1

زندگی را باید به زانو درآورد

در کارنامه گروه کودک صداوسيما، فيلم‌ها و مجموعه‌های زيادی هست که هرکدام برای دوره‌ای مخاطب داشته‌اند و نام‌شان سر زبان‌ها افتاده است. اما کودکان نسل قبل و پدر و مادرهای امروز، خاطرات کودکی‌شان را با شخصيت‌هايی پيوند زده‌اند که خالقشان زنی بود که در فضای خشن دهه شصت، می‌دانست چگونه با کودکان صحبت کند. نسلی که اواخر دهه ۵۰ و اوايل دهه شصت هجری شمسی به دنيا آمده، با نام «مرضيه برومند» بسيار مانوس است.

در آن سال‌ها که توليد برنامه‌های گروه کودک صدا و سيما از نظر کمی و کيفی به مراتب پايين‌تر از امروز بود، برومند برنامه‌های متفاوت‌تری را می‌ساخت. خاطرات نسل کودکان اتقلاب و جنگ با «مدرسه موش‌ها»، «خونه مادربزرگه»، «زيرگنبدکبود» و… آميخته است.

هنرمندی که پای مردم ایستاده است

به گزارش روزنامه «صبح امروز» و به نقل از ایسنا، 17 خرداد سالروز تولد هنرمندی است که بسیاری از کودکان دیروز و امروز با او و آثارش خاطره دارند؛ هنرمندی که در 70 سالگی همچنان پرانرژی، شاداب و باانگیزه برای بچه‌ها کار می‌کند و پای مردم هم ایستاده است.

من همچنان پای مردم و پای آن نگاه صادقانه‌ای که به من داشتند ایستاده‌ام. من در رودربایستی خودم مانده‌ام وقتی می‌بینم مردم در کوچه و خیابان محبت می‌کنند. خجالت می‌کشم چون نگاه مردم به من از خودم فراتر رفته است

مرضیه برومند خودش را مرضیه سادات برومند یزدی معرفی می‌کند، با سه خواهر و دو برادر و پدری که در عصر خود فردی باسواد و دارای تحصیلات عالی بود و مادری که ذوق هنری بسیار زیادی داشت.

او که زاده 17 خرداد 1330 و کارگردان و بازیگر ایرانی است و در تمام نیم قرن فعالیت هنری خود توجه ویژه‌ای به کودکان داشته، تعریف می‌کند که از کودکی به مطالعه علاقه داشته و پنجشنبه‌ها با یک دوزاری در مُشت ، جلوی کیوسک روزنامه فروشی منتظر می‌شده تا «کیهان بچه‌ها» برسد و او آن را بخرد و با عکس‌هایی از کارتون‌های والت دیزنی رویاپردازی کند.

برومند در سال‌های کاری خود سریال‌ها و مجموعه‌هایی برای بزرگسالان هم ساخته و حتی بازیگری هم کرده است. او در این باره با اشاره به رابطه دوستی و خانوادگی با علی حاتمی درباره حضورش در «سلطان صاحبقران» می‌گوید: علی (حاتمی) خواست من نقش ملیجک را بازی کنم، ولی گفت اول یک تست گریم بزنیم که ببینیم چطور می‌شود و قرار بود مشخص نشود که یک زن این نقش را بازی کرده است. بعد هم من ملیجک شدم که متاسفانه عکسی از آن تست گریم ندارم، اما خوشبختانه حال پرویز فنی زاده (بازیگر اصلی) طوری بود که خودش آماده بازی شد و بعد علی  به من گفت که نقش زن ملیجک یعنی دختر ناصرالدین‌شاه را بازی کنم.

اولین کارهای رنگی کودک

او که نسبت خانوادگی با داود رشیدی هم دارد، با اشاره به دوران ریاست مرحوم رشیدی در گروه فیلم و سریال و سرگرمی تلویزیون می‌گوید: وقتی داود آمد شروع به ساخت کارهای کودک تلویزیونی کردیم مثل «کدو قلقلی و دیو» که اصلا یک کار صحنه‌ای بود و علاوه بر اجرا برای تلویزیون هم آن را ضبط کردیم و از اولین کارهای رنگی آن زمان بود.

برومند در بخشی از مصاحبه تاریخ شفاهی برای موزه سینما، به نقل خاطره‌ای از برگزاری یک جشنواره در فروردین سال ۵۹ در تئاتر شهر و پارک اطراف آن پرداخته که به مدت یک ماه با اجرای صحنه‌ای تئاتر، اجرای نقالی و خیمه شب‌بازی در محوطه، پخش فیلم‌هایی از تولیدات کانون پرورش فکری و برپایی چادر و آموزش انیمیشن، نقاشی، عکاسی، مجسمه‌سازی و نمایش عروسکی در چادرها همراه بوده است. آن برنامه با نام «بچه‌ها بیاید تماشا» با استقبال خیلی خوبی مواجه شده بود برومند تاکید می‌کند: « همه این کارها توسط همان بچه‌هایی که در واحد نمایش بودند اتفاق افتاد و جالب است که حتی پولی هم ندادند. انگار وظیفه ما بود. گاهی به بچه‌های الان می‌گویم فکر می‌کنید “آرایشگاه زیبا” و “شهر موش‌ها” راحت ساخته شد؟ نه اصلا اینطور نبود. پوست ما خیلی کلفت بود. ما عشق داشتیم، امید داشتیم، هدف داشتیم. من حتی “مربای شیرین” را که ساختم اگرچه هیچ وقت امکان اکران پیدا نکرد اما آن را موفق می‌دانم چون یک تلاش موفق برای گفتن یک قصه خاص بود.»

راه تعالی با ارتقا فرهنگ

این هنرمند خطاب جوان‌ها می‌گوید:‌ « زندگی را باید به زانو درآورد. راه تعالی مملکت ما این است که به لحاظ فرهنگی هم خود را ارتقا دهیم و هم مردم را. در عین حال که برای مردم کار می‌کنیم نباید در حد کارهای عوامانه سقوط کنیم. من یکی از موثرترین دوره‌های زندگی‌ام در شکل‌گیری شخصیت فرهنگی و هنری خودم را تحصیل در دانشکده هنرهای زیبا می‌دانم. تاکید می‌کنم هنرهای زیبا و نه هنرهای نمایشی چون در هنرهای زیبا همه بچه‌های معماری، نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی و تئاتر کنار هم بودند و برخورد و معاشرت بچه‌ها از این رشته‌ها خیلی تحول به وجود آورد و تاثیر خوبی بر ما داشت.»

برومند که در بسیاری از بزنگاه‌های مهم اجتماعی سال‌های اخیر با بیانی صریح و تند به انتقاد یا طرح نظر خود پرداخته اظهار می‌کند: «من همچنان پای مردم و پای آن نگاه صادقانه‌ای که به من داشتند ایستاده‌ام. من در رودربایستی خودم مانده‌ام وقتی می‌بینم مردم در کوچه و خیابان محبت می‌کنند. خجالت می‌کشم چون نگاه مردم به من از خودم فراتر رفته است. البته من همیشه با اعتقاد و با پشتکار کار کردم، سختی کشیدم چون کمال‌گرا بودم و دنبال چیزی رفتم که فکر کردم باید اتفاق بیفتد. من پای اصولی که داشتم همچنان ایستاده‌ام، چرا که نسل من آرمان داشت و فکر می‌کنم آنچه امروز بچه‌های ما ندارند، همین آرمان است.»