعه به سوی فرجام تمدنی خواهد زد. ازاین‌رو امروز در سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی کلان هر جامعه نقطه آغازین توجه به شهر است. این دگرگونی جایگاه شهر در زیست انسانی اهمیت مدیریت شهری و نقش آن در غایت سرنوشت جامعه انسانی را دوچندان می‌کند، به‌گونه‌ای که لازم است مدیریت شهری به عنوان یکی از ارکان بنیادین روندهای تصمیم‌گیری باشد. هرچند نیاز است میزان این اهمیت هم برای مردم و شهروندان و هم برای کسانی که در جایگاه مدیریت شهری قرار می‌گیرند روشن و آشکار باشد.

پس از دریافت درست از میزان ارزشمندی شهر بایسته است تا نوع رویکرد مدیریت شهری را از دیدگاه روشی جست‌وجو نماییم. با توجه به آنچه درباره پیچیدگی شهر و چندلایه‌ای بودن آن گفته شد و همچنین با توجه به حضور متغیرهای بسیار گوناگون و فراوان در پهنه زیست شهری، مدیران شهری چاره‌ای جز اتخاذ رویکردی مسئله محور (پروبلماتیک) و به‌تبع آن حرکت به سوی چندرشته ای و میان‌رشته‌ای بودن ندارند. یکی از مهم‌ترین کلیدهای موفقیت شهری حرکت به سوی مسئله محوری هدفمند و روشمنداست.

بر این بنیاد می‌توان این‌گونه گفت که کاربست‌های پژوهشی برجسته‌ترین رکن در پهنه شهر (چه قانون‌گذاری شهری چه مدیریت شهری) محسوب می‌شود. هرچند چنانچه اشاره شد این پژوهش‌ها باید از شکل تنها فرم گرایانه خارج شده و افق‌های گوناگون اندیشه را پوشش دهند.

همچنین با توجه به تغییر انسان از انسان اجتماعی به انسان فرهنگی نیاز است تا این پژوهش‌ها، افق‌های تمدنی و جنبه‌های زیست معنوی شهروندان به معنای کلان و جهان‌شمول آن را در نظر گیرند. بر این بنیاد یکی از برجسته‌ترین مسائل دقت و توجه به امر مهم «مداخله» است.

آشکار است که مدیریت شهری به‌عنوان دست‌اندرکار مستقیم بخش کالبدی زیست انسان امروزین چاره‌ای جز دگرگونی‌های متعدد کالبدی، کنترل رفتاری و به عبارت آسان‌تر دست بردن در فرایندهای معمول و مورد عادت واقع‌شده زیستی جامعه ندارد. در واقع این مداخلات در بسیاری از مواقع لازم هستند ولی نوع مواجهه با این مداخلات نتیجه و تأثیر نهایی را مشخص می‌سازد. به طور کلی دو گونه مداخله مستقیم و غیر مستقیم در شهر وجود دارد. مداخلات مستقیم عموماً در حوزه‌های شهرسازی و کالبدی رخ می‌دهد و مداخلات غیر مستقیم در حوزه قوانین شهری بروز می‌یابد. آنچه تفاوت مدیریت شهری موفق و کارساز در پرگاره تمدنی را با دیگر رویکردهای مدیریت شهری تعیین می‌کند توجه به تأثیرات فرهنگی گونه مداخله است. مدیریت شهری کامیاب مدیریتی خواهد بود که با اتخاذ رویکرد مسئله محور پیش‌بینی لازم را از نتایج مداخله‌های مستقیم و غیر مستقیم خویش داشته باشد و این نتایج را در برنامه‌ریزی‌های خویش و گزینش الگوهای برنامه‌ای و اجرایی لحاظ نماید.

به علاوه آن ‌که چنانچه اشاره شد شهر تبلور کالبدی و محسوس اندیشه‌ها، آرمان‌ها،‌ اسطوره‌ها، دانش‌ها، اعتقادات و به طور خلاصه هویت یک جامعه است. در چنین شرایطی که انسان رکن بنیادین زیست شهری انگاشته می‌شود مدیریت شهری جز در سایه حضور کُنشگر و پویای شهروندان و گسترش مشارکت ایشان پیروز نخواهد بود. ساده‌تر آن است که روند پیشرفت شهری و به‌تبع آن پیشرفت انسانی جز در سایه توسعه مدنیت و نقش‌آفرینی مردم ممکن نخواهد بود.

این مهم از طریق مدیریت شهری و در سایه اقدامات مهمی چون ایجاد ابزارهای مشارکت شهری، توانمندسازی شهروندان در بجای آوردن نقش‌های گوناگون و بسترسازی‌های لازم برای حضور مردم یا همان شهروندان دست‌یافتنی می‌شود.

آنچه اشاره شد تنها دیباچه‌ای بر اهمیت شهر و مهم‌ترین وظایف مدیریت شهری برای تحقق آرمان‌های کلان انسانی و تمدنی بود. آشکار است هر یک از این مفاهیم نیازمند گفت‌وگو و کنکاش بیشتر برای نزدیک شدن به زیست شهری متعالی خواهد بود. امید است ششمین شورای اسلامی شهر مشهد مقدس با اصلاح نگاه فن‌سالارانه و تنها کمی و آماری دوره پیش از خود، مسئله کیفیت زندگی را با اتخاذ رویکردهایی که بدان اشاره گردید مبنای برنامه­ریزی­های خویش قرار دهد.