خشت به خشت بنای تئاتر را ساختیم
سارا ایزدخواه
پدر تئاتر مشهد لقب مردی است که اکثر هنرمندان تئاتر به شاگردی او افتخار میکنند. چراکه اخلاق پسندیده اخلاق پسندیده این مرد و دلبستگی همیشگیاش به تئاتر از وی چنانچهرهای دوستداشتنی ساخته است که همه هنرمندان قدیمی و جوان به شخصیت او احترام ویژهای میگذارند.
این چهره برجسته متولد سال 1315 است و در مسیر پر فراز و نشیب خود همواره به اعتلای تئاتر میاندیشیده است. او در سال١٣۵۵ به دانشکده اوتزتود HAVIE S. ETVDES مراجعه و طی جلسات متعدد و دفاع از سوابق تحصیلی و تجربی خود، موفق شد که تحقیقی را زیرنظر پروفسور«مک فرو» و بهمنظور دریافت مدرک دکترایش بهانجام رساند؛ اما بهدلیل شروع انقلاب اسلامی، دفاع از رساله دکترایش به تعویق افتاد. وی سرانجام طی مکاتبات زیادی که با این دانشکده انجام داد، موفق شد در اردیبهشت سال٧٩، رساله دکترایش را به تایید پروفسور «مک فرو»و پروفسور «ماسون» و پروفسور «کامیابی مسک» برساند.
تئاتر خراسان دیگر فردی شبیه او را نخواهد دید
بد نیست اشاره ای داشته باشیم دکتر لطفی سالهاست از گردونه اجرایی تئاتر دور شده است اما همچنان دلش برای این هنر میتپد و دلسوزیهایش تمامی ندارد. چراکه در هر جلسهای که باشد، امکان ندارد که سکوت کند و حرف دلش را درباره مظلومیت تئاتر نزند. مسلما هیچگاه تئاتر خراسان فردی شبیه او را دیگر به خود نخواهد دید؛ مردی که پدرانه سایهاش را بر سر صحنه گذاشته و همیشه پیشنهادهای سازنده او کارگشای تئاتر مشهد بوده است.
او در بیش از چهار دهه فعالیت گسترده تئاتریاش، مسئولیتهای بسیاری را برعهده داشتهاست که ازآنجمله میتوان به تاسیس مرکز آموزش تئاتر خراسان، تدریس تئاتر در دانشگاه فردوسی مشهد، ریاست در اداره فرهنگ و هنر گرگان و رشت، معاونت و سرپرست اداره کل فرهنگ و آموزش عالی، سرپرستی نمایش در جشنواره طوس، داوری در جشنوارههای مختلف و عضو شورای بازبینی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامیخراسان، اشاره کرد. در ادامه این نوشتار بخشی از گفتگوی کوتاه این هنرمند برجسته با روزنامه «صبح امروز» را میخوانید.
روزی که مرکز آموزش عالی راه اندازی شد
دکتر محمد علی لطفی میگوید: ترقی هنر در مشهد از دهه ۴۰ آغاز شد به طوری که در سال ۱۳۴۸ بود که توانستم مرکز آموزش عالی تئاتر را در این شهر تأسیس کنم. پیش از آن هیچ حمایت و انسجامی درباره تئاتر وجود نداشت. اداره فرهنگ به تازگی تأسیس شده بود و برای تئاتر بهای چندانی قائل نمیشدند. در این دوران گروههای دانشجویی و گروههای خاص هنری در عرصه تئاتر مشغول بودند. این گروهها به صورت خیرخواهانه فعالیت داشتند و درآمدشان را صرف سیلزدگان، نیازمندان و … میکردند.
وی با بیان اینکه «در آن دوران گروههای تئاتر فاقد انسجام لازم بودند، اما از روزی که مرکز آموزش عالی را راهاندازی کردم همه جذب این مرکز شدند» نطرح میکند: خوشبختانه در اواخر دهه ۴۰ مسیر هنر هموارتر شده بود، اما پس از انقلاب با افول در عرصه تئاتر روبهرو شدیم. هر چند افول هنر در این دوران امری طبیعی بود؛ چراکه زمان میبرد تا کارها سامان دهی شود. در سالهای بعد از انقلاب، حکومت پیبرد که تئاتر یکی از نیازهای جامعه محسوب میشود؛ یعنی اگر حکومت میخواست مردم با فرهنگ آشنا شده و ارتباطی فرهنگی با دیگر کشورها داشته باشند، بایستی به تئاتر بها میداد.
اتفاقات خوبی در حال رخ دادن است
پدر تئاتر خراسان میافزاید: در حال حاضر هم اتفاقات خوبی در این عرصه در حال رخ دادن است؛ چرا که سالنهای تئاتر به صورت خصوصی اداره میشوند و در هر شهر شاهد افزایش افراد تئاتر دوست هستیم. در دوران کرونا و محدودیتهای موجود هم عدهای تلاش دارند تا این هنر را زنده نگه دارند. درواقع با برگزاری کلاسهای آنلاین برای آموزش تلاش شده تا این هنر زنده بماند.
وی در پایان یادآور میشود: به یاد دارم قصد داشتم پایاننامهای که در دانشگاه نوشتم را در مشهد روی صحنه ببرم. در آن زمان تئاتر هیچ انسجامی نداشت درنتیجه دلهره داشتم که آیا کار من مورد استقبال مردم قرار میگیرد یا نه. خوشبختانه دوستان تئاتری خیلی همکاری کردند و کار به قدری خوب بود که تا یک هفته روی صحنه اجرا میشد. آقای ارجمند هم تصمیم گرفت که این نمایشنامه را با دیدگاهی متفاوت و با کارگردانی خودش روی صحنه ببرد که خوشبختانه خیلی هم مورد استقبال واقع شد. این اتفاق بهترین خاطرهام در عرصه تئاتر در مشهد بود.