زبالهای که افسردگی ایجاد میکند
فاطمه تنانی
تماشای زباله و رها شدن آن در طبیعت و سطح خیابانها به امری عادی تبدیل شده است. این شرایط با دیدن زبالهگردهایی که در سطح شهر به جمعآوری زبالهها میپردازند، تشدید کرده و میتواند فشار روانی زیادی را به هرکدام از ما وارد کند.
به گزارش روزنامه «صبح امروز» پرسش اینجاست که چرا با توجه به افزایش میزان سواد در جامعه آموزشهای لازم به افراد برای آلوده نکردن محیط و رها نکردن زباله صورت نمیگیرد. مشکل دیگر این است که چرا این عمل نابهنجار روزبهروز افزایش مییابد. آیا دیدن مناظر آلوده به زباله ما را عصبانی میکند؟ آیا رها کردن زباله در سطح شهر توسط افراد مختلف فشار روانی به ما وارد میکند یا ما را دچار افسردگی میکند؟ برای یافتن این پاسخها با محمود پهلوان مشاور خانواده گفتوگو کردیم.
به گزارش روزنامه «صبح امروز» محمود پهلوان مشاور خانواده، در پاسخ به این سوال که «آیا ریختن زباله امری فردی یا اجتماعی است؟» اظهار کرد: بخش عمده این کار سیستم فردی نیست. ما همیشه در ارتباط با سیستم جامعه و شهرمان رفتارهایمان را انتخاب میکنیم. فقط در برخی موارد است که فردی با خشم این کار را انجام میدهد؛ یعنی خشم فرو خورده خود را با ریختن زباله در خیابان نشان میدهد؛ به این منظورکه من زباله میریزم و به من ربطی ندارد و دیگران باید این زباله را جمع کنند، که به نظر خودش از این راه انتقام میگیرد.
هر چیزی که در ما ایجاد ناامنی کند نیازهای اساسی ما را زیر سوال میبرد
وی در مورد ریختن زباله و تأثیرات آن بر افراد توضیح میدهد: هر عاملی که بخواهد سیستم روانی ما را بهم بریزد و ناامنی ایجاد کند، باید بدانیم که ناامنی فقط هفتتیر کشیدن روی افراد نیست بلکه ناامنی احساسی است که زمانی که از منزل بیرون برویم و جاهای مختلف در اطرافمان را آلوده و پر از زباله ببینیم، این یعنی ناامنی روانی برای افراد یکی از مهمترین نیازهای اساسی ما را زیر سوال برده است و چیزی که نیاز ما را زیر سوال ببرد میتواند عوارض مختلفی از جمله افسردگی برای افراد به دنبال داشته باشد.
زباله عامل افسردگی است
پهلوان در مورد عکسالعملهای متفاوت افراد در رابطه با آلودگی محیط بیان میکند: در واقع افراد دارای سه ابزار غریضی هستند، از جمله «گریز، ستیز و بایست» ؛ یعنی یا فرار کنیم یا با آن بجنگیم و یا در آنجا میخکوب شویم. این موارد در مواقع ناامنی کاربرد دارند. این سه ابزار پاسخهای غریضی ما هستند که بسته به شرایط از هر کدام آن استفاده میکنیم. ممکن است در این وضعیت من واکنش جنگیدن را در ابزار خشم بروز دهم،این در مرحله اول است هرچند که این خوب نیست.
یکی به دلیل افسردگی زباله میریزد و یکی دیگر با دیدن زباله ریختن دیگران افسرده میشود. هر چیزی که سینگال اوضاع ناامن را بفرستد باعث ناامنی در افراد میشود، مثل آلودگیها، ترافیک، یا خاطرهای در ذهن افراد که یادآور یک اتفاق بد باشد خشم افراد را برمیانگیزد. البته این در افراد مختلف متفاوت است. ممکن است در برخی ایجاد ناامیدی و در برخی دیگر بروز افسردگی باشد
در مرحله دوم فرد ناامید میشود که کاری از او برنمیآید و این بعد افسردگی را در افراد افسرده تشدید میکند. در مورد اینکه صددرصد، زباله عامل افسردگی میشود یا نه، باید تحقیقات لازم انجام شود ولی به عنوان یک ناهنجاری و تصویر ناخوشایند حال خوبی برای افراد به وجود نمیآورد. در سطح کلان بویژه شهری باعث تنگ شدن خلق که این عامل افسردگی است و با همه افراد ارتباط دارد.
این موضوع اجتماعی است یا فردی
این مشاور اجتماعی در مورد اینکه موضوع باید سیستمی حل شود نه فردی توضیح میدهد: مهمتر از اینکه موضوع را فردی ببینیم باید از بعد اجتماعی به این موضوع نگاه کنیم. نگرش فردی باعث میشود ما به سراغ استثناءها برویم و آنها را پررنگ کنیم. در واقعیت استثنائات خیلی کمتر هستند و باید ببینیم چه سیستمی در سطح شهر برای این موضوعات طراحی شده است.
به گفته وی، این مسأله دو موضوع را در برمیگیرد؛ یعنی یکی به دلیل افسردگی زباله میریزد و یکی دیگر با دیدن زباله ریختن دیگران افسرده میشود. هر چیزی که سینگال اوضاع ناامن را بفرستد باعث ناامنی در افراد میشود، مثل آلودگیها، ترافیک، یا خاطرهای در ذهن افراد که یادآور یک اتفاق بد باشد خشم افراد را برمیانگیزد. البته این در افراد مختلف متفاوت است. ممکن است در برخی ایجاد ناامیدی و در برخی دیگر بروز افسردگی باشد.
صرفا گوشزد کردن به افراد اثر بخشی ندارد
وی افزود: اگر بخواهیم به فرد بگوییم که زباله نریز و یا اینکه به افراد بگوییم زباله ببین ولی افسرده نشو، اثربخشی کمی دارد. بهترین کار این است که در حوزههای زباله و ترافیک که الان دغدغه عموم است در سطح شهری و روانشناسی اجتماعی تحلیل شوند تا با تحلیلهای غربی به بیراهه نرویم.
پهلوان راهکار مقابله با خشم و جنگیدن را بیان میکند: وقتی اوضاع ناامن است یکی از این ابزارهای «فرار، خشم، ایستادن» که از بخشهای غریضی مغز است بروز میکند. انسان نسبت به گونههای دیگر متمدن شده است و باید به جای اینکه بجنگد، لحظهای مکث کند و به عنوان یک شهروند بیندیشد که چه کاری از او در این زمینه برمیآید. به طور مثال اگر معلم است باید در این مورد با دانشآموزان صحبت کند و راه درست را به آنها آموزش دهد. اگر مشاور خانواده است باید این را به مراجعهکنندگان آموزش دهد.
ایجاد سیستم متناسب با نسل جوان
محمود پهلوان در پاسخ به این سوال که «ریختن زباله در بلند مدت چه تاثیری بر نسل جوان دارد؟» گفت: باید توجه داشته باشیم که چطور میشود سیستمی بسازیم که متناسب با آن بخش جوان جامعه را به سمت قابل قبولی پیش ببریم. طراحی بد آن باعث ایجاد خشم در جوانان میشود. اگر جوانان را بدون آموزش در جامعه رها کنیم تا زباله بریزند و ناهنجاریها را به وجود بیاورند باعث برانگیخته شدن حس “مقابلهبهمثل” میشود. فکر میکنم نسل جوان، نسل مستعدی هستند و از خیلی افراد تکلیفشان روشنتر است. این تقصیر ما است که سیستمهایی را برای تلنگر به نسل جوان ایجاد نکردیم تا تعامل با آنها صورت بگیرد.