1

محبوبیتی که شاید از دست برود

علی روغنگران

روز جمعه مصاحبه ای تصویری از اکبر ترکان، مشاور عالی پیشین رئیس جمهوری با سایت انتخاب در فضای مجازی بارها دیده شد که در جایی از آن با اشاره به کاندیداتوری احتمالی نظامیان در انتخابات پیش رو و نام بردن از محسن رضایی و حسین دهقان به عنوان نمونه گفت: «آقا محسن زمان جنگ تو قلب همه ما بود ولی آقا محسن کاندیدای ریاست جمهوری دیگر آن جایگاه را ندارد. آقا محسن یک زمانی مثل حاج قاسم بود چون آقا محسن جنگ بود ولی کاندیدا که شد از محبوبیتش کم شد و من فکر می کنم که مثلا حسین دهقان یک بچه خیلی خوب و بسیار قابل احترام است. اما اگر ورود کرد به عرصه انتخابات، می شود آقا محسن ها…»

اگر تا پیش از این حضور نظامیان در انتخابات با اما و اگرهای بسیاری همراه بود اما در جریان انتخابات 1400 برای نخستین بار موضوع حضور نظامیان در انتخابات به صورت تئوریزه شده مورد بحث قرار گرفت و موافقان این ایده گفتند اگر امام خمینی هم اکنون در قید حیات بود، با توجه به شرایط نظرشان عوض می‌شد چراکه شرایط کشور به گونه‌ای است که فقط یک نظامی می‌تواند آن را سر و سامان بدهد. از دل همین دیدگاه، گزینه‌های مختلف نظامی یکی پس از دیگری اعلام آمادگی کردند و ستادهای تبلیغاتی خود را راه انداختند. یکی از این گزینه‌ها سردار حسین دهقان بود که در یک مصاحبه ویدئویی به عنوان نخستین کاندیدای رسمی انتخابات 1400 اعلام آمادگی کرد تا هم تابوی حضور نظامیان را بشکند هم این پیام را منتقل کند که «چهره‌های نظامی اگر بخواهند تصمیمی بگیرند، با کسی تعارف ندارند» و مستقیم آن را بیان می کنند. اما مشکل اصلی سردار دهقان «نظامی بودن» یا «غیرنظامی بودن» نیست بلکه مسئله آنجاست که برای مخاطب معلوم نیست سردار دهقان حامل چه پیامی است بنابراین قبل از هر اقدامی او باید این مشکل را برای خود حل کند. مقصر اصلی این اتفاق هم خود اوست که در مسیر عمر فعالیت حرفه‌ای‌اش پیام خاصی نداشته و ایده ویژه‌ای را دنبال نکرده که حال بخواهد آن را برجسته کند. دهقان فعلا با هشتگ “حکمرانی_شایسته” در توئیتر فعال است. احتمالا او خود را نماد همین هشتگ می‌داند. چندی پیش در توئیتی نوشته بود: «آنقدر که در تخریب یکدیگر توافق داریم در ساختن کشور توافق نداریم. انقلاب اسلامی ایران مدعی نجات بشر از منجلاب بداخلاقی است، ولی چرا خودمان درگیر این منجلاب شده‌ایم؟» اینکه چرا باید این جمله را از او پذیرفت هم معلوم نیست و نمود بیرونی ندارد. نظامی بودن یا نظامی نبودن در انتخابات اهمیتی ندارد و تنها در موارد خاص است که «پدیده‌های معنوی» به کمک افراد می‌آید؛ مثلا انتخاب یک «سید از نسل پیامبر» یکی از دلایلی بود که در کنار ده‌ها دلیل دیگر برای سیدمحمد خاتمی جذابیت ایجاد کرده بود. اما اینکه فقط روی یک «کلیدواژه» تاکید شود، بی آنکه ارتباط آن با مردم مشخص شده باشد، فایده چندانی ندارد. بنابراین کمپین انتخاباتی دهقان این مشکل اصلی را دارد که مشخص نکرده «نظامی بودن سردار حسین دهقان» چه فایده‌ای برای مردم دارد و قرار است چه مشکلی را حل کند! در کمپین‌های سیاسی می‌گویند یک برند هر چقدر قابلیت فردی بالاتری داشته باشد، تبلیغات برای او راحت‌تر خواهد شد. مثلا سردار قالیباف این قابلیت فردی «چهره اجرایی» بودن را دارد و تیم او روی همین موضوع مانور می‌دهد. سردار سعید محمد بر قابلیت «جوان انقلابی و تکنوکرات» بودن خود اتکا کرده است. تاکید تیم تبلیغاتی احمدی نژاد روی «مردمی بودن» او بود و … اما درباره سردار حسین دهقان قابلیت برجسته‌ای که بتوان روی آن تکیه کرد، وجود ندارد و فقط به بیان این نکته اکتفا شده که او نظامی خوبی است. کمپین دهقان تا کنون فقط روی «نیاز کشور به گزینه نظامی» مانور داده است. در حالی که آنها به راحتی می‌توانستند هزینه‌های این بخش را فاکتور بگیرند زیرا چهره‌هایی مثل سعید محمد و رستم قاسمی و محسن رضایی هم همینکار را انجام می‌دهند. چهره‌های سیاسی/نظامی دیگری نیز وجود دارند که همین کار را می‌کنند پس لازم نبوده تاکید این تیم روی «نیاز به گزینه نظامی» قرار بگیرد.

 

مشکل اصلی سردار دهقان «نظامی بودن» یا «غیرنظامی بودن» نیست بلکه مسئله آنجاست که برای مخاطب معلوم نیست سردار دهقان حامل چه پیامی است، بنابراین قبل از هر اقدامی او باید این مشکل را برای خود حل کند. مقصر اصلی این اتفاق هم خود اوست که در مسیر عمر فعالیت حرفه‌ای‌اش پیام خاصی نداشته و ایده ویژه‌ای را دنبال نکرده که حال بخواهد آن را برجسته کند

 

این یعنی وقتی تیم سردار حسین دهقان از یک تحلیل ساده برای کاهش هزینه‌های کمپین خود عاجز است، توقع مدیریت منابع کشور از او توقع خیلی بالایی است! نکته دیگر درباره سردار دهقان این است که هیچ جریانی از او حمایت نمی‌کند. قالیباف، سعید محمد، محسن رضایی و رستم قاسمی و تا حدودی شمخانی، جریان‌های سیاسی را پشت خود دارند. قالیباف گزینه اصلی بخش عمده‌ای از اصولگرایان است. «جوانان انقلابی اصولگرا» بدنه رای خوبی برای سعید محمد هستند. دو سه حزب مهم از محسن رضایی حمایت می‌کنند. شمخانی در انتخابات سال 80 «گزینه پوششی» سیدمحمد خاتمی بود و رستم قاسمی هم از سوی احمدی‌نژادی‌ها حمایت می‌شود اما سردار دهقان حمایت هیچ جریان سیاسی را با خود ندارد. صادق محصولی دبیرکل جبهه پایداری به تازگی خبر داده که با کاندیداهای مختلف دیدار کرده است اما هیچ نامی از سردار دهقان نبرده است. حتی در میان احزاب اصلاح طلب، حزب کارگزاران که بیشترین وابستگی به قدرت را دارد، حاضر نشد در میان 19 کاندیدایی که معرفی کرد، نام سردار حسین دهقان را هم بگنجاند. حسین دهقان یکی از حامیان برجام است که نقش موثری در توافق هسته‌ای داشته است. او از دست رئیس جمهور مدال افتخار گرفت اما این مدال برای بخشی از اصولگرایان تندرو و منتقد برجام، بیشتر از آنکه نماد افتخار باشد «نماد خیانت» یا «توطئه» است چرا که آن ها بارها دولت روحانی و دست اندرکاران برجام را به خیانت متهم کرده اند. سعید قاسمی هم‌لباس سردار دهقان، در پیام تصویری که از خود منتشر کرده به دهقان تذکر داده «یکصد سکه‌ای که روحانی به خاطر برجام به او داده را زودتر پس بدهد و با پولش توالت و طویله بسازد.» با این حساب اگر سردار دهقان روی حمایت اصولگرایان که اتفاقا منتقد برجام هستند حساب کرده، ابتدا باید تکلیف خود با این تناقض را مشخص کند و به قول معروف «ابتدا برادر‌ی‌اش را ثابت کند سپس ادعای میراث کند» از این منظر حمایت اصولگرایان و مشخصا نهادهای نظامی اصولگرا از گزینه‌ای که «موافق برجام» بوده، کمی دشوار به نظر می‌رسد. در نهایت اما حضور در انتخابات حق تمام افراد است و همه حق دارند خود را در معرض رای مردم بگذارند. همچنین حق مردم است که به کدام گزینه‌ها اعتماد کنند و به چه کسی رای بدهند.