دستهای بسته بن سلمان
علی روغنگران
سخنگوی کاخ سفید میگوید که جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا در نظر دارد روابط کشورش با عربستان را از مسیری تازه و تنها از کانال ارتباط با سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه این کشور دنبال کند. جن ساکی، سخنگوی دفتر ریاست جمهوری جو بایدن در این خصوص تصریح کرد که در دیپلماسی مورد نظر بایدن برای ارتباط با عربستان محمد بن سلمان، ولیعهد این کشور جایی ندارد. این رویکرد در واقع مغایر با سیاستهای پیشین کاخ سفید و کاملا خلاف مسیری است که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق ایالات متحده در روابط با عربستان، یکی از بزرگترین متحدان خود در منطقه خاورمیانه در پیش گرفته بود. دولت قبلی آمریکا ارتباط نزدیکی با محمد بن سلمان داشت و جرارد کوشنر، داماد و مشاور دونالد ترامپ سیاستهای کاخ سفید در منطقه را به صورت ویژه با محمد بن سلمان، ولیعهد جوان و پر نفوذ دربار سعودی هماهنگ میکرد. جن ساکی که روز سه شنبه در جریان کنفرانس خبری روزانه با خبرنگاران سخن میگفت در ادامه تصریح کرد: «ما از ابتدا به صراحت و روشنی اعلام کردیم که قصد داریم روابط با عربستان را مورد ارزیابی مجدد قرار دهیم». بدون شک این سخنان و طلیعه مواجهه جو بایدن با تیم محمد بن سلمان حکایت آشکاری از پایان رابطه کم نظیر میان ترامپ و محمد بن سلمان است. پس از آن که جو بایدن در یکی از اولین سخنانش درباره سیاست خارجی ایالات متحده، پایان بخشیدن به جنگ یمن را از ملزومات خواند. عادل الجبیر وزیر مشاور در امور خارجی عربستان سعودی بلافاصله بر این سخن مهر تایید زد و بیان داشت که این خواست و باور دولت متبوع او نیز می باشد. این که پس از نزدیک به هفت سال عملیات نظامی و گزافه گویی تبلیغاتی، این گونه ساده بر سخنان جو بایدن برای اتمام جنگ یمن مهر تایید زده شود، حکایت از دریافت پیام اتمام دوران دست باز سعودی ها در ایام دولت دونالد ترامپ است.
در دیپلماسی مورد نظر بایدن برای ارتباط با عربستان محمد بن سلمان، ولیعهد این کشور جایی ندارد. این رویکرد در واقع مغایر با سیاستهای پیشین کاخ سفید و کاملا خلاف مسیری است که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق ایالات متحده در روابط با عربستان، یکی از بزرگترین متحدان خود در منطقه خاورمیانه در پیش گرفته بود. دولت قبلی آمریکا ارتباط نزدیکی با محمد بن سلمان داشت و جرارد کوشنر، داماد و مشاور دونالد ترامپ سیاستهای کاخ سفید در منطقه را به صورت ویژه با محمد بن سلمان، ولیعهد جوان و پر نفوذ دربار سعودی هماهنگ می کرد
دونالد ترامپ با نوع نگاه خاص خود کمتر ملاحظات غیر اقتصادی را در محاسباتش لحاظ می کرد و سیاست خاورمیانه ای اش بر محور جرارد کوشنر، پدیده ها را یگانه با نظرگاه تل آویو و نسبت آن با منافع و رضایت این رژیم تعریف می نمود. با این دیدگاه تا زمانی که خریدهای تسلیحاتی ریاض در حجم بالاتر از تصور ترامپ برقرار بود و موجبات ایجاد اشتغال بیشتر در این صنایع برای واشنگتن فراهم می گردید و دیگر آنچه ذیل عنوان صلح ابراهیم از سوی جرارد کوشنر دنبال می شد با نظارت و رضایت و ایضا سکوت مصلحتی ریاض ادامه می یافت، دیگر جایی برای محدود کردن یا گاهی ورود به دیگر حوزه ها از سوی تیم دونالد ترامپ وجود نداشت. آمدن جو بایدن و تیمش البته به معنای تغییر شگرف در رابطه دوجانبه با ریاض نیست، چرا که تجربه دولت های قبلی دموکرات در مواجهه با ریاض پیش روست؛ اما دیگر دوران یگانه ترامپ سپری شده و عصر دست باز سعودی ها به پایان رسیده است. این تحول ممکن است در قالب های مختلف تاثیرات ملموسی برجای بگذارد. چهار سال دولت ترامپ امکان همه گونه اقدام و عمل را برای محمد بن سلمان ولیعهد و در حقیقت همه کاره عربستان سعودی فراهم آورد. این مجال باعث شد تا این پادشاهی به شدت محافظه کار، از لاک احتیاط خود بیرون بیاید و دست به اقدامات عیانی بزند که در تاریخش بی سابقه بود. اقدام به حذف فیزیکی و شنیع جمال خاشقجی ستون نویس سعودی در سرکنسولگری این کشور در استانبول از نمودارهای عیان این اعمال و رسوایی بسیار بزرگ بود. بی پروایی در عملیات در یمن و بمباران های بی هدف که منجر به وقوع یک فاجعه انسانی شد در کنار تحریم و تهدید دوحه از دیگر اقداماتیست که غیر از دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ هرگز از ریاض انتظار نمی رفت. حال به نظر می رسد بن سلمان و مشاورانش به نیکویی دریافته باشند که دیگر نمی توان آن بی پروایی و گاه جنون سیاسی را ادامه داد، چون اگر خرابکاری و رسوایی های چون مورد جمال خاشقجی به بار بیاید دیگر آن همرقص شمشیر شاه فرتوت در کاخ سفید حضور ندارد تا به نوعی با قلدری قضیه را رفع و رجوع کند. در دوران بایدن می توان انتظار بازگشت دوباره لاک محافظه کاری گذشته این پادشاهی را داشت. در این سال ها عملا و علنا ولیعهد جوان همه کاره پادشاهی سعودی بود و عرصه های مهم تصمیم سازی، جولانگاه یکه تازی اش قرار داشت. ملک سلمان با توجه به سن بالا و بیماری های متعددش تنها نقش زینت المجالس را بر عهده داشت و کار به دست ولیعهد محمد بن سلمان افتاده بود. نفس تغییر سنت انتقال پادشاهی از برادر به برادر و در میان فرزندان ملک عبدالعزیز، به موروثی در میان فرزندان ملک سلمان، خود ناراضیان و معترضان متنوعی درون خود خاندان سلطنتی داشته و دارد.
عزل بن نایف و وادار کردنش به بازی در نقش پسرعموی راضی به واگذاری قدرت، شاید تنها در دوران یگانه دولتمندی دونالد ترامپ ممکن بود و حالا جریان های دیگر درون خاندان سلطنتی در برابر این توارث درون خاندان ملک سلمان مقاومت خواهند کرد. آنها بعضا دارای روابط ویژه ای در واشنگتن نیز هستند که می توانند از این لابی ها استفاده کنند. دیگر برخوردهایی چون دستگیری و حبس امثال ولید بن طلال و دیگر سرشناسان در هتل کارلتون و نیز برخوردهای بی پروا به راحتی میسر نخواهد بود. اکنون معارضان و معترضان درون خاندان سعودی جدی تر به انتقال متفاوت قدرت پس از ملک سلمان خواهند اندیشید و شاهزادگان عادت کرده به محافظه کاری که رویه محمد بن سلمان را مخرب به حال پادشاهی یا خود می دانند، احتمالا جهدهایی برای بازگشت به سنت انتقال قدرت به همان سیاق برادرانه یا برگزیدن فرزند متعادل تر ملک سلمان یعنی خالد بن سلمان که سابقه سفارت در واشنگتن را هم دارد، صورت خواهند داد. نقش جناح ناسدیری در میان فرزندان و نوادگان ملک عبدالعزیز که با درگذشت ملک عبدا… دست پایین تر را در مناسبات قدرت ریاض یافته اند را نباید در این میان نادیده انگاشت. اگر انتقال پادشاهی از فرزندان عبدالعزیز به اولاد سلمان عملا اتفاق بیافتد این زاویه نشینی تشدید می شود، لیک جناح غیر سدیری نیکو می داند که دیگر خاطر آسوده و دست باز دوران ترامپ برای سلمان و فرزندش وجود ندارد. این ها همه ممکن است انتقال قدرت در سعودی را به تردید و لرزش دست ها توامان کند. در پاسخ ممکن است تقسیم قدرتی از نو صورت بگیرد تا رضایت طیف های ناراضی فراهم شود و یا با برگزیدن خالد رد محمد و درشتگویی هایش از خاطر خاندان سلطنتی زدوده شود و یا با بازگشت به لاک محافظه کاری شدید و بیرون کشیدن رد ردای سعودی از نزاع های منطقه ای و در یک سکوت دو یا سه ساله انتقال قدرت به محمد بن سلمانی متفاوت و محدود شده صورت بگیرد. آنچه با میدانداری جرارد کوشنر توافق ابراهیم خوانده شد، بی تردید برگ بزرگ و نهایی اش علنی سازی رابطه میان رژیم صهیونیستی و ریاض بوده است. عادی سازی رابطه میان منامه و ابوظبی با تل آویوو بدون رضایت و نظارت بن سلمان بیشتر به یک شوخی می ماند. اما آنچه در پرده برای سال ها جریان داشت اینک برای روی پرده و علنی اجرا شدن با دشواری هایی مواجه است. برای سرزمینی که پادشاهانش خود را خادمین حرمین شریفین می نامند فشردن دست های خون آلود بنیامین نتانیاهو ساده نخواهد بود، مگر آن که محمد بن سلمان به همان بی پروایی دوران ترامپ باشد و از عواقب اعمالش هراسی نداشته باشد. انتظار برای پادشاهی رسمی محمد بن سلمان و جسورتر شدن معارضین، ریاض را بر آن خواهد داشت تا زوایای علنی توافق ابراهیم را مخفی کند و همان دیدار در خفا را برگزیند. در نهایت این که احتمال بازگشت ریاض به عصر سیاست های دوران ملک عبدا… فراوان به نظر می رسد. در چنین شرایطی سخنان همسو و همدل عادل الجبیر با جو بایدن حکایت از دست به عصا شدن این کشور در سیاست خارجی اش است. در این میان تنش زدایی با رقبای منطقه ای و نوعی تقسیم حدود و پذیرش بخشی از واقعیت مستقر در منطقه، می تواند گام های بعدی ریاض باشد.