علاقه کارگردانان به نویسندگی؛ عامل بی محتوایی سریالها
عاطفه خوافیان
کمبود سریالهای جذاب در تلویزیون، بخشی از جامعه علاقهمند به قصهگویی را بهسمت شبکه نمایشخانگی کشانده و این به این معناست که بسیاری از آثار تلویزیونی در سالهای اخیر، فاقد جذابیت لازم در بخش قصه و داستان و فیلمنامه بوده که باعث نارضایتی مخاطبان از رسانه ملی شده است.
سالهای متمادی است که منتقدان و کارشناسان سینما و تلویزیون نسبت به ضعف فیلمنامه نویسی در آثار سینمایی و تلویزیونی، هشدار داده و به ابراز گلایهمندی میپردازند.
با این حال گویا، قرارنیست تحولی در این بخش رخ بدهد.
در رسانه ملی به خصوص که بنابر اقتضای خود، مخاطبان انبوه تری هم دارد، نیاز است که به مساله سناریو اهمیت لازم داده شود و داستانهایی برآمده از زندگی واقعی مردم با در نظر گرفتن تعلیقها و جذابیتهای دراماتیک مورد توجه باشد.
پر کردن آنتن به هر قیمتی
متاسفانه وضعیت کنونی به نحوی است که بخش عمدهای از مخاطبان احساس میکنند صرف پُرکردن آنتن تلویزیون برای مدیران این رسانه کافی است و حال آن که در دنیای کنونی و در رقابت با شبکههای ماهوارهای، شبکههای اجتماعی و به خصوص شبکه نمایش خانگی، ضرورت دارد که سریالها و برنامههای باکیفیت و جذاب و در عین حال دارای محتوای مناسب بر اساس شاخصههای سبک زندگی ایرانی و اسلامی تولید و پخش شود.
به تعبیر یکی از منتقدان سینما و تلویزیون، گویا سریال سازی و پرکردن آنتن شبکههای سیما بیشتر با هدف تأمین گزارش کاری مدیران و ارایه به مسئولان بالادستی صورت می گیرد و گرنه چنانچه اتاق فکر واقعی در این زمینه وجود داشته باشد و از خروجی های آن بهره لازم بُرده شود، به وضوح مشخص می گردد که ایراد کار کجاست و برای اصلاح آن باید چه کرد.
از سوی دیگر بارها گفته شده که کمبود بودجه و اعتبارات تلویزیون مانع از انجام وظایف حداکثری این رسانه میشود اما از آن سو باید برای این مشکل نیز راه چارهای اندیشیده شود نه این که سراغ آسانترین راه یعنی کاستن از کیفیت آثار نمایشی رفت.
کارگردان و تهیه کننده محق دخالت در فیلمنامه نیست
در ادامه برای یافتن علت این کمبودها به سراغ یک فیلمنامه نویس و کارگردان ایرانی رفته و با او گفتگو کرده که در ادامه به شرح ان میپردازیم:
یک نویسنده، کارگردان رماننویس ایرانی میگوید: ما همیشه دچار این سوتفاهم هستیم که هر دهه حال ما نسبت به قبل نزول پیدا میکند.
به گزارش صبح امروز، سعید تشکری در مصاحبه با خبرنگار این رسانه میافزاید: ضعف در فیلمنامهنویسی از زمانی ایجاد شد که تهیه کننده و کارگردان خود را مجاز و محق دخالت در فیلمنامه دانسته و بنا به تفکرات خود، فیلمنامه را تغییر دادند.
وی اظهار میکند: فیلمنامه نویسانی که به کار در صداوسیما اقبال نشان داده عملا امکان کار ندارند چرا که این جعبه جادویی، تهیه کننده محور بوده بدین معنا که فیلمنامه در اختیار تهیهکننده مورد نظر فرار گرفته است.
تشکری بیان میکند: فیلمنامههایی که بیش از ۱۰ قسمت انها نگاشته شده به شورای تولید ارجاع داده نشده و خوانده نمیشود و از قسمت دهم به بعد بیشتر دیالوگها بداهه محور است که مثال بارز آن سریال بوتیمار که در حال پخش از است، میباشد.
وی ادامه میدهد: شخصیت فیلمنامه نویس از ساخت برنامههای تلویزیونی حذف شده؛ چرا که کارگردانان علاقه وافری دارند که در کنار کارگردانی کار نویسندگی را نیز داشته باشند.
میرزابنویسان کارگردانان
این مدرس ادبیات نمایشی و داستاننویسی ابراز میکند: در واقع فیلمنامه نویسانی که در حال حاضر در صدا و سیما مشغول فعالیت هستند میرزانویسان کارگردانان بوده و دستورات’ ارزان بودن فیلمنامه، تعداد لوکیشنها کم و بازیگران زیادی نیز نیاز نداشته باشد’ انها به روی کاغذ شرح میدهند.
وی تبیین میکند: زمانی که شخصیت مستقل فیلمنامه نویسی از کاراکترهای فیلمسازی حذف شده و فیلمنامه نویسی وجود ندارد.
تشکری میگوید: این بیماری که به جان تولیدات صداوسیما افتاده و در نتیجه ان حذف فیلمنامه نویسان بوده و در نهایت هر آنجا که گلایهای از کیفیت تولیدات شده نبود فیلمنامهنویسان را علت اصلی عدم کیفیت دانسته درصورتی که این اتفاق نتیجه خواست انها به حذف فیلمنامه نویسان بوده است.
وی اذعان میکند: ورود و ماندن در این جعبه جادویی آرزوی تمام فارغالتحصیلان رشته نویسندگی و فیلمنامه نویسی است؛ آرزویی که هرگز محقق نمیشود چرا که این ورودی یک صف طولانی و عظیمی دارد و پس از ورود بخاطر عدم پایداری در این سازمان عجله دارند که کارهای بیشتری ارائه دهند و در نتیجه کیفیت را فدای کمیت میکنند.
تشکری توضیح میدهد: اگر نویسندگان به هر دلیلی با تهیه کننده دچار مشکل شده از تلویزیون حذف شده و دیگر امکان فعالیت را ندارند.
وی حادثه وحشتناکی که در برنامه رامبد جوان رخ داد را اینگونه شرح میدهد: این برنامه یک اتفاق وحشتناک بشری بود و به عنوان نویسندهای که هرگز و به هیچ وجه این مجری برنامه و دیگر افرادی که در شوآپهای تلویزیونی فعالیت میکنند را جدی نگرفتم.
تشکری ابراز میکند: متاسفانه باشگاههای فوتبال ما با فرهنگ و کتابخوانی قهر بوده و کمبود نویسنده در این باشگاهها به صورت واضح مشاهده شده و این افراد به هیچوجه دارای جایگاهی نیستند که در خصوص نوشتن و نویسندگی حتی صحبت کنند.
داستان مقدم بر هر ژانر و سانس
در ادامه به سراغ علی براتی نویسنده و روزنامهنگار اسبق مشهدی رفته و با او نیز در این خصوص به بحث نشستهایم:
کارگردان، نویسنده و بازیگر سینما و تلویزیون میگوید: داستان مقدم بر تمام سانسها و ژانرها دانسته و علت اصلی فقیر شدن سینما در حوزه فیلمنامه نویسی همین داستان نویس نبودن فیلمنامه نویسان است.
علی براتی میافزاید: سعید سهیلی که اکنون یکی از فیلمنامه نویسان قهار و موفق ما نامبرده شده از داستاننویسی کار خود را آغاز کرده و اکنون فیلمنامه نویس است.
وی بیان میکند: به نظر من فیلمنامه نویسانی که در یک رشته خاص هنری متخصص باشند در نوشتن فیلمنامه نیز موفقتر عملمیکنند.
کارهای ادبی سینما موفقتر هستند
براتی توضیح میدهد: اکثر کارهای سینمایی که به سراغ ادبیات رفته موفق بوده و فیلمهایی که بر اساس رمانها و داستانها بازنمایی شده موفقتر عمل کرده است.
وی اذعان میکند: مدیران صداو سیما که اغلب مومن بوده اما هیچ تخصصی در این امور نداشته و همین عدم تخصص موجب شده که بخاطر پر کردن انتن هر فیلمنامه ضعیفی را مورد قبول قرار داده و به ان بپردازند.
تولید بر اساس نیازهای جامعه
براتی میافزاید: دلیل اقبال مردم از سینما این است که فیلمنامه نویسان نیازهای روز جامعه رو مورد بررسی و پردازش قرار داده و بر این اساس به تولیدات سینمایی میپردازند.
وی بیان میکند: زمانی که نیازهای روز جامعه در فیلمها لحاظ شوند فیلمنامه ضعیف کمتر به چشم امده و بیشتر از دیگر کارها مورد استقبال مخاطب قرار میگیرند.
براتی در خصوص عدم اقبال مردم از جعبه جادویی نیز توضیح داد: مدیران جدیدی که وارد این عرصه و سازمان شده باید از تجربه مدیران قبلی استفاده کنند تا بهبود کارها حاصل شده و گرنه مردم بیش از پیش با صداو سیما قهر کرده و به سمت شبکههای ماهوارهای و فضای مجازی سوق داده میشوند.
وی ادامه میدهد: برای انکه مانع از ان شویم مردم انچه که نباید را ببینند باید کیفیت کارهای خود را بهبود و ارتقا ببخشیم.