من،آن نیستم که تو میدانی
اعظم عباسپور
بر اساس تعریف مندرج در تبصره ماده یک قانون جامع حمایت از معلولان، مصوب در مجلس شورای اسلامی «معلول به افرادی اطلاق میگردد که به تشخیص کمیسیون پزشکی سازمان بهزیستی بر اثر ضایعه جسمی، ذهنی، روانی، اختلال مستمر و قابل توجهی در سلامت و کارایی عمومی وی ایجاد گردد، به طوری که موجب کاهش استقلال فرد در زمینههای اجتماعی و اقتصادی شود».
در اعلامیه سازمان بهداشت در تعریف از معلولیت این گونه آمده است: «معلولیت به معنی مانع و سد است و معلول فردی است که در اثر ضایعات ارثی، بیماری یا حوادث و یا کهولت سن قسمتی از امکانات بدنی و یا روانی خود را به طور دائم یا موقت از دست داده و از استقلال فردی او در آموختن یا کار کردن کاسته شده است»
به گزارش روزنامه «صبح امروز» مشکل او قوانین نوشته شدهای که اجرا نمیشوند با بیتوجهی سازمانهایی که اصلا او را نمیبینند، نیست، حتی مشکل او هزینههای بالای تامین وسایل کمک توانبخشی، چالههای خیابانها و کوچه بازارهای شهر، پلههای مکانهای عمومی… هم نیست. مشکل اصلی محمد جواد، علیرضا، مهتاب … نگاه توهینآمیز و تحقیرآمیز همراه با ترحم از سر دلسوزی و زندگی در جامعهای که حقوق معلولان را به رسمیت نمیشناسد، است.
رضا که دارای اختلال cp یا همان فلج مغزی است و البته یکی از افراد موفق در طراحیهای 3dsmax یا همان مدلسازی سه بعدی با نرمافزار است. با اشاره به اینکه بزرگنمایی و انگشتنمایی ناتوانی معلولان در کشور ما زیاد است و این قشر از جامعه بیشتر از دیگر جوامع مورد ترحم و دلسوزی قرار میگیرند در حالی که معلولیت واقعی ربطی به جسم و ظاهر ندارد. ما هر روز دهها نفر را میبینم که به لحاظ ظاهری سالم و شاداب هستند، اما از نظر انگیزه، اعتقادات، اندیشه… دارای معلولیت فکری بوده و طرد شده هستند.
علیرضا، 30 ساله است و با مشکل کمبینایی دست و پنجه نرم میکند. او امروز یکی از ماساژورهای حرفهای و موفق در مشهد است. علیرضا میگوید: «متاسفانه معلولان در زمینه اشتغالیابی مشکلات عدیدهای دارند؛ چراکه جامعه ما معلولان را نمیپذیرد و حقوق مالی و قانونی آنها را نادیده میگیرد. بخاطر هزینههای بالای درمانی اکثر آنها دچار مشکلات اقتصادی میشوند. البته من با شرکت در کارگاههای ماساژ که «موسسه امید فردای معلولان توس» برگزار میکرد همراه با 6 نفر از ناشنوایان آموزش دیدیم و با شرکت در آزمون فنی و حرفهای مدرک بینالمللی ماساژ را دریافت کردیم و الحمد لله الان مشغول به کار هستیم و درآمد عالی هم داریم».
محمد جواد 29 ساله هم که مسئول فروش و مسول دفتر یک موسسه است دارای معلولیت جسمی و حرکتی است. او معتقد است: «معلولیت؛ یعنی بر خلاف جهت آب شنا کردن یا اوج تلاش برای زنده ماندن که این خیلی انگیزه بالایی میخواهد». این صحبتها گوشهای از درد و دل بچههای موسسه امید فردای معلولان توس بود. البته در پایان این صحبتها شنیدن شرایط مهتاب از زبان دیگر بچهها بسیار امید بخش بود؛ چرا که مهتاب 18 ساله که کم توان ذهنی است با اشتغال در کارگاههای پارچهبافی و کسب درآمد ماهیانه 1 میلیون تومان علیرغم معلولیتی که دارد به همه نشان داده معلولیت نمیتواند، محدودیت محسوب شود.
درواقع فقط ذهن بیمار و نگاههای تحقیرآمیز برخی از افراد است که گاهی سد راه شکوفایی استعداد این قشر از اعضای جامعه میشود، اما باید «چشم دل را گشود و جور دیگر باید دید».
موسسهای که به معلولان پر و بال میدهد
موسسه امید فردای معلولان توس به دنبال پر و بال دادن معلولان در جامعه و شناساندن توانمندیهای آنها به خود، خانواده و جامعه میباشد. در این موسسه معلولان بی بضاعت حمایت میشوند، اما نه به قیمت راکد کردن و سوزاندن بال و پر پروازشان، بلکه هدف اصلی، اشتغال معلولان در کارگاههای اشتغالزایی موسسه است. درواقع حضور در این کارگاهها برای افزایش اعتماد به نفس آنها، حضورشان در جامعه و تقویت ارتباطات اجتماعی، تقویت کلیه مهارتهای کلامی، حرکتی، عاطفی و البته کسب درآمد است.
راهاندازی 9 کارگاه اشتغالزایی ویژه معلولان
فرشته ولیزاده مسئول این موسسه میگوید: این موسسه 9 کارگاه چرمدوزی، پارچهبافی، قلاببافی، عروسکدوزی، خیاطی، آشپزی، شیرینیپزی، معرق … دارد که البته چند کارگاه ما به دلیل شروع کرونا و شرایط خاص مددجویان این روزها فعالیت کمتری دارند. باید تاکید کنم که موسسه برای اشتغال مددجویان تاکنون عمکلرد موفقی داشته؛ چرا که در این مرکز ما با گداپروری مخالفیم و معتقدیم که بجای ماهی دادن به دست مددجویان باید ماهیگیری را به آنها یاد بدهیم و امید به زندگی را در وجودشان تقویت کنیم.
وی با بیان اینکه «هماهنگی جهت پرداخت هزینههای عملهای جراحی، تهیه دارو، توانبخشی، معاینات پزشکی، آزمایشگاه … جزئی از مهمترین خدمات ما است» میافزاید: البته خرید توالت فرنگی، کفشهای طبی مخصوص، ویلچر، واکر… را هم برای مددجویان به صورت ماهیانه انجام میدهیم.
ولیزاده تعداد مددجویان تحت پوشش را 210 نفر اعلام کرد وخدمات موسسه را پرداخت اجارهبها، رهن و پرداخت قبوض و تهیه پوشاک و بسته معیشتی برشمرد و ادامه داد: واگذاری واحدهای مسکونی به خانوادههای بیبضاعت و اشتغال معلولان در کارگاههای موسسه و تهیه دستگاههای پارچهبافی و مواد اولیه مثل نخ… برای مددجویان را هم بصورت دائمی پیگیری و انجام میدهیم.
وی با اشاره به شرکت توانمندیهای معلولان در نمایشگاههای سطح شهر میگوید: تاکنون توانمندیهای مددجویان در نمایشگاههای شهرداری مشهد، دانشگاه فرهنگیان، پدیده شاندیز، حسینیه رزمندگان و … به نمایش گذاشته شده است که فروش و استقبال خوبی از تولیدات دستی فرزندان داشته است.
بعضی از کشورها بسیاری از شرکتهای معتبر اسباببازی و سازنده عروسک، عروسکهایی دارای معلولیت تولید میکنند مثل عروسک روی ویلچر یا عصا به دست. درواقع در این کشورها از همان کودکی به کودکان یاد میدهند، ممکن است بچههایی وجود داشته باشند که نمیتوانند ببینند یا راه بروند و حرف بزنند. در حالی که رسانهها و سیستم آموزشی و خانوادهها هیچ گونه آموزشی در این زمینه به فرزندان که آیندهسازان کشور هستند، نمیدهند
اثر ساخت عروسکهایی که معلولیت دارند
مدیر عامل موسسه امید فردای معلولان توس با تاکید بر اینکه خدمات این موسسه حمایت همه جانبه از معلولان در تمامی گروهها اعم از معلولان حسی و حرکتی، جسمی، رفتاری است، ادامه میدهد: این خدمترسانی شامل خانوادههای آنها نیز میشود. تمام تلاش ما این است که دیدگاه افراد جامعه را نسبت به معلولان تغییر دهیم که در این زمینه اقدامات و فرهنگسازی آموزشوپرورش، رسانهها و خانوادهها بسیار تاثیرگذار است.
وی میگوید: در بعضی از کشورها بسیاری از شرکتهای معتبر اسباببازی و سازنده عروسک، عروسکهایی دارای معلولیت تولید میکنند مثل عروسک روی ویلچر یا عصا به دست. درواقع در این کشورها از همان کودکی به کودکان یاد میدهند، ممکن است بچههایی وجود داشته باشند که نمیتوانند ببینند یا راه بروند و حرف بزنند. در حالی که رسانهها و سیستم آموزشی و خانوادهها هیچ گونه آموزشی در این زمینه به فرزندان که آیندهسازان کشور هستند، نمیدهند.
به گفته ولیزاده، همیشه شاهد هستیم که خانوادهها فرزندان معلول خود را به عروسی و مهمانی نمیبرند و آنها را در خانه و اوج تنهایی پنهان میکنند و همراه خود نمیبرند یا لباسهای کهنه و نامناسب به تن آنها میکنند، در تلویزیون هم همیشه شاهد هستیم که در پایان سریالها شخصیت منفی همیشه روی ویلچر مینشیند یا به مراکز روحی و روانی فرستاده میشوند. این اصلا درست نیست. چرا ما تابو درست میکنیم و فرهنگسازی درستی در زمینه پذیرش معلولان در جامعه مثل دیگر افراد عادی نداریم. افراد جامعه باید از کودکی بیاموزند که حقوق معلولان را به رسمیت بشناسند.
به نظر میرسد با تغییر دیدگاههای حاکم بر مدیریت شهری و اصلاح نگرش نسبت به معلولان، به جای طراحی پارک ویژه یا منطقه مسکونی یا سرویس بهداشتی مخصوص معلولان، باید ابتدا شهری را طراحی کنیم که همه اقشار مثل معلولان، افراد سالم، سالمندان و جوانان همه در کنار هم بتوانند عادلانه و منصفانه از امکانات استفاده کنند و امکان دسترسی به تمامی تسهیلات و تجهیزات شهری را داشته باشند.
این امر محقق نمی شود مگر با تصویب قوانین و مقررات عادلانه و حمایتگرانه مسبوق به برنامهریزیها و مطالعات دقیق علمی و توجه آگاهانه به نیازها، خواستهها و از همه مهمتر، توجه به کرامت انسانی طیف معلول و ناتوان جامعه.