آرزویم این است «گیج گاه»را در مشهد و در کنار تماشاگران مشهدی ببینم
احمد صبریان
عادل تبریزی از فیلمسازان مشهدی تبار سینما، چند سالی است برای استمرار فعالیتهایی سینماییاش، به پایتخت مهاجرت کرده است. این فیلمساز خوش قریحه و مستعد ساخت فیلمهای کوتاه«من قدیمی هستم»، «اول پاییز» و «ضد ضربه» را در کارنامه خود به ثبت رسانده که برای او موفقیتهایی نیز به همراه داشته است. وی همچنین سابقه دستیاری کارگردانان صاحب نامی چون داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی، رسول صدر عاملی و حمید نعمت ا… را در کارنامهاش دارد. عادل تبریزی امسال با نخستین فیلم بلندش با عنوان «گیج گاه»، در بخش «سودای سیمرغ »جشنواره سی و نهم فیلم فجر حضور دارد. در این فیلم که تهیه کنندگی آن را «امیر ولی ا.. مدنی» و «حنیف سروری» بر عهده داشتهاند، بازیگرانی چون جمشید هاشم پور، حامد بهداد، امیر حسین رستمی، باران کوثری، بیژن بنفشهخواه، بهرنگ علوی، سروش صحت، فرهاد آییش، نادر سلیمانی، سیاوش چراغی پور، محمد الهی، حسن رضایی، رضا صفایی پور و…. به ایفای نقش پرداختهاند. در شعار فیلم «گیج گاه آمده است: «گیج گاه نوستالژیک نیست حالیست که دیگر نیست.» به بهانه نمایش «گیج گاه» نخستین فیلم بلند این فیلمساز مشهدی در جشنواره فیلم فجر، با وی همکلام شدیم و از «گیج گاه»، جشنواره فیلم فجر، نحوه انتخاب بازیگران و … به گپ و گفت پرداختیم.
در گفت و گویی اظهار کردهای این شانس را داشتهای که در «گیج گاه» شیوه ساخت آثار کوتاهت را دنبال کنی. منظورت از این شانس چیست؟
زمانی که دستیار کارگردان بودم با کارگردانان مختلفی کار میکردم. پس از آن با خود فکر کردم فیلمهای کوتاهم را مطابق سلیقه شخصیام بسازم. به تدریج متوجه شدم فیلمهای کوتاهی که میسازم، دقیقا سلیقه شخصیام است. انگار چیزی را در درون خودم پیدا کردهام که بین طنز و درام است و این مسیر را ادامه دادم. چون این احساس برایم خیلی جذاب بود تصمیم گرفتم نخستین فیلم بلند سینماییام «گیج گاه» نیز در همین مسیر و سبک و سیاق باشد، یعنی مرز میان درام و طنز.
گویا فضای «گیج گاه »مربوط به بیست سال پیش است ولی فیلم به روزی است. این بدان معناست که در فیلمت یک داستان قدیمی را در فضای امروزی روایت کردهای؟
همیشه کمبودی را در فضای اجتماعی یا آموزشی امروز ایران احساس میکردم و این دغدغه در ذهنم بود و دوست داشتم در ارتباط با این موضوع، فیلمنامهای نوشته شود. ولی ااحساس کردم اگر به گذشته برگردم و از گذشته به این قضیه نگاه کنم، تاثیر گذارتر خواهد شد، درست مثل ورق زدن یک آلبوم قدیمی. دیدن عکسهایی قدیمی که شما آنها در گذشته گرفتهاید، شاید باعث شود شیوه زندگیتان را عوض کنید و قدر یک چیزهایی را بیشتر بدانید و تلنگری به شما بزند اگرچه همیشه از حال به حال نگاه کردن شاید تلنگرش کمتر باشد. اما به گمان من وقتی از گذشته به حال نگاه میکنی خیلی تلنگر میزند.
بیتردید برای ساخت «گیج گاه» با دشواری و سختیهایی نیز مواجه بوده و برای جذب سرمایهگذار مشکلاتی را پیش رو داشتهای؟
برای ساخت «گیج گاه» مشکلات بسیاری زیادی داشتم و حدود چهار پنج سال دوندگی کردم. از جذب سرمایه بگیرید تا دیگر قضایا. حتی شرایطی پیش آمد که برخی گفتند این فیلمنامه را بساز ولی با یک شیوه دیگرکه البته زیر بار نرفتم. از طرفی ساخت فیلمم با مشکلات اقتصادی کشور همچون تحریم و بحران دلار همزمان و تولید آن هر روز گرانتر شد. ولی تلاشم این بود «گیج گاه»را آنطور که دوست دارم بسازم. همیشه احساس میکردم اگر کسی عشق سینما باشد و از کودکی تلاش کند و سینما را در انجمن سینمای جوانان بیاموزد و دستیاری کند، خود سینما باید برای ساخت فیلم به او کمک کند. اما اکنون برای ساخت فیلم در سینما، خودت باید در پی سرمایهگذار باشی و این یک مشکل اساسی است. چون باید از بیرون سینما جذب سرمایه کنی تا بتوانی وارد خود سینما بشوی. البته میتوانستم «گیج گاه» را بسازم و صرفا بگویم فیلم ساختهام، اما زیر بار نرفتم و منتظر ماندم تا شرایطی فراهم شود تا فیلمم را به شکل دلخواهم بسازم.
گویا در انتخاب بازیگران فیلم نیز جدای از توانمندی هایشان گیشه را هم مد نظر قرار دادهای؟
به هیچ وجه این گونه نیست. بیشتر این نکته برایم اهمیت داشت که ترکیب بازیگر متفاوتی داشته باشم. از همان روز اولی که ایده فیلم نامه را با حامد بهداد مطرح کردم. او برای بازی در فیلم مد نظرم بود. حامد نیز قصه را دوست داشت و کاملا متناسب فیلم بود. به جرات میگویم اگر جمشید هاشم پور «در گیج گاه» بازی نمیکرد، فیلمم را نمیساختم و سراغ ساخت فیلمنامه دیگری میرفتم. چون جمشید هاشم پور برایم حکم یک سند را داشت و سند این فیلم بود. در انتخاب بازیگران بیشتر سعی کردم ترکیب مختلفی بچینم که جذاب باشد و بازیگران جدیدی را هم در فیلم آوردهام. من برخی از نقشهای خوب فیلمم را به بازیگران جدید و چهرههای تئاتری سپردهام. هنگام ساخت فیلمم بیشتر به این موضوع فکرمی کردم که کدام بازیگر برای چه نقشی مناسب است. اصلا این مد نظرم نبود که فلان بازیگر را برای گیشه بیاورم و بحثم واقعا کیفیت خود فیلم بود. اصلا فکر نمیکردم فیلمم بازیگر محور باشد، چون علاوه بر این که روی فیلم نامه و کارگردانی اشراف داشتم و فیلم را کامل میشناختم، میدانستم چه میخواهم. بیشتر درگیر این بودم کدام بازیگر برای ایفای فلان نقش مناسب است. با وجود این که در لحظه انتخاب بازیگر اصلا بحث گیشه در ذهنم نبود ولی مطمئنم ترکیب بازیگران فیلم میتواند برای تماشاگران و گیشه جذاب باشد.
چرا معتقدی که «گیج گاه» از آن دسته فیلمهایی است که مردم باید آن را ببینند؟
من به عنوان فیلمساز اثری خلق کردهام و مردم میتوانند تصمیم بگیرند که آن را ببینند یا نبینند یا فیلم روی آنها تاثیر بگذارد یا تاثیرگذار نباشد. من حکمی برای تماشای فیلمم صادر نمیکنم که مردم باید حتما فیلم «گیج گاه» را ببینند. جمشید هاشمپور در دهه 70 شور و حالی در بین تماشاگران ایجاد میکرد که خاطرهانگیز بود. یک سکانس از فیلم «پرواز از اردوگاه» وی نبود که تم اشاگران در سالن سینما دست و کف نزنند و به هیجان نیایند. «فیلم «افعی» با نقش آفرینی وی ماهها روی پرده سینما آفریقای مشهد بود. فیلم «گیج گاه» یک جاهایی حال آن فیلمها و دوران را که مردم با آنها خاطره دارند یادآوری میکند. من نمیگویم مردم باید فیلمم را ببینند چون معتقدم خودشان باید انتخاب کنند. یا آن را میبینند یا نمیبینند یا آن را دوست دارند یا دوست ندارند. اما سعی کردهام فیلمی بسازم که بر تماشاگر تاثیر بگذارد و یک آنی را در مردم به وجود بیاورد و به آنها تلنگری بزند. حس میکنم بنا به ایدهای که در ذهن داشتم،«گیج گاه» فیلمی است که میتواند در دل مردم و جامعه جا باز کرده و مخاطب خودش را پیدا کند.
با توجه به شرایط کرونایی و محدودیتهای نمایش فیلمها در جشنواره، فکر میکنی فرصت کافی مد نظرت برای دیده شدن «گیج گاه» و بازتاب رسانهای آن فراهم است؟
محدودیتهای کرونایی در همه چیز زندگیمان تاثیر گذاشته است و قطعا در سینما و بازتاب رسانهای فیلمها بیتاثیر نبوده و نیست. ولی خوشحالم دست کم در هر صورت میتوانم شاهد بازتاب نمایش فیلمم باشم. امیدوارم فیلمم بتواند گوشهای از احساس مخاطب را درگیر کند و آن تلنگری را که در ذهنم داشتهام به تماشاگرش وارد کند. من در «گیج گاه» صرفا سعی نکردهام فقط یک فیلم نوستالژیک بسازم بلکه دوست داشتم سلیقهای را که در فیلمهای کوتاهم دنبال میکردم در آن باشد و از طرفی از طریق نگاه نوستالژیک، به حال امروز تلنگری بزنم.
فکر میکنی همشهریهایت پس از تماشای «گیج گاه» در جشنواره فیلم فجر مشهد چه واکنشی در برابر فیلم داشته باشند؟
من در کوچههای مشهد عاشق سینما شدم و در سینما آفریقای مشهد بسیاری از فیلمها را به تماشا نشستم. از «حسین بیدار» که در گوشهای از سینما آفریقای مشهد بود، بارها عکس و پوستر سینمایی خریدم و بیشتر عاشق سینما شدم. در سینمای جوانان مشهد درس سینما خواندم و در مشهد فیلم کوتاه ساختم. در مشهد همه کار کردم تا بیشتر عاشق سینما بشوم اما افسوس زمانی حس میکنی که برای سینما باید مهاجرت کنی و مشهد زیبا را با آن لوکیشنهای چشم نواز و خانوادهات رها کنی و به تهران بیایی. آرزویم این است «گیج گاه»را در مشهد و با نفس تماشاگر مشهدی ببینم و این آرزو به اندازه دریافت یک جایزه بزرگ سینمایی حالم را خوب میکند. هر برخوردی هم از تماشاگر مشهدی نسبت به فیلمم ببینم برایم حکم یک جایزه بزرگ سینمایی را دارد.
گویا قرار است فیلم« گیج گاه » در رکورد گینس هم به ثبت برسد؟
فیلم« گیج گاه» 1308 مین فیلمی بود که جناب اسحاق خانزادی آن را صدا گذاری کردند. این موضوع از جانب تهیه کننده فیلم عنوان شد که جناب خانزادی با این حجم از کار و فعالیت حرفهای، در خور ثبت در رکورد گینس هستند و ربطی به فیلم «گیچ گاه» ندارد. برای خود من نیز کارنامه جناب خانزادی جای شگفتی دارد. چون کمتر سینما گری را با این حجم از فعالیت حرفهای سراغ دارم.