وقتی که از هر شرایطی پشیمانیم!
فاطمه تنانی
شرایط امروز جامعه ایران وضعیتی را برای بسیاری به وجود آورده که افراد در موقعیتی که در آن قرار دارند فاقد حس رضایت هستند؛ یعنی مدام تلاش میکنند وضعیت خود را تغییر دهند و شرایط جدیدی را تجربه کنند تا از این طریق حس رضایت خود را اقناع کنند. یکی از این وضعیتها ازدواج است. براساس برخی گزارشهای میدانی افراد زمانی که وارد تأهل و زندگی زناشویی میشوند در برخی موارد با حسی از پشیمانی روبهرو میشوند مبنی بر این که ازدواجشان مناسب نبوده، یا در دوران مجردی بهتر میتوانستند برای اهداف خود تلاش کنند یا در کل زندگیشان از آرامش بیشتری برخوردار بوده است.
به گزارش روزنامه «صبح امروز» در مقابل نیز برخی افرادی که مجرد هستند و یا از سن ازدوجشان گذشته و اصطلاحا دچار تجرد قطعی شدهاند نیز از وضعیت خود ناراضیاند و تمایل دارند تا ازدواج کنند. چه میشود که در هر دو وضعیت نوعی از نارضایتی به وجود میآید. این نارضایتی بسته به نوع انتخاب افراد است یا عواملی کلانتر در چنین احساسی دخیل هستند؟ و درنهایت عوامل روانی و اجتماعی تأثیرگذار در این زمینه چیست؟
راحله فراشاهی، روانشناس و زوجدرمانگر در این رابطه توضیح میدهد: اگر به شناسنامه خود نگاهی بیندازیم چهار واقعه مهم زندگی، تولد، فوت، ازدواج و طلاق وجود دارد و فقط در ازدواج و طلاق است که ما حق انتخاب و تصمیمگیری داریم.
وی میافزاید: تصمیمگیری برای ازدواج یکی از مهمترین تصمیمگیریهایی است که هر فردی در طول زندگی خود انجام میدهد که باید با بینش، شناخت و آگاهی صورت بگیرد. از انواع تصمیمگیری، تصمیمگیری عاقلانه سالمترین نوع تصمیمگیری است که بر اساس تفکر، مطالعه، بررسی و ارزیابی صورت میگیرد. شخصی میتواند دست به انتخاب درست بزند که مراحل پنجگانه بلوغ که شامل بلوغ جسمی، بلوغ اجتماعی، بلوغ عقلانی، بلوغ روانی و بلوغ عاطفی است را گذرانده باشد. تصمیم به ازدواج؛ یعنی ورود به یک پایگاه جدید که مستلزم داشتن مهارتها و تواناییهای است که فرد با خودآگاهی بدست میآورد.
فراشاهی در مورد اینکه چرا بعضی افراد از ازدواج خود پشیمان میشوند، گفت: ازدواج یک انتخاب و یک تصمیمگیری است. انسانها در هر تصمیمگیری که انجام میدهند چند گزینه دارند که اگر یکی از آن گزینهها را انتخاب کنند از مزایای دیگر انتخابهایشان محروم میشوند. انتخاب ازدواج و زندگی متاهلی هم یک انتخاب است که ممکن است افراد از مزیتهای مجردی محروم شوند. افرادی که با بلوغ فکری تصمیم به ازدواج میگیرند، میپذیرند که از یک سری مزایا که در مجردی داشتهاند خود را محروم کنند و به یک سری مزایا که در ازدواج به وجود میآید، استفاده کنند. ولی افرادی که آگاهی کامل به این مسئله ندارند ممکن است بعد ازدواج و محرومیت از یکسری از مزایای مجردی دچار پشیمانی شوند.
فرد باید در امر ازدواج مسئولیتپذیر باشد
به گفته وی، مهمترین قدم، رسیدن به خودآگاهی و طی کردن مراحل خودشناسی است. فرد باید قبل از هر انتخابی نقاط ضعف و قوت خود را بطور کامل بشناسد و هدف و ارزشهای زندگی خود را مشخص کند. فردی که با آگاهی و خودشناسی کامل و با شناخت تصمیم به ازدواج میگیرد برای خود اهداف و ارزشهایی را در نظر گرفته است که هم راستا با نیازهای او است و بالطبع از یک سری از انتخابهای دیگر محروم خواهد شد که باید مسئولیت انتخاب خود را بپذیرد.
به گفته این زوجدرمانگر، افرادی بعد از ازدواج دچار پشیمانی میشوند که به خودآگاهی نرسیدهاند، اهداف و ارزشهای خود را آگاهانه انتخاب نکرده و یا تصمیمگیری عاقلانهای نداشتهاند و براساس احساسات تصمیمگیری کردند.
این روانشناس در مورد اینکه ازدواج یک الزام نیست مطرح میکند: امروزه ازدواج یک الزام بحساب نمیآید و میتواند فقط یک انتخاب از میان انتخابهای دیگر باشد. بعضی افراد انتخاب میکنند که ازدواج نکنند و بعضی دیگر هدف و ارزش خود را در ازدواج قرار میدهند. مسائلی چون تحصیلات، اشتغال زنان، دشواری دسترسی به زوج مناسب، افزایش اعتیاد، فریبکاری، کلاهبرداری و تجربیات تلخ دیگران در کنار توسعه شهری موجب بیاعتمادی افراد به یکدیگر میشود و انتخاب همسر را دشوارتر میسازد. در واقع چه تصمیم بگیریم ازدواج کنیم چه تصمیم بگیریم مجرد بمانیم باید از یک سری مزایا در تصمیممان صرفنظر کنیم و هم راستا با ارزشها و اهداف خود قدم برداریم و مسئولیت انتخابمان را بپذیریم.
در ادامه جعفر شاهرخی، جامعهشناس با تأکید بر زمان مناسب در ازدواج خاطرنشان میکند: شخصی که به استقلال شخصیتی و مالی رسیده و تا حدودی به لحاظ جنسی، ذهنی، فکری هم به بلوغ رسیده باشد یعنی به زمان مناسب ازدواج رسیده است. امروزه پدیده گریز از ازدواج خیلی زیاد شده و والدین ابراز نگرانی میکنند که فرزندمان به سن ازدواج رسیده، ولی نسبت به ازدواج بیمیل است. به طور کلی علت همه این رفتارها تغییر معیارهای ازدواج در شرایط اجتماعی و اقتصادی است که باعث این اتفاق شده است.
آسیبهای دوران مجردی
شاهرخی در مورد آسیبهای دوران مجردی تشریح کرد: جوان در دوران مجردی در معرض آسیبهای جدی جامعه قرار میگیرند. به طور مثال، ازدواج نکردن افراد باعث انفعال شخص میشود؛ زیرا با گذشت زمان مناسب ازدواج، شخصی که حس همسری و والد بودن داشته دیگر تمایلی ندارد و منفعل میشود. از طرفی سرکوب نیاز عاطفی و جنسی در جوانی که ازدواج به موقع نداشته عواقب ناخوشایندی از جمله افسردگی به همراه خواهد داشت و این یکی از نتایج تأسفبار ازدواج نکردن در جوانان است.
ازدواج یک توافق دوطرفه است
شاهرخی با بیان اینکه «ازدواج، پیمانی است بین زن و مرد که با هم قرارداد میبندند که به هم متعهد باشند و به روابط خودشان مشروعیت ببخشند و تشکیل خانواده بدهند» توضیح میدهد: در اصل یک توافق دوطرفه است که باعث میشود یک افراد زندگی توأم با تفاهم، پویایی، هدفمند و همراه محبت را تشکیل بدهند که با این پیوند وظایفی بر عهده طرفین قرار میگیرد و عمده آنها بر عهده مرد خانواده است.
به گفته وی، مدیریت اقتصادی زندگی، تأمین مایحتاج زندگی، مثل غذا، پوشاک، مسکن، موارد درمانی و بهداشتی که از الزامات است و باید رعایت شود. از طرفی موارد مهمتری هم وجود دارد از جمله عشقورزی، پرهیز از رفتار خشونتآمیز و قرار دادن خانواده در اولویت اصلی زندگی مثل وفاداری و … که اینها همه نشاندهنده میزان مسئولیتپذیری و درک مرد نسبت به خانواده است.
جوانان، میلی به ازدواج سنتی ندارند
شاهرخی تشریح میکند: تغییر معیار ازدواج؛ یعنی شیوه انتخاب همسر از شیوه سنتی گذشته که پدر و مادر نقش مستقیمی در اینباره داشتند خیلی متفاوت شده و امروزه انتخاب همسر مستقیم به خود جوان برمیگردد. تجربه شیرین و گاه تلخ ازدواج گذشتگان که به روش سنتی بوده است و برخی نتایج آن باعث شده که جوانان میلی به سوی ازدواج سنتی نداشته باشند. از طرفی هم انتخاب فرد مناسب برایشان سخت است و یکی از دلایل سختی نگرانی جوان از آینده است به خاطر نداشتن شغل یا درآمد مناسب برای تامین برخی از پیش نیازهای ازدواج مثل خانه، ماشین. این باعث میشود که فرد در فرایند ازدواج بلاتکلیف باشد. هرچه سن افراد برای ازدواج بیشتر باشد پیچیدگی انتخاب و وسواس در انتخاب مورد مناسب بیشتر میشود.
تاثیر فضای مجازی بر ازدواج نکردن
شاهرخی با اشاره به تاثیر فضای مجازی بر ازدواج نکردن جوانان بیان میکند: نباید تاثیر فضای مجازی را در تاخیر ازدواج نادیده بگیریم. این باعث فاصله دنیای واقعی با دنیای آرمانی افراد شده است که خیلی مهم است. بعضی از جوانان ناشی از فرهنگپذیری شرایطی را برای خودشان میخواهند که تحقق آن در جامعه و دنیای واقعی سخت و در برخی موارد ناممکن است. اگر بخواهد به آن شرایط برسد یا زمان زیادی باید صرف شود یا به طور کلی امکانپذیر نخواهد بود.
عدم آموزش و نبود اعتماد به نفس در جوانان
این جامعهشناس یکی دیگر از دلایل پرهیز از ازدواج جوانان را عدم اعتماد بهنفس آنان برای شروع زندگی مشترک توضیح میدهد: جالب اینجاست که ما برای هر حرفه و کاری حتی اگر مقطعی باشد نیازمند گذراندن یک دوره خاص و آموزش و کسب گواهینامه هستیم. اما برای مهمترین موضوع زندگی یعنی ازدواج که باید پایدار بماند آموزش صحیح و لازم را نداریم. این است که گاهی ازدواج به یک تجربه تلخ منجر میشود و این باعث گریز از ازدواج جوانان است.
وی میافزاید: در اینجا نمیتوان خانواده را مقصر 100 درصد این موضوع دانست؛ زیرا خانوادهها در شرایط کنونی بیشتر درگیر مسایل اقتصادی و تامین زندگی هستند و انتظارشان این است که این موارد آموزشی از طرف اجتماع، دولت و … اتفاق بیفتد، ولی متاسفانه در این زمینه کاری که انتظار دارند انجام نمیشود. نتیجه نبود سیستم حمایتی و ضعف عملکرد نهادهای دولتی، درمانی، آموزشی در این زمینه باعث بی رغبتی و عدم تمایل به ازدواج در جوانان شده است.
شاهرخی با ارائه راهکارهایی تصریح میکند: باید شرایط لازم آموزشی، اقتصادی و اجتماعی پایدار باشد تا جوانان بتوانند براساس آن برنامهریزی کنند. نگاه درست به کار باید در سیستمها اتفاق بیفتد و کار فقط حضور در سازمانهای دولتی نیست، بلکه دولت باید از مشاغل حمایت کند تا امکان توسعه کارهای مولد وجود داشته باشد و این حمایت باعث ثبات شخصیتی و استقلال مالی جوانان میشود. این مشکلات با شعار دادن حل نمیشود و باید شرایط اجتماعی طوری بروز کنند تا جوانان رغبت به ازدوج پیدا کنند. در توسعه این موارد اعتماد و امید به زندگی در جوانان افزایش مییابد و تعاملات و ارتباطات سالم اجتماعی بیشتر میشود و توسعه پایدار بهتر محقق خواهد شد.