سیاست وقتی کشی تا انتخابات
علی روغنگران
امروزه در دنیای سیاست نبرد بر سر منافع داخلی میان جناحها و احزاب سیاسی داخلی یک کشور به نبردی بر سر منافع خارجی و محلی برای سیاستگذاری خارجی تبدیل شده و برخی سیاستگذاران به جای آنکه به فکر اداره امور عمومی مطلوب کشور خود باشند، بر مسایل و بهخصوص انتخابات سایر دولتها بهویژه بازیگران بزرگ منطقهای و جهانی متمرکز شده و سیاستگذاری خود را به آنها معطوف میسازند. روابط ایران با برخی قدرتهای بزرگ منطقهای و جهانی در چارچوب همین وابستگی سیاستگذاری خارجی به انتخابات سایر دولتها، قابل پیگیری است. نمونه بارز این رویکرد را میتوان در پیشینه روابط پر تنش ایران و ایالات متحده آمریکا طی چند دهه اخیر مشاهده کرد. رویکرد نابسامان سیاستگذاری خارجی دو کشور ایران و آمریکا را میتوان در روابط شرطی و معطوف به انتخابات همدیگر در یک بازه زمانی از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تا انتخابات ریاست جمهوری ایران در چند محور مورد بررسی قرار داد:
وقفه خود خواسته دولت ایران در مسیر دیپلماسی تا مشخص شدن نتایج انتخابات آمریکا
برنامه جامع اقدام مشترک یا همان برجام که 23 تیرماه 1394 به تایید طرفین این توافق یعنی گروه 1+5 و ایران رسید، یکی از توافقات بینالمللی است که وابستگی شدیدی به تغییر دولت یا همان انتخابات در دو طرف اصلی این توافق یعنی ایران و آمریکا داشته است. توافق برجام از همان ابتدا در آمریکا با مخالفتها و انتقادهای فراوانی همراه بوده و حتی به یکی از مسایل اصلی انتخابات ریاست جمهوری این کشور که در آبان 1395 (8 نوامبر 2016) برگزار شد نیز تبدیل شد. درست یک سال بعد از توافق برجام بود که همگان نسبت به توقف یا پایان برجام با انتخاب رئیس جمهور جمهوریخواه در آمریکا هشدار میدادند. دونالد ترامپ از حزب جمهوریخواه که پدیده انتخابات ریاست جمهوری نامیده شده و در نهایت نیز پیروز انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2016 شد، در همان دوران تبلیغات انتخابات به شدت علیه توافق برجام موضع گرفته و از مخالفین اصلی این توافق بوده و حتی ادعای “پاره کردن برجام” را نیز داشت. با تغییر رسمی دولت در آمریکا، تحلیف دونالد ترامپ در یکم بهمن 1395 در این کشور و تنها 15 روز بعد از تحلیف بود که اقدامات ضد برجامی ترامپ آغاز شده و در 15 بهمن 1395 بود که تحریمهای جدیدی علیه ایران طراحی و اعلام شد. دونالد ترامپ همواره از سیاست اصلی خود برای تغییر و اصلاح برجام سخن گفته در نهایت ترامپ 18 اردیبهشت 1397 برابر با 8 می 2018 از برجام خارج شده و حتی سعی در فعال سازی “مکانسیم ماشه” در سال 2020 را نیز داشت که با واکنش منفی سایر طرفین برجام و قدرتهای بزرگ جهانی مواجه شد. هر چند ترامپ در زمان تبلیغات انتخاباتی 2016 ریاست جمهوری آمریکا بر خروج از توافق هستهای ایران اصرار داشت، اما طی سالهای ریاست جمهوری او شاهد ده ها درخواست دولت آمریکا برای مذاکره مستقیم با دولت ایران و حتی میانجیگری سایر قدرتهای بزرگ مانند فرانسه برای مذاکره و توافقی جدید میان ایران و آمریکا بودیم که از سوی ایران به شدت نفی شده و اصل “لغو فوری همه تحریمهای ضد ایران” در اولویت سیاستگذاری خارجی ایران، مانع از پذیرش درخواستهای دونالد ترامپ برای مذاکره مستقیم شد. در حالی که ترامپ در پوشش سیاست مذاکره بدون پیش شرط، توپ برجام را به میدان ایران فرستاده بود و همواره از مسئولین ایرانی درخواست مذاکره برای تغییر در برجام و سپس بهبود روابط دو کشور و بهبود شرایط مردم ایران را داشت، مسئولین ایرانی با سیاست “اول لغو تحریمها و سپس مذاکره” به مقابله با سیاست دولت آمریکا یعنی “توافق بزرگ” مورد نظر ترامپ پرداختند. در این راستا بود که با افزایش برخی انتقادات و نارضایتیهای داخلی و بینالمللی از دولت ترامپ، ایران نیز وارد فضای آرمانی سرنگونی ترامپ و پایان تحریمها شد! سیاستمداران ایرانی با تکیه بر نارضایتیهای داخلی و خارجی از دولت ترامپ که احتمال یک دورهای بودن ریاست جمهوری وی را افزایش داده بود، در یک سال پایانی دولت ترامپ تمام بختهای خود برای مذاکره و کسب امتیاز از دولت ترامپ را از دست دادند تا بتوانند با شرایط بهتری با دولت بعدی که در نظرشان دموکراتهای طرفدار برجام بودند، وارد مذاکره شده امتیازات بیشتری کسب کنند.
علی رغم تکذیب مقامات دولت بایدن پیرامون تاثیرگذاری انتخابات ریاست جمهوری 1400 ایران بر تعلل و تردید دولت آمریکا برای برقراری تعامل و احیای بیقید و شرط برجام، آنچه از رفتار دولت آمریکا برداشت میشود، این است که دولت بایدن از همان سیاست “انتظار تا انتخابات آینده رقیب” بهره میگیرد تا بتواند مسائل مهمتر سیاستگذاری خارجی خود مانند: چین و روسیه را تا حدی سامان داده و سپس با روشن شدن وضعیت سیاسی دولت آینده ایران، وارد فضای دیپلماسی برجامی با ایران شود
ابراز خرسندی دولت ایران از سرنگونی ترامپ
از همان زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا بود که نگرانی از انتخاب دونالد ترامپ بر سیاستگذاری خارجی ایران اثرگذار شد. زیرا ترامپ در سخنرانیهای تبلیغاتی خود به شدت بر مخالفت و نابودی برجام اصرار داشته، وعده “پاره نمودن برجام ” را داده بود.
از همان زمان بود که چرخشی بزرگ در توافق برجام علیه ایران آغاز شده و همه فرآیندهای برجام علیه ایران تغییر جهت داده شد. با خروج از برجام که معادل همان “پاره کردن برجام” از سوی دولت ترامپ بود، تحریمهای فراگیر بیسابقه علیه ایران وضع شدند که واقعا فلج کننده و شکننده بودند. در این شرایط بود که سیاستمداران ایرانی به جای حل مشکل از طریق مذاکره دو جانبه، سیاست واسطهیابی را دنبال کرده و به اتحادیه اروپا و تاکتیک “اینستکس” متوسل شدند که تاکنون نیز نتیجهبخش نبوده است. از همان آغاز دوران ریاست جمهوری ترامپ هر چند برخی سیاستمداران ایرانی از مزایای انتخاب ترامپ به سود ایران سخن گفتند، اما بسیاری سیاستمداران ایرانی به مقابله رسانهای برای ذلیل نشان دادن دولت ترامپ و تلاش برای فروپاشی دولت آمریکا و سرنگونی ترامپ مشغول شده و سرنگونی ترامپ و فردای بهتر بعد از ترامپ، به آرمان سیاستگذاران ایران بدل شد! طی دوره چهار ساله ریاست جمهوری ترامپ، هر رویدادی در آمریکا و جهان که با اعتراض شهروندان آمریکایی مواجه میشد، در محافل ایرانی بهخصوص صداو سیما به عنوان سرآغاز فروپاشی دولت آمریکا و سرنگونی ترامپ تفسیر شده و برگ برندهای برای سیاست خارجی ایران و احیای برجام محسوب میشد! سیاست حمله رسانهای به دولت آمریکا و تلاش برای تحقق آرمان سرنگونی ترامپ در رسانههای ایرانی سبب شد تا این رویکرد رسانهای به عنوان دخالت ایران در انتخابات 2020 ریاست جمهوری آمریکا قلمداد شده و بر اساس گزارش دفتر اطلاعات ملی دولت بایدن، ایران و روسیه به اتهام دخالت در انتخابات آمریکا به مجازات تهدید شوند. از آرزوی سرنگونی دولت ترامپ تا ادعای دخالت و تاثیرگذاری ایران با عنوان “نفرت پراکنی ایران میان شهروندان آمریکا”، فرآیندی طی شده که تنها به زیان منافع راهبردی ایران بوده است. فرآیندی که همواره بر انتظار برای شرایط بهتر در انتخابات آینده در کشور رقیب استوار است.
تعلل بایدن در روند احیای برجام تا مشخص شدن نتایج انتخابات ایران
بسیاری از رویکردهای سیاست خارجی ایران طی چند ماه آخر منتهی به انتخابات 2020 ایالات متحده آمریکا، مبتنی بر”انتظار برای تغییر دولت آمریکا” و سرنگونی دولت ترامپ بود هر چند که در رسانهها به عدم حساسیت نسبت به تغییر دولت آمریکا اصرار داشتند. در چنین شرایطی بود که بسیاری از سیاستمداران و حتی کارشناسان به تغییر دولت آمریکا و تغییر و چرخش رویکرد آمریکا نسبت به برجام و احیای توافق هسته ای ایران امیدوار بودند. برخی سیاستمداران ایرانی، آمریکایی و اروپایی به شدت بر ضرورت تسریع در بازگشت آمریکا به برجام اصرار دارند. در ایران شخصیتهایی مانند حسن روحانی، رئیس جمهوری و محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران نسبت به محدودیت زمانی احیای برجام هشدار میدهند. محمدجواد ظریف در این زمینه به صراحت از بسته شدن “پنجره فرصت” سخن میگوید که: «پنجره فرصت برای دولت جدید ایالات متحده تا ابد باز نخواهد بود. ابتکار عمل صرفا بر عهده واشنگتن است.» ژنرال کنت مکنزی، فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا (سنتکام) نیز از “دوران فرصت” بهبود روابط تهران و واشنگتن با روی کارآمدن دولت بایدن در آمریکا سخن گفته است. در طرف مقابل نیز جو بایدن در زمان تبلیغات رسانهای خود همواره از توافق برجام سخن گفته ضمن آنکه توافق برجام را سیاستی برای کاهش و کنترل توان هستهای ایران دانسته، وعده بازگشت آمریکا به برجام و کاربرد دیپلماسی در روابط با ایران را میداد. جو بایدن در مصاحبهای با CNN که در سپتامبر2020 داشته است با عنوان ارائه یک راهکار هوشمند مقابل ایران، به صراحت مدعی میشود که: «من به تهران راهی معتبر برای بازگشت به دیپلماسی خواهم داد. اگر ایران به پیروی دقیق از توافق هستهای برگردد، ایالات متحده مجددا به توافق میپیوندد و این به عنوان نقطه آغاز مذاکرات بعدی است. همچنین اقدامات لازم را انجام خواهم داد تا اطمینان حاصل کنم که تحریمهای ایالات متحده مانع از مقابله ایران علیه کوید 19 نمیشود.» البته بخش عمدهای از این مصاحبه به شرایطی که جو بایدن برای تعامل با ایران مطرح کرده بود، مربوط میشد که دقیقا همان شرایط و الزاماتی است که اکنون دولت بایدن برای بازگشت به برجام مطرح کرده است. از سوی دیگر علیرغم تکذیب مقامات دولت بایدن پیرامون تاثیرگذاری انتخابات ریاست جمهوری 1400 ایران بر تعلل و تردید دولت آمریکا برای برقراری تعامل و احیای بیقید و شرط برجام، آنچه از رفتار دولت آمریکا برداشت میشود، این است که دولت بایدن نیز از همان سیاست “انتظار تا انتخابات آینده رقیب” بهره میگیرد تا بتواند مسائل مهمتر سیاستگذاری خارجی خود مانند: چین و روسیه را تا حدی سامان داده و سپس با روشن شدن وضعیت سیاسی دولت آینده ایران، وارد فضای دیپلماسی برجامی با ایران شود.
در حالی که بیشتر سیاستهای دولت کنونی ایران بر بازگشت آمریکا به برجام و حتی پذیرش تبعات احیای دردناک برجام از سوی دولت دوازهم استوار است و رئیس جمهوری ایران به صراحت از تلاش برای لغو فوری تحریمها حتی در یک ساعت کمتر، سخن گفته و ارتباط احیای برجام به انتخابات 1400را خیانت دانسته و میگوید: «تاخیر در برداشتن تحریم خیانت است. هر جناح، فرد و گروهی اگر پایان تحریم را به هر دلیلی یک ساعت به تاخیر بیندازد، این خیانت است. البته امروز دلیل این موضوع فقط انتخابات 1400 است. به هر دلیل کسی بخواهد پایان تحریم را به تاخیر بیندازند، خیانت بزرگ به تاریخ ملت ایران است.» طرف آمریکایی همچنان مدعی است که توپ برجام در زمین ایران است و ایران را به عدم تعامل متهم ساخته است، به نحوی که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا در سفر به بروکسل و مقر ناتو به صراحت مدعی میشود که: «وقتی اتحادیه اروپا پیشنهاد داد که میخواهد تمام طرفهای توافق هستهای ایران را دور هم جمع کند تا ببینیم چطور میتوان به اجرای تعهدات خود به برجام بازگردیم، ما پاسخ مثبت دادیم. اما تا به امروز این ایران بوده که تصمیم گرفته تعامل نکند.»
پیششرطها و الزاماتی که دولت بایدن برای بازگشت به برجام بهخصوص مذاکرات فراتر از برجام مطرح کرده و هیچ نیتی برای لغو یا کاهش تحریمهای ضد ایران از خود نشان نداده، جلوهای از همان نیرنگ سیاستگذاران آمریکایی است که توافق با دولت کنونی ایران را معتبر ندانسته و برای یک توافق معتبرتر به دولت آینده ایران و نتیجه انتخابات ریاست جمهوری 1400 ایران چشم دوختهاند.
افزایش متقابل انتظارات ایران و آمریکا از برجام
توافق برجام در روابط بینالمللی بهویژه برای دو بازیگر اصلی آن یعنی ایران و آمریکا به گونه ای بود که هر کدام خود را صاحب و منتفع از آن اعلام میکردند. آمریکا مدعی توقف برنامه هستهای نظامی ایران و کاهش توان مداخله ایران در منازعات منطقهای بود و ایران نیز مدعی لغو تحریمهای فراگیر علیه خود و رفع سایه جنگ از سر ایران بود. اما واقعیت این است که برجام برای دو بازیگر اصلی مشکلات فراوانی نیز داشته بهخصوص ایران که برای کسب منافع از برجام مجبور به دادن امتیازات بیشتری شده تا به توافق با آمریکا دست یابد. توقع از برجام چنان افزایش یافت بود که گویا برجام به عنوان یک منشور نوین جهانی قرار است تمام مشکلات، بهخصوص منازعات و مناقشات جهانی را حل و فصل کند و چارچوبی برای نظم نوین جهانی باشد. اما احیای برجام برای ایران و آمریکا بسیار دردناکتر از آن چیزی است که در ذهن برخی سیاستگذاران ایرانی نقش بسته است. زیرا هر دو کشور در نبردی قرار دارند که بسیار فراتر از توافق برجام است و نیاز به یک سیاستگذاری بسیار منعطفتر دارد. سیاستگذاری انعطافپذریری که بتواند اهداف و نیات سیاستگذاران دو طرف اصلی یعنی ایران و آمریکا را به صورت رسمی و شفاف اعلام کند، زیرا سیاستها و تاکتیکهای غیر رسمی تاکنون به نتیجهای تاریخی برای دو طرف نرسیدهاند. برجام را میتوان مثالی از این اندیشه سیاستگذاری دانست که میگوید: «سیاست یک نبرد و توقع وجود سلسله مراتب (نه به معنی اولویتبخشی به سلسله مراتب) است، حتی اگر به عنوان یک دکترین رسمی تشریح نشده و علنا اظهار نشود.» سیاست انتظار انتخابات آینده که از سوی ایران و آمریکا پیگیری میشود، جلوهای از یک نبرد است که شاید به صورت رسمی اعلام نمیشود، اما در عمل پیگیری و دنبال میشود. رفتار کنونی دولت بایدن در مقابل ایران نیز در همین چارچوب و امید به تغییر شرایط در ایران قابل تفسیر است.