1

با شعار نمی‌توان غزل را کنار زد

مهناز اصغری

بی‌شک تجربه‌های اعصار مختلف ثابت کرده است که هیچ ماندگاری و ثباتی اتفاقی نیست و اگر هر پدیده‌ای ضعف داشته باشد، در سال‌ها و قرون متمادی سازگار با جامعه باقی نمی‌ماند.

به گزارش روزنامه «صبح امروز» با این پیش توضیحات خواستیم به قالب غزل نگاهی بیندازیم و ویژگی ماندگار آن را مورد بررسی قرار دهیم و بفهمیم که چه شده است که برخی قالب‌هاي سنگين و رنگين شعر فارسي‌ به تدريج از بین رفته و به عبارتی منقرض شده‌اند، اما غزل با محيط سازگار شد و همچنان ادامه یافت. در این خصوص عبدالجبار کاکایی از چهره‌های شاخص ادبیات در سال‌های اخیر در یک برنامه زنده اینستاگرامی به توضیحاتی پرداخت. وی سال‌ها فعالیت در زمینه سرودن شعر و نقد و بررسی ادبی داشته است و غزل و مثنوی از قالب‌های مورد علاقه‌اش است. کاکایی به عنوان یکی از اساتید حوزه ترانه‌سرایی نیز با خوانندگان مطرحی همچون فریدون آسرایی، حسام‌الدین سراج، محمد اصفهانی، سالار عقیلی، فرزاد فرزین، رضا صادقی، محسن یگانه، محمد علیزاده و علیرضا افتخاری همکاری کرده‌است و تا کنون حدود 30 مجموعه شعر و کتب تحقیقاتی در زمینه ادبیات را به تالیف رسانده است. آنچه می‌خوانید چکیده‌ای از صحبت‌های عبدالجبارکاکایی است.

رویکردی تازه در ادبیات

این منتقد ادبی در خصوص تاثیر تحولات اجتماعی و پیامد آن بر ادبیات می‌گوید: پیامد تحولات اجتماعی تاثیراتی است که بر ادبیات می‌گذارد و نه در ایران، بلکه در اغلب نقاط جهان زمانی یک رخداد اجتماعی شکل می‌گیرد که مردم برای مصرف، تولید یا تحول یک صدا می‌شوند و مناسبات واژگانی ایجاد می‌گردد و نظام نشانه‌شناسی لغوی در جامعه به وجود می‌آید. بنابراین هر انقلاب، شورش، نهضت یا اتفاقی مهمی که در جامعه ما اتفاق می‌افتد، و توجه جامعه را به خود جلب می‌کند، واجد یک نظام زبان شناسی و نشانه شناسی خاص است.

کاکایی ادامه می‌دهد: به طور نمونه در انقلاب مشروطه این تحول بنیادی سبب شد که به شعر و ادبیات نیز سرایت کند و انقلاب مشروطیت نیز تقریبا به مانند همین تاثیر را داشت و مفهوم آزادی و ملت برجسته شد و از یک دوره به بعد، رعیت تبدبل به ملت شد. این تحول بنیادی سبب شد که نوع نگاه در شعر عوض شود و زمینه‌ساز تغییر ساختار و فرم شود و در نهایت زبان متحول گردد. بنابراین تحولی که پس از مشروطه در شعر شعرای معاصر به وجود آمد، سبب شد رویکرد تازه‌ای در ادبیات شکل بگیرد.

برجسته‌سازی زبان

این کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی در یک نمونه دیگر با اشاره به انقلاب سال 1357 در ایران مطرح می‌کند: با شروع تب و تاب انقلاب 57، کلماتی که مردم بیشترین مواجهه را با آن داشته و از آن تاثیر می‌پذیرفتند و به عبارتی واژه‌هایی که بسامد بالایی داشت، نظام نشانه شناسی زبان آن  دوره را شکل دادند. در این نظام زبان شناسی، به موازات هوشنگ ابتهاج، شهریار، رضا براهنی، قیصر امین پور، نصرالله مردانی و…. وجود دارند که شعر آن‌ها مدیون برجسته‌سازی زبان است.

وی در خصوص تاثیرات انقلاب اسلامی در دوران معاصر بر شعر فارسی بیان می‌کند:  من شخصا معتقدم شعر انقلاب از دهه 50 و پیش از انقلاب سال 57 شروع شد. شعر متعهد یا شعر سلاح، تعابیری بود که به یک جنبش اجتماعی در ایران اشاره می‌کرد. در این بین گروهی از روشنفکران دین‌دار که با الهام از دکتر شریعتی و سایر علما، همچون مرحوم مطهری شاکله‌های فکری و اعتقادی و دینی پیدا کردند، در تشکل‌هایی ذیل عنوان مجموعه یا حوزه‌های هنری به تشکیل انجمن‌های ادبی دست زدند و نظام نشانه‌شناسی ویژه‌تری که غالبا کلمات آئینی و مذهبی بود را از دل انقلاب بیرون کشیدند. در واقع ذیل گفتمان انقلاب، گفتمان انقلاب اسلامی را به وجود آوردند.

کاکایی تاکید می‌کند: در واقع تحویل و تحول به سمت نوگرایی، زمانی اتفاق می‌افتد که ساختارهای جامعه مانند معماری، نظام شهری یا اداری، نظام تولید، نظام مصرف و… متحول گردد و نگاه آدم‌ها به محیط عوض شود.

غزل هویت خود را حفظ کرده است

این ترانه سرای برجسته در خصوص تاثیر تحولات اجتماعی بر غزل ابراز می‌کند: تحولات اجتماعی خیلی سخت وارد قالب سنتی و رخنه‌ناپذیر غزل می‌شوند. چراکه غزل تاریخچه‌ای کهن دارد و قالبی بوده که در دوره‌های مختلف تاریخی استوار مانده است. یکی از دلایل این است که غزل، حرف دل است و از دیرباز زبان عواطف انسانی جامعه ایرانی بوده است و این قالب به همین شکل تقدس پیدا کرده است که در قرن‌ها و دوره‌های مختلف تاریخی هویت خود را حفظ کرده و نسبتا نفوذ ناپذیر شده است. بنابراین تغییرات و تحولات را کمتر در این قالب می‌بینیم. مگر اینکه مکاتب ادبی همچون خراسان، فارس یا آذربایجان تا حدودی در گذشته تاثیراتی بر واژگان یا ترکیب‌ها گذاشته باشند. اما ساختار غزل همچنان به همان شکل باقی مانده است.

قالب غزل با فرم شناخته شده تغییرناپذیر است

وی با اشاره به اینکه «در حقیقت غزل، سرود مقدس ایرانیان است» می‌گوید: هویت ملی ما در غزل تعریف شده، چراکه جزو سنت‌های کاریزمای ادب فارسی است. البته بد نیست اشاره‌ای کنیم که گویا در پیشینه شعر فارسی، غزل با موسیقی همراه بوده است. در واقع غزل دکلماسیون نبوده و غزل‌خوانی محسوب می‌شده است. هرچند که واژه سرودن نیز برای غزل استفاده می‌شده و غزل سرودن به آواز نزدیک است. بنابراین غزل احتمالا همراه سازها اجرا و نواخته می‌شده است و به مانند اشعار فولکلوریک، بخشی از ساختار فرهنگی جامعه را تشکیل می‌دهد.

عبدالجبار کاکایی می‌افزاید: در همین روزگار که تحولات به شدت و به سرعت در حال رخ دادن است و دوره تغییرات خیلی کوتاه سپری می‌شود، شاهد این هستیم که این قالب هویت خود را در هر دوره با نام‌های مختلف حفظ می‌کند. به طور نمونه غزل نو، فرانو، مدرن و پست مدرن پا به عرصه ادبی گذاشته است. اما هسته مرکزی، خود غزل است که با ویژگی‌های شناخته شده همیشگی هویت خود را حفظ کرده است. بنابراین ظواهر، نوع استفاده از کاربرد واژگان، زبان و حتی تفکرات ممکن است تغییر و تحول پیدا کند اما قالب غزل با فرم شناخته شده تغییرناپذیر است.

ساختار موزون

وی در توضیح اینکه «بعضی ها معتقدند غزل با جامعه امروز همخوانی ندارد و لذت معاصر نیست» مطرح می‌کند: غزل شامل ساختار، ساختمان و عناصر درونی می‌شود. اگر منظور لذت بردن از عناصر درونی است، باید اشاره کرد که اگر حافظ هم بود دیگر با عناصر قرن هفتم شعر نمی‌گفت و غزل نو و مدرن می‌سرود. ما باید بپذیریم که موزون اندیشیدن واقعیت پذیرفته شده به عنوان نظام زیبایی در جامعه ماست و زمانی می‌توانیم احساس براعت و بیزاری کنیم که موزون اندیشیدن را دوست نداشته باشیم. در واقع وقتی زبان در بستر موسیقیایی قرار می‌گیرد، زیبا می‌شود. کسانی که موزون می‌اندیشند دیدگاه متفاوتی به زیبایی شناسی دارند و اگر شعر سپید را با غزل موزون مقایسه کنید، متوجه جهانشناسی متفاوتی می‌شوید.

وی با اشاره به اینکه «با شعار نمی‌توان غزل را کنار زد» مطرح می‌کند: زمانی ما می‌توانیم نظام تفکر موزون و نحو موزون را گنار بگذاریم که جامعه احساس بیزاری و براعت از آن کند. ما نمی‌توانیم بگوییم غزل کهنه است. غزل قالبی است که ظرفیت بالندگی و تحول دارد. اما محدودیت‌های لایتناهی دارد که تا زمانی که این نظام زیبایی شناسی مورد پسند جامعه است، نمی‌توان غزل را کنار گذاشت.

قالب به ظرفیت‌های شعر فارسی کمک می‌کند

وی در پایان‌بندی صحبت‌های خود در پاسخ به اینکه «به عقیده شما، اندیشه نو نیاز به همراهی یک قالب نو نداشت؟» می‌گوید: قالب می‌تواند به ظرفیت‌های شعر فارسی کمک کند. بنابراین ایجاد قالب‌های تازه به ایجاد تحول ادبی در یک کشور کمک می‌کند. اما لزوما این بدان معنا نیست که قالب‌های قبل به درد نمی‌خورد و باید دور ریخته شود.