رژیم اشغالگر قدس در مسیر انزوا
علی روغنگران
دیروز آخرین جمعه ماه مبارک رمضان و روز جهانی قدس بود. شعار مرگ بر اسرائیل در شرایطی در جهان اسلام طنین انداز می شود که این رژیم این روزها در دو جبهه شاهد برتری دیپلماتیک ایران نسبت به خود است. برتری که به واسطه دیپلماسی قوی تهران و قدرت سیاسی حاصل شده است. اولی روند بازگشت آمریکای جو بایدن به برجام و زمزمه لغو تحریم هاست و دومی چرخش عربستان به سمت ایران و گفتگوهای بغداد که نشان از عدم تمایل به عادی سازی روابط میان ریاض و تل آویو دارد.
برجام و شکافی عمیق میان آمریکا و اسرائیل
چند روز پیش روزنامه صهیونیستی اورشلیم پست نوشت:”جو بایدن رئیس جمهور آمریکا و تیم امنیت ملی و سیاست خارجی او، بدون در نظرگرفتن منافع اسرائیل، به سرعت در حال احیای توافق هستهای برجام هستند. در عین حال، در روزهای اخیر، گروههای فلسطینی نیز بر شدت اقدامات تقابلی خود علیه رژیم اسرائیل افزوده اند و عملا آن را در چندین نوبت، هدف حملات راکتی قرار داده اند.”
برخی کارشناسان و تحلیلگران بر این باورند که دولت بایدن عملا با چراغ سبز نشان دادن به این حملات علیه اسرائیل، سعی دارد این پیام را به تل آویو برساند که به طور خاص اگر بخواهد با توافق هستهای ایران و روند بازگشت آمریکا به این توافق مخالفت کند، بایستی منتظر تبعات آن مخصوصا از سوی فلسطینیها و به راه افتادن انتفاضهای جدید علیه خود باشد. این مسئله از به اوج رسیدن بیاعتمادی میان آمریکا و اسرائیل، به عنوان دو متحد راهبردی حکایت دارد. باید اذعان کرد که واشنگتن در برهه کنونی عمیقا نگران اقدامات و رویههای خرابکارانه اسرائیل در روند مذاکرات هستهای وین است. امری که نمود آن را در جریان خرابکاری اخیر اسرائیل در تاسیسات اتمی نطنز (شبکه توزیع برق تاسیسات مذکور) مشاهده کرده ایم. بسیاری از سیاستمداران اسرائیلی بر این باورند که اوباما و بایدن در رویکردهای خود به ایران، منافع اسرائیل را ابدا در نظر نمیگیرند. به طور خاص اشاره آنها به فایل صوتی افشا شده اخیر محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران است که در آن گفته بود جان کری وزیر خارجه دولت اوباما، در گفتگویی وی را از بیش از 200 مورد حمله اسرائیل به مواضع نیروهای ایرانی در خاک سوریه آگاه کرده است. در کنار این، برخی گزارشها نیز به این مسئله اشاره دارند که جان کری با کنش ورزیهای خود علیه دولت ترامپ، عملا فشارهای دولت وی علیه ایران را تا حدی بی اثر ساخته و در نوع خود موجب تقویت جبهه ایران در برابر آمریکا شده است. اسرائیلیها که عملا از این رویهها عصبانی هستند معتقدند دولت اوباما و شخص جان کری، در رابطه با ایران، دروغهای مختلفی را نیز به طور مکرر به نهادهای قانونگذاری آمریکا و مردم این کشور گفته اند. آنها به طور خاص مدعی هستند که دولت اوباما و تیم امنیت ملی و سیاست خارجی وی، بندهای پنهانی را در توافق برجام با ایران مورد توافق قرار داده اند و عملا با ارسال منابع مالی به تهران، راه را جهت قدرت گیری جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه هموار کرده اند. آنها به طور خاص به ارسال یک میلیارد و 750 میلیارد دلار پول نقد از سوی دولت دموکرات آمریکا (دولت اوباما) به ایران اشاره میکنند و آن را نمودی از خیانت آمریکا به اسرائیل عنوان میکنند. اکنون نیز سیاستمداران و تحیلگران اسرائیلی بر این مسئله تاکید دارند که تاریخ در حال تکرار شدن است. آنها به این نکته اشاره میکنند که در شرایط فعلی، بخش زیادی از اعضای تیم امنیت ملی و سیاستخارجی اوباما، در دولت بایدن نیز حضور دارند و رویکرد این دولت در تلاش هایش جهت بازگشت به توافق برجام را نیز بایستی در همین راستا ارزیابی کرد. در این زمینه به عنوان مثال میتوان به پایان بخشیدن به حمایتهای گسترده دولت ترامپ از اسرائیل و کاستن از شدت مخالفتها با ایران اشاره کرد. آمریکا در برهه کنونی عملا با تلاش هایش جهت احیای برجام، در حال تضعیف اسرائیل است.
گفتگوهای ایران و عربستان و کاهش احتمال عادی سازی روابط ریاض و تل آویو
از سوی دیگر روزنامه الاخبار، چاپ بیروت در مطلبی به قلم حسین ابراهیم نوشت: “عربستان برای برگزاری دور دوم مذاکرات با ایران عجله دارد و چه بسا مهمترین دلیل این تغییر سیاست سعودی ها، تصمیم دولت بایدن برای کاهش فشارهای سخت بر ایران در منطقه خاورمیانه است. طبق اطلاعاتی که به الاخبار رسیده، پیشنهادهایی که سعودیها در جریان مذاکرات بغداد ارائه داده اند، حاکی از تحول بزرگی در سیاست آنهاست که مهمترین بخش آن، توقف قطار عادی سازی روابط با اسرائیل است. اما با این وجود، همچنان نوعی نگرانی به ویژه در تهران دیده میشود، چرا که اختلافات، رسیدن روابط ایران و عربستان به یک مرحله عادی با این سرعت و سهولت را دشوار میکند.
اگر سعودیها در آنچه طی مذاکرات بغداد اعلام کردند، جدی باشند، بدان معناست که منطقه در نزدیکی بزرگترین نقطه عطف در سیاست سعودی قرار دارد.” براساس گزارش منابع آگاه، سعودیها به ایرانیها تاکید کرده اند که قصد عادی سازی روابط با اسرائیل را ندارند، علاوه بر اینکه نگرانی خود در مورد احتمال کنترل بن سلمان توسط آمریکاییها را نیز به ایران انتقال داده اند. بنابراین، بن سلمان چارهای جز گشایش در روابط با ایران برای خلاصی از تنگنایی که در آن گرفتار شده، نمیبیند، چرا که، ولیعهد سعودی قانع شده که کلید خروج وی از بحران فعلی اش در دست تهران است و قصد دارد با این دستاورد، محبوبیت خود در بین ملت سعودی را بازیابد و مشروعیت و تایید خاندان حاکم را به دست آورد، که البته به نظر میرسد هرگز به او اعطا نمیشود. منابع آگاه از گفتگوهای سعودی ایرانی در بغداد، گفتند که طرف سعودی به ایرانیها تاکید کرده عربستان سعودی نه تنها به دنبال عادی سازی روابط با اسرائیل نیست، بلکه در صدد گشودن صفحه تازهای از روابط با تهران است. به گفته این منابع، سعودیها اساسا خواستار توقف حملات پهپادی و موشکی انصارالله به اهداف سعودی شدند، حملاتی که در پاسخ به محاصره یمن انجام میشود و در این بین، عربستان همچنین برای قبول نقش انصارالله در حکومت یمن هم اعلام آمادگی کرده، اما ایرانیها تصریح کرده اند که این مسئله کاملا به انصارالله مربوط است و آنها در این مورد تصمیم میگیرند. آمریکاییها قصد مهار و کنترل بن سلمان را دارند. از این رو، بن سلمان تمایل زیادی به حل مشکلات با تهران به صورت دو جانبه دارد و پیش بینی میشود که دور بعدی مذاکرات، خیلی زود برگزار شود، چرا که سعودیها عجله زیادی برای رسیدن به راه حلی با ایران دارند. به نظر میرسد یکی از دلایل شتاب عربستان برای داشتن مذاکره دوبارهای با ایران، بازگشت ایالات متحده به مذاکرات هستهای با ایران است، به ویژه آنکه روز به روز روشنتر میشود که هدف از این مذاکرات، احیای استراتژی آمریکا برای تغییر تمرکز آن از خاورمیانه به نقاط دیگری است. عملا دولت جدید آمریکا اجرای استراتژی تغییر تمرکز خود از خاورمیانه به مناطق دیگر را شروع کرده و احتمالا پس از ایجاد روزنهای در مذاکرات وین، به این روند شتاب بیشتری میدهد، به این دلیل که خروج از افغانستان و توقف جنگ با داعش و القاعده، نیاز به پایگاههای آمریکایی در خلیج فارس را کاهش میدهد، آنچه که در ابتدای ماه گذشته در زمان اعلام پایان ماموریت نیروهای آمریکایی در کویت، پس از سالها مشارکت در اداره جنگ با داعش، شروع شد. بن سلمان به گزینه اسرائیل فکر کرده و در تلاش بوده اولویتهای آمریکا را تغییر دهد، از این رو امارات، بحرین، مغرب و سودان را تشویق به عادی سازی روابط با تل آویو نمود، اما دریافت که در شرایط جدید، خود اسرائیل هم به دنبال حامی بوده و تلاش بی نتیجهای را برای قانع کردن واشنگتن در مورد عدم بازگشت به توافق هستهای با ایران داشته است. به این ترتیب، مذاکرات با ایران به گزینهای کم هزینهتر و مفیدتر برای سعودیها تبدیل شده است، در حالی که چند سال قبل، این مسئله کاملا بعید بود. اما حالا کار به جایی رسیده است که موفقیت در مذاکرات با ایران، میتواند مشروعیت را برای بن سلمان به ارمغان بیاورد.
غرب بهای حمایت از اسرائیل را می پردازد
بسیاری از ناظران و تحلیلگران بر این باورند که سقوط تاریخی امپراطوریهای غربی موجب شده تا آنها به اسرائیل به مثابه یکی از آخرین و مهمترین پروژههای اسکان خارجی مهاجران و همچنین رویههای استعماری خود بنگرند. در این راستا، اسرائیل مدت هاست که توانسته نژادپرستی سیستماتیک حاکم در کشورهای اروپایی را به خود جذب کرده و در مقابلِ آن، از حمایتهای سیاسی، نظامی و اطلاعاتی دولتهای اروپایی برخوردار شود. از این رو، سیاستمداران غربی اغلب و به وضوح، اسرائیل را دوست و متحد خود خطاب میکنند. با این حال در محافل و جمعهای خصوصی، مخصوصا در میان مقامهای اطلاعاتی غربی، داستان تا حد زیادی متفاوت است. برای مثال، اسناد افشا شده از آژانس امنیت ملی آمریکا (توسط “ادوارد اسنودن” در سال 2013) نشان داد که نهادهای ضدجاسوسی آمریکا، اسرائیل را به ندرت در میان متحدان این کشور تصور میکنند و حتی آن را به مثابه یکی از خطرات اساسیِ جاسوسی، علیه امنیت ملی آمریکا نیز در نظر میگیرند. در این راستا، دیگر کشورهایی که آمریکا، آنها را به مثابه تهدیداتی اساسی علیه خود ارزیابی میکند، همانهایی هستند که این کشور به وضوح و آشکارا، آنها را دشمن خطاب میکند که از جمله آنها میتوان به چین، ایران، کوبا و ونزوئلا اشاره کرد. چندان سخت نیست که بفهمیم چرا نهادهای اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل را به مثابه تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی این کشور در نظر میگیرند.
به طور خاص، محاکمه جاناتان پولارد، جاسوس اسرائیلی ساکن در آمریکا، این مسئله را کاملا توضیح میدهد. پولارد به عنوان یک افسر اطلاعاتی نیروی دریایی آمریکا، از موقعیت خاص امنیتی خود سوء استفاده کرد و اطلاعات قابل توجهی را از آمریکا به اسرائیل منتقل کرد. وی قبل از اینکه از سوی رئیس جمهور وقت آمریکا باراک اوباما فرمان عفو بگیرد، به مدت 30 سال در زندانهای آمریکا در حبس بود. پولارد پس از آزادی از زندانهای آمریکا، با جت اختصاصی میلیاردر سرشناس صهیونیست (شلدون ادلسون)، راهی اسرائیل شد. جاناتان پولارد که در آمریکا، فردی خائن خطاب میشد، در فرودگاه بنگورین اسرائیل، با گرمی تمام از سوی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل مورد استقبال گرفت و نتانیاهو به او لقب قهرمان ملی اسرائیل را نیز داد. پولارد حتی پس از آزادی نیز از جاسوسی خود در خاک آمریکا به نفع اسرائیل ابراز پشیمانی نکرد و در مصاحبه با یک روزنامه اسرائیلی گفت: “حتی اگر یک بار دیگر در موقعیتش قرار گیرد، در خاک آمریکا دست به جاسوسی برای اسرائیل میزند”. او حتی دیگران را نیز تشویق کرد تا دقیقا همان کاری را انجام دهند که وی انجام داده است. او گفت کاری که برای رژیم اسرائیل کرده، ارزشش را داشته است و برای او، امنیت و منافع اسرائیل، بر همه چیز اولویت دارد (او این صحبتها را به عنوان یک شهروند آمریکایی به زبان آورده است).