1

چشم به حاشیه شهر، حاشیه بدون چشم داشت

دکتر محمدرحیم رهنما | استاد دانشگاه فردوسی مشهد

حال وهوای انتخابات ریاست جمهوری وشوراهای شهر خرداد 1400 ،  دوباره چشمها و  ذهنها را به “قدرت بی قدرتان ” که سهمی 30درصدی از جمعیت شهرهایی مانند مشهد را دارند، دوخته است که شاید  ورق را به نفع گروهی و بر علیه گروه دیگر برگردانند. ‌
این روزها حاشیه نشینان‌ مهم‌شده اند، اعضای موجود شوراهای شهر و کاندیداها دائم از حاشیه نشینان حرف می زنند، از حاشیه شهر بازدید می کند، طرح افتتاح می کنند، از بزرگراه، پارک، پل ، زیر گذر، رو گذر و آنچه را که کالبدی است و به چشم‌ می‌آید و باعث اعتبار،غرور و بیانگر عملکرد مسئولان است، به رخ حاشیه نشینان می‌کشانند. دریغ از عکس العمل قابل قبولی از جانب حاشیه نشینان.

این نگاه به حاشیه و حاشیه نشینان ،بیانگر توجه به مسایل مناطق حاشیه و حاشیه نشینان است، که قاعده در اولویت چهارم مسایل مناطق حاشیه است.  اگر کل مسایل حاشیه نشینی وحاشیه نشینان را در چهار بخش اقتصادی ، اجتماعی ، کالبدی و زیست محیطی تقسیم کنیم ،هریک از این بخشها، سایل حاشیه نشینان را پوشش می دهد و بخشها باقی می ماند. اقدامات کالبدی که اولویت مسئولان و مدیریت شهری است ، بیش از مسایل مناطق حاشیه نشین را پوشش نمی دهد.  اینکه چرا چنین اقداماتی تاثیر انچنانی در تصمیم حاشیه نشینان ندارد که رق را به نفع چشم داشته ها به حاشیه تغییر دهد، دلایل متعددی دارد. که قصد است در این کوتاه نوشته به انها پرداخته شود.

بررسی های عمیق چند ساله اخیر در قالب تاسیس دفتر تسهیگری و توسعه محلی در یکی از محلات حاشیه نشین شهر مشهد (التیمور) با مشارکت دانشگاه فردوسی مشهد و وزارت کشور(استانداری خراسان رضوی ) و حضور تعدادی از پژوهشگران و فارغ التحصیلان و دانشجویان مقاطع مختلف دکتری ،  کارشناسی ارشد و اساتید دانشگاه در منطقه و سرشماری کامل از ساکنان محل ( 14877نفر، حددو 4100 خانوار ) در محدوده ای به وسعت 57هکتار با تراکم جمعیتی حدود 261 نفر در هکتار( بیش از 2.5 برابر  متوسط شهر مشهد )، نشان از شکاف عمیق بین انتظارات  و نیازهای حاشیه  نشینان و اقدامات مدیریت شهری دارد.  در محدوده مورد مطالعه از 3685 قطعه املاک ،  70 درصد قطعات تا 100 مترمربع وسعت دارند. 72%  درصد واحدها یک طبقه هستند ودر مجموع 83.3 درصد قطعات 2 طبقه میباشند. . 100 درصد املاک فاقد سند هستند و قولنامه ای می باشند و مالکیت کل منطقه وفقی است. کلیه واحدها فاقد پروانه و پایان کار ساختمانی هستند. در اکثر قریب به اتفاق منازل مسکونی بخشی از فاضلاب خانوارها به داخل کانهای داخل خیابانها سرازیر می شود. محله سرانه فضای سبز محلی و فاقد پارک محلی و ناحیه ای است.  از حداقل امکانات فرهنگی مانند کتابخانه عمومی و غیره برخوردار نیست. دارای حداقل سرانه آموزشی و بهداشتی است. در مجموع بررسی ها نشان می دهد که وضعیت سرانه کاربری اراضی در محدوده عملیاتی التیمور در وضعیت نامناسبی قرار دارد.

ویژگی های حاشیه شهر مشهد

گذشته از مسایل کالبدی ، 10 درصد سرپرستان خانوار ها خانم می باشند. آخرین مقطع تحصیلی43.7درصد جمعیت با سواد، مقطع ابتدایی است ، بیش از 260 نفر از افراد بازمانده از تحصیل  ( 15درصد لازم التعلیمها) از نعمت رفتن به آموزشگاها محروند ، و 55درصد آن‌ها توانایی پرداخت هزنیه های تحصیل را ندارند. بیش از 10درصدکودکان محله در سنین 7 تا 15 ساله جز لشگر کودکان کار محسوب می شوند، بیش از 70 درصد نیروکار کارگر ساختمانی و موقت می باشند.

چالش‌های حاشیه‌نشینان

حدود 45 درصد ساکنان  تحت پوشش بیمه ای نیستند. 150 نفر معلول جسمی در محله وجود دارد. بیش از 500 نفر افراد اسیب دیده در محله شناسایی شده اند . بیکاری،  فقر ، بزهکاری و اعتیاد، نزاع  وطلاق امان ساکنان محدوده را بریده است. گامهایی نیز برای احیای کالبدی محله در قالب شناسایی و معرفی ساکنان برای دریافت وام نوسازی وبهسازی مسکن صورت گرفته،  حدود 50 نفر به بنیاد مسکن و بانکها معرفی شده اند که از این تعداد فقط 2 توانسته اند مدارک بدون نقصی را ارایه و وامی دریافت نمایند. همچنین اقداماتی برای لکه گیری  و آسفالت معابر و نصب پلاک منازل و تبلوهای نامگذاری معابر و نصب سطل زباله در محدوده با همکاری دستگاههای مربوطه  با تلاش تسهیلگران و پی گیری طاقت فرسای انها و مشارکت مدیریت شهری انجام شده است.

اولویت بندی که از مشکلات محلی

در همین فاصله زمانی،  اولویت بندی که از مشکلات محلی با تشکیل  جلسات متعدد با مشارکت ساکنان محلی صورت گرفته،  اولویت‌های محله در 15 محور شناسایی  و به ترتیب رتبه بندی شده اند ، که مسایلی مانند بیکاری ، امنیت ، مشکلات حاد خانوادگی ، کمبود خدمات شهری در محله ، کمبود فضاهای گذران اوقات فرراغت به ویژه برای کودکان و نوجوانان و مواد مخدر (خرید فروش و اعتیاد ) در اولویت قرار گرفتنه اند.  همزمان اقدامات اجرایی نیز برای توانمند سازی ساکنان ، زنان سر پرست خانوار و گذران اوقات فراغت و آگاه سازی و حساس سازی ساکنان محلی در ابعاد مختلف حقوقی، بهداشتی و غیره انجام گرفته است. برگزاری بیش از 20 دوره مهارت آموزی با مشارکت سازمان فنی و حرفه ای با مشارکت بیش از 270 نفر از ساکنان محلی ، معرفی 50 نفر مهارت اموز به پشتیبان برای تامین تجهیزات راه اندازی گارکاه ، تشکیل نمایشگاه و فروشگاه صنایع دستی ، معرفی به نمایشگاههای سطح شهر ، برگزاری مسابقات ورزشی بین 18 تیم با مشارکت 180 نفر بازیکن و 28 بازی بین تیمها ، راه اندازی گارگاههای قالی بافی  و خیاطی و غیره با مشارکت خیرین و دهها اقدام دیگر از فعالیتهایی است  که مجال گفتن انها در انیجا نیست.

آنچه ساکنان حاشیه را تهدید می‌کند

در چنین شرایطی که بیکاری ، اشتغال ، امنیت ، مشکلات حاد خانوادگی ، کودکان وا مانده از تحصیل ، کوکان کارو فقر حیات زیستی ساکنان را بویژه در شرایط کرونای تهدید می کند و ساکنان  امید چندانی به حمایت دولتی به جز یارانه‌ای که به هر خانواده با میانگین حدود 4 نفر داده می‌شود،  ندارند، که بتوانند زنده بمانند.  بحث از تجمیع و نوسازی املاک، احداث پل و بزرگراه اثری بر زندگی حاشیه نشینان ندارد( گرچه کسی منکر انجام چنین فعالیت‌های در شهر نیست و نخواهد بود و در جای خودش ارزشمند است ). ولی با چنین رویکردی به حاشیه و حاشیه نشینان چشم داشتن ، دور از واقعیت است که بر مناطق حاشیه نشین حاکم است که  نشانی شناخت نه چندان عمیق از مسایل حاشیه نشینان و بیانگر غلبه فن گرایی بی منطق و بی توجی  به مسایل و مشکلات اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی چنین محلاتی است.

نگرش و درک از حاشیه چگونه است؟

چنین نگرشی نشانی از وجود تشکیلاتی عریض و طویل به نام  سازمان بازآفزینی و بروکرات (گرچه سازمانی تازه تاسیس و کم تجربه و با ضعف مدیریت بازآفرینی است)  در شهرداری‌ها است  و نگاه کالبدی بر فعالیت آن‌ها غلبه دارد.  همچنین نشان از درکی فنی و کالبدی از چنین محلاتی است. این جاست که بین اقدامات مدیریت شهری و تقاضاهای ساکنان تناسبی وجود ندارد و حاشیه نشینا ن تاثیر اقدامات صرفا فیزیکی را بر زندگی روز مره شان درک نمی کنند. در چنین شرایطی است که خیرین و کسانی که بنام مددکار اجتماعی و تسهیلگر اقتصادی با برگزاری یک دوره مهارت اموزی توانمندی جوانان جویای کار و زنان سرپرست خانوار را بالا می برند و با خواهش و تمنا دست به دامان خیرین می شوند که کارگاهی در این محدوده ها (بدون کمک مسئولین مدیریت شهری ) با هزار خواهش تمنا برپا می کنند که چرخ خیاطی را خیری اهدا کند ، کارگاه را خیری دیگر تعهد نمایده هزینه اجاره اش را بپردازد ، مهارت اموزی را موسسه دیگری انجام دهد و مواد اولیه را خیری دیگر و در نهایت می بینی که دار قالی در پارکینگ تاریکی برپا شده و شغلی و منبع درآمدی برای یک خانوار4 تا 5 نفره ایجاد کرده است و یا کارگاه خیاطی با همت تعدادی خیر بی نام نشان با هدایت و رهبری این جوانان مدد کار(تسهیلگر)  ایجاد شده است ، چنین اقداماتی است که  لذت و شعف و ذوق وشوق را در بین ساکنان و تسهیلگران ایجاد می کند و اعتماد متقابل را شعله ورتر می نماید. اینجاست که تاثیر عملکرد این مددکاران بر زندگی حاشیه نشینان را قابل حس می کند ، اینجاست که حاشیه نشین اعتمادش و امیدش به چنین اقداماتی فزوتر می شود. و معنی و مفهوم  اعتماد و راستی ودرستی و دوری از ریا و فریکاری را درک می کند. چون زنده ماندن و زندگی کردن برایش اولویت اول است(بقول مازلو در سلسله مراتب نیازها).

اولویت نیازهای حاشیه‌نشینان

اینکه پلی ساخته شود و بلواری کشیده شود ویا کوچه ای تعریض شود ویا املاکی تجمیع شود، کسی مخالفتی ندارد ، ولی زمانی که برآوردن حداقل نیازهای  اولیه مانند شغل و غذا برای زنده ماندن در اولویت است و مهارت آموزی وتوانمندی ساکنان به منظور بدست اوردن شغلی در بازار رقابتی به منظور براوردن نیازهای اولیه مطرح است ، اینجاست که نگاه کالبدی و تاثیر پارک که فضایی برای گذران اوقات فراغت است و جز نیازهای اولیه به قول مازلو به حساب نمی آید ، تاثیری بر نگرش و بینش و شرایط زندگی و زیست حاشیه نشینان نه اینکه ندارد ، بلکه اولویت اولیه آنها نخواهد بود. در چنین شرایطی است که حاشیه نشیان امیدی و چشم داشتی به اقدامات مسئولین نداشته و امیدشان به ناامیدی تبدیل می شود. امیدشان به حداقل یارانه ای است که ماهانه به حسابشان واریز می شود ، خدا می داند که اگر این یارانه به حساب انها وریز نشود ممکن است دچار سوء تغذیه های مضمنی  می شدند، در چنین شرایطی دم از تجمع وارایه وام برای نوسازی مسکن آب در هاونگ کوبیدن است (همانطوی که در ابتدا گفته شد ، با معرفی بیش از 50 از ساکنان محلی برای دریافت وام ، فقط برای  2 نفر شرایط دریافت وام  فراهم شده است.

الگوی مورد نیاز اعضای شورا برای کمک به حاشیه شهر

امید است کاندایدهای محترم و کسانی که به عنوان نمایندگان شهروندان و حاشیه نشینان وارد شورای شهر خواهند شد، رویکر فن گرایانه ، بروکراتیک اداری وکالبدی را کنار بگذارند و نوعی الگوی برنامه ریزی اجتماعی ـ اقتصادی و رویکرد زیست محیطی را پیشه کنند ، از تجربیات جهانی در راه اندازی مراکز توسعه محله ای (مانند مراکز توسعه محله ای در استرالیا برای مهاجران و تازواردان به شهرها ـ ملحه کیو در ملبورن ـ و یا تجربه سازمان ملل متحد در سایر کشورها از جمله در افغانستان برای مشارکت بی جا شدگان در مناطق حاشیه نشین شهرهایی مانند کابل و هرات و یا در قاهره مصر و یا داکا در بنگلادش   که چندان بی شباهت به شهرهای ما نیستند ، استفاده کنند) که مجموعه های چند هدفه و چند وظیفه ای برای ارتقاء توانمندی مهارتی و اجتماعی ـ اقتصادی و جامعه پذیری تازه واردان و حاشیه نشینان است، استفاده کنند. رویکرد کالبدی را به رویکر اجتماعی ـ اقتصادی ، زیست محیطی و کالبدی تغییر دهند. این تغییر رویکرد نیز ابتدا ، جز با تقویت و توانمندی نهادهای دست اندر کار حاشیه و از جمله سازمان باز آفرینی  شهرداریها به لحاظ دانش  و تجربه شهری متناسب با سکونتگاههای غیر رسمی امکان پذیر نخواهد بود. بهره گیری از توانایی های علمی مجامع تخصصی و دانشگاهی  و ضرروت ارتباط پویا با چنین مراکزی از دیگر مسایلی است که می تواند به پایش و بهبود فرایندها و رویکردها و اصلاح و تقویت انها کمک نماید. در چنین شرایطی است که زمینه بهره گیری از “قدرت بی قدرتان” برای حمایت  از توسعه محلی بیش از گذشته با مشارکت مدیریت شهری فراهم می شود و  حمایت “قدرت بی قدرتان” ، زمینه ساز تداوم و پایداری مدیریت شهری در راستای توسعه پایدار خواهد بود.