تکریم مردم در مدرسه معرفتی رضوی
غلامرضا بنی اسدی
انسان، اشرف مخلوقات خداست. صاحب وجودی که در مسیر “عبودیت” می تواند به خلیفه الهی برسد. خداوند او را گرامی داشته است به صفت انسانی و هرگز جز تقوا، ممیزی بین آدم ها نیست. آنان که با غیریت سازی های جعلی انسان ها را طبقه بندی می کنند و عیار ها را به رنگ و نژاد و زبان و پندار، تنزل می دهند در حقیقت در برابر منطق الهی قرار دارند که در آیة هفتادم سورة مبارکة اسراء بدان تصریح شده است: “وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً؛ ما آدمیزادگان را گرامى داشتیم و آنها را در خشکى و دریا (بر مرکبهاى راهوار) حمل کردیم و از انواع روزی هاى پاکیزه به آنان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از موجوداتى که خلق کردهایم، برترى بخشیدیم”. این انسان را باید حرمت نهاد. باید حریمش را به عنوان یک واجب اخلاقی، پاس داشت. نگاه تحقیر آمیز، کلمات موهن، به هر عنوان و ذیل هر نگاه که اتفاق افتد در تعارض با کرامت خدادادی است. در گزارش کوتاه امّا بسیار گویایی در باره سیره امام هشتم، علیه السلام، هم می خوانیم: “عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَلْخٍ قَالَ: کُنْتُ مَعَ الرِّضَا (ع) فِی سَفَرِهِ إِلَى خُرَاسَانَ فَدَعَا یَوْماً بِمَائِدَةٍ لَهُ فَجَمَعَ عَلَیْهَا مَوَالِیَهُ مِنَ السُّودَانِ وَ غَیْرِهِمْ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لَوْ عَزَلْتَ لِهَؤُلَاءِ مَائِدَةً فَقَالَ مَهْ إِنَّ الرَّبَّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ وَ الْأُمَّ وَاحِدَةٌ وَ الْأَبَ وَاحِدٌ وَ الْجَزَاءَ بِالْأَعْمَالِ؛ با امام رضا (ع) در سفر به خراسان همراه بودم. روزی سفرهای طلبید و تمام خدمتکاران و غلامان را نزدش فراخواند. گفتم: فدایتان شوم، کاش برای اینان سفرهای جداگانه میانداختید! فرمود: دست بردار! خدای همة ما یکی است، پدر و مادر همه یکی است و پاداش نیز به اعمال است” (1) ایشان از همان افقی به انسان نگاه می کردند که حضرت خداوندگار طراحی فرمودند؛ کرامتِ انسان! ما امروز هم به این نگاه بسیار محتاجیم. فکر می کنم برای رفع نیاز های اجتماعی هم این رویکرد را “باید” در پیش گرفت. کسانی که مردم را دسته بندی و گروه بندی می کنند و تعامل خود را نه با “انسان” که با گروهی از انسان ها سامان می دهند و بسیاری را پشت دیوار فراموشی می گذارند، نمی توانند با سیره امام رضا خویشاوندی داشته باشند. ترجمه انسان که در ادبیات دینی و آیات و روایات، به فراوانی بسیاری ذکر شده است می شود “شهروند” در نظام های حکومتی. همه “شهروندان” را باید صاحب حق شمرد و برای احقاق حقوق شان کوشید حتی اگر هم اندیش و هم دسته و گروه ما نباشند. حکمرانی مومنانه از این سیره رضوی، درس عملی می گیرد تا همه را بر سفره منافع ملی بنشاند. بی آنکه به ناحق کسی را به پیش بخواند یا دیگری را براند. حکمرانی مومنانه، همه را با هم در پناه می گیرد و ظرفیت ها شان را هم شکوفا و به رسم و سنت رضوی رفتار می کند.
پینوشت:
1-کلینی، 1365، ج 8: 230 و مجلسی، 1403ق.، ج 49: 141